در نقطه صفر مرزی افغانستان چه میگذرد
برای بسیاری از فعالان اقتصادی، سیاستگذاران تجاری و روزنامهنگاران، تجارت خارجی مترادف است با انبوهی از آمار صادرات و واردات که هرماه توسط گمرک منتشر میشود. کارشناسان آمارها را میخوانند، تحلیل میکنند و در نهایت راهکارهایی میدهند که معمولا به افزایش صادرات، گسترش حجم تجارت خارجی و مثبت شدن تراز تجاری ایران منجر میشود، اما همه این مباحث روی کاغذ است. آنچه درعمل رخ میدهد از جنسی دیگر است. شاید بسیاری از این کارشناسان هیچگاه ندیده باشند که واقعا در گمرکات دور افتاده مرزی چه خبر است. زمانی که گفته میشود وضعیت تجارت با افغانستان چگونه است آمارها به ما میگویند در 9ماهه اول امسال یکمیلیارد و879 میلیون دلار کالا به این کشور صادر شد که نسبت به مدت مشابه سال قبل 0.25درصد افزایش داشته است، اما این آمار به هیچوجه نشان نمیدهد که در گمرکات مرزی با افغانستان و بازارچههای مرزی چه وقایعی درحال رخ دادن است.
گمرک فقیر
زمانی که قرار شد برای دیدن گمرک ماهیرود، یکی از مهمترین گمرکات صادراتی ایران به افغانستان به خراسان جنوبی برویم، فرصتی شد تا گپی دوستانه با محمدعلی خاشی، مدیرکل گمرکات خراسان جنوبی بزنم. از وی پرسیدم چه ویژگی گمرک ماهیرود را از سایر گمرکات ایران متمایز میکند. لبخند تلخی زد و گفت: امکانات اندک. به گلایه مسوولان دولتی و چانهزنی رسانهیی آنها برای دریافت منابع بیشتر عادت داشتم ولی کمتر از 24ساعت بعد خود من هم با وی همعقیده شدم که این گمرک واقعا ازنظر امکانات ضعیفترین گمرکات ایران است.
بیرجند، شهری کوچک، آرام و نسبتا تمیز در خراسانجنوبی است. آب و هوای آن حتی در زمستان هم مطبوع است و تنها باد و گردوغبار محلی کمی این شرایط مطبوع را به چالش میکشد. از این شهر 240کیلومتر باید به سمت شرق حرکت کرد تا به گمرک ماهیرود رسید. جادهیی روستایی و محلی که نهتنها قابلیت ترانزیتی ندارد بلکه حتی برای رفتوآمد کارمندان گمرک هم نامساعد است. بعد از سه ساعت رانندگی در این جاده فاقد امکانات اولیه، صف کامیونهای منتظر برای خروج از مرز خبر از رسیدن به گمرک میدهد. مسوولان میگویند که بعضی روزها این صف به پنج کیلومتر هم میرسد.
گمرک ماهیرود یکی از گمرکات صادراتی کشور است که در آن هنوز خبری از واردات نیست. باتوجه به ضرورت مراودات با افغانستان چند نقطه مرزی بهعنوان گمرک تعیین شده است که در این میان چهار گمرک در خراسانجنوبی قرار دارد ولی تنها مرز و بازارچه مرزی رسمی همین گمرک ماهیرود است. این گمرک اجازه دارد که تا روزی 250کامیون صادراتی را ترخیص کند و در این میان 105 دستگاه کامیون حق دارند مشتقات نفتی باشند. افغانستان چهلمین کشور جهان از نظر وسعت است که با ایران 930کیلومتر مرز دارد و 460کیلومتر از این مرز در استان خراسانجنوبی است. کشوری که صنعتی بسیار ضعیف دارد و جزو 10 کشور فقیر دنیا محسوب میشود و به همین دلیل 94درصد مایحتاج خود را از خارج تهیه میکند. ولایتی که با بیرجند هممرز است ولایت فراه نام دارد که 10درصد مردم آن شهری و 90درصد روستایی هستند و از طریق کشاورزی و دامپروری روزگار میگذرانند. بخشهایی از این ولایت هنوز تحت نفوذ طالبان قرار دارد، اما از ناامنی در مرزهای ایران خبری نیست. هرچند که این خبر خوب علتی نهچندان مطلوب دارد.
نازکردن افغانها
با اینکه مهمترین هدف گمرک ماهیرود صادرات مشتقات نفتی به افغانستان است، از ابتدای دی امسال جلوی صادرات مشتقات نفتی ازسوی افغانها گرفته شده است. در واقع آنها برای محصولات ایرانی استانداردهایی تعریف کردهاند که مثلا برای بنزین اکتان 92 و برای گازوییل اکتان 62 لازم است. چنین استانداردهایی که مطابق با استانداردهای یورو4 و یورو5 است، فراتر از آن است که اکثر کارخانهها و پالایشگاههای ایرانی قادر به تولید آن باشند. به همین دلیل اکنون این صادرات متوقف شده است و 1600کامیون که قبلا محصولات خود را اظهار کردهاند، اکنون به حالت بلاتکلیف در گمرک باقی ماندهاند. البته این موضوع درابتدای سال نیز رخ داده است و 2ماه در بهار هم جلوی صادرات مشتقات نفتی ایرانی گرفته شد. در واقع دولت افغانستان که بعد از انتخاب رییسجمهور هنوز تشکیل نشده است، با مشکلات زیادی روبهرو است و به همین دلیل قوانین متناقض زیادی ازسوی وزارتخانههای مختلف آن مطرح میشود. این قانون هم باوجود نیاز افغانها به مشتقات نفتی ایران در وزارت مالیه این کشور به تصویب رسیده است. این درحالی است که در برخی مرزهای دیگر این موضوع وجود ندارد. با این وجود دود این
بیبرنامگی افغانها به چشم ایرانیها میرود و به قول کسبه بازار پول خواب هرشب این کامیونها 300هزارتومان برآورد میشود.
نقطه مرزی صفر
پا به درون مرز میگذاریم همه جا خاک است و باد. پر از کامیونها و کارگران ایرانی و افغان. گمرک ماهیرود جدیدترین گمرک ایران است و درسال 88 ایجاد شده است. به همین دلیل بسیاری از زیرساختهای آن آماده نیست. از این گمرک تا شهر بعدی افغانستان که به مانند ولایتش فراه نام دارد 100کیلومتر راه است ولی این راه را بهدلیل مشکلات زیرساختی در چند ساعت باید پیمود. ازسوی دیگر این مسیر دراختیار طالبان است. هرچند که بهدلیل وضعیت نامناسب راه، طالبان هم هیچگاه در این مرز ناامنی ایجاد نکرده است. طنز تلخی است، مسیری که باید برای ترانزیت کالا استفاده شود، آنقدر ناهموار و نامناسب است که حتی طالبان هم برای جابهجایی اسلحه از آن استفاده نمیکند.
ترس بزرگ گمرکنشینان ماهیرود آتشسوزی است. کنار ساختمان اصلی یک وانت قرمز رنگ آتشنشانی پارک شده ولی خود مسوولان هم میدانند که درصورت آتشسوزی از این خودرو کاری ساخته نیست. باد تند باعث گسترش آتش میشود. محلیها میگویند؛ در آخرین آتشسوزی باد باعث شد که ساختمانهایی با 200متر فاصله هم به آتش کشیده شود. در اینجا نه از رستوران خبری است نه سرویس بهداشتی مناسب به اندازه کافی است. هیچ محلی هم برای اسکان کارگران، کارمندان گمرک و تجار وجود ندارد. شاید یکی از مهمترین دلایل آن این باشد که این گمرک صادراتی است. درحالی که درآمدهای گمرکی از محل واردات است.
طبیعی است که هرکشوری بخواهد تراز تجاری خود را مثبت کند. رابطه ایران و افغانستان اکنون یک طرفه است درحالی که افغانیها علاقه زیادی به دو طرفه بودن این رابطه دارند. در واقع محصولات کشاورزی افغانی بهدلیل ارگانیک بودن به اکثر کشورهای اروپا صادر میشود اما ایران حاضر به خرید این محصولات نیست. برای نمونه هندوانه در تابستان گذشته در بیرجند 500 تومان بود درحالی که افغانستان هندوانه را با قیمت 110تومان به فروش میرساند. با توجه به مصرف بالای آب هندوانه این فرصتی بود که ایران هندوانه خود را از این کشور وارد کند. اما واقعیت این است که چهارمین کشوری است که ایران محصولات خود را به آن صادر میکند و در مقابل ایران هفتادوسومین کشوری است که کالاهای افغانی را خریداری میکند.
شانس کار برای کارگر افغانی چهار برابر است
نیروی کار یکی از سختترین دغدغههای این گمرک مرزی است. حدود 250کارگر ایرانی، 500 کارگر افغان و 250 نفر کادر اداری در این نقطه صفر مرزی مشغول بهکار هستند. هر ماشین که به گمرک میآید بهصورت میانگین که بنا به حجم و نوع کالا کمی متفاوت است نزدیک به 75هزارتومان برای تخلیه و 90هزارتومان برای بارگیری باید به کارگران بپردازد که این مبلغ میان 4 کارگر تقسیم میشود.
ایرانیها با دیدن بازدیدکنندگان ایرانی به سمت آنها یورش بردند. گلایه داشتد که از هر 4 کامیون تنها یکی نسیب کارگران ایرانی میشود و اکثر صاحبان بار، کارگران افغان را ترجیح میدهند درحالی که دستمزد آنها برابر است. زمانی که از صاحبان بار علت این موضوع را پرسیدم، اعلام کردند که یکی از دلایل این است که کالاها به افغانستان میرود به همین دلیل کارگران افغان دلشان بهحال کالا میسوزد و سعی میکنند با حداقل آسیب کالا را جابهجا کنند. از سوی دیگر بعضی از آنها مدعی بودند که قدرت کارگران افغان بیشتر از ایرانیهاست و کاری که یک کارگر افغان انجام میدهد دو برابر کاری است که ایرانیها انجام میدهند.
با اصرار مسوولان گمرکی به سالن تجاری بسیار شیکی که در آن بیابان ترکیبی نامتجانس را ایجاد کرده بود رفتیم. پنجره واحد گمرکی در این نقطه دور هم راهاندازی شده بود. کامپیوترها و کارمندان کت و شلوارپوش در اینجا هم بودند. یکی از مسوولان از فعالیتهای افتخارآمیز این بخش نام میبرد. اما به محض خروج مسوولان گلایه کارمندان بود که به سمت من یعنی تنها خبرنگاری که با مسوولان سالن را ترک نکرد، سرازیر شد. کارمندان این بخش محل اسکان نداشتند و چند ساعت برای رفتن به نزدیکترین شهر راه بود. در عین حال اگر به دلایلی تا شب در گمرک میماندند حراست اجازه اسکان در اتاق کارشان را به آنها نمیداد. هر روز 3 ساعت مسیر را برای آمدن به سر کار و 3 ساعت عصرها برای بازگشت میپیمودند. خبری از شیفتهای ساعتی هم وجود نداشت و اگر یک کار بانکی یا اداری در شهر داشتند باید از مرخصی خود استفاده میکردند. حقوق این کارمندان فقط 30- 20 هزار تومان با حقوق شهرنشینان تفاوت داشت. ریاست گمرک دستور داده که ماهی 500 هزارتومان حق مرزی به آنها پرداخت کنند که امسال فقط ماه شهریور و مرداد پرداخت شد و چند ماهی است که از آن هم خبری نیست. حق مرخصی که برای مناطق
محروم 2 ماه در سال است در این منطقه فقط یک ماه است. در واقع کسی نیست که تقاضای انتقال از اینجا را نداده باشد اما با هیچ درخواستی موافقت نمیشود چون کسی حاضر به جایگزینی این نیروها در این نقطه مرزی نیست. چند وقت پیش تسهیلات اندکی برای اسکان به آنها پرداخت شده ولی این تسهیلات فقط به کسانی داده میشود که حاضر باشند در روستاهای اطراف و نه بیرجند ساکن شوند. روستاهایی که فاقد هرگونه امکانات رفاهیاند. نه خبری از خانههای سازمانی است و نه وسیله ایاب و ذهاب آنها کفایت میکند.
به گواهی آمار
در 9ماهه اول امسال یک میلیون و 34هزار تن کالا معادل 526 میلیون و 822 هزار دلار کالا از این گمرک صادر شده که نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 20درصد رشد داشته است. این درحالی است که 2 ماه هم صادرات مشتقات نفتی تعطیل بود. با این وجود باید این گمرک را سختترین نقطه کاری گمرک در ایران دانست. البته نمیتوان از سهم سوءمدیریت هم در این بخش گذشت. این گمرک پروژههای زیادی در دستور کار قرار داد. در واقع بودجه این گمرک صرف کارهای متعددی شده که اگر تمام بودجه فقط برای یک کار اختصاص مییافت مطمئنا اثری به مراتب بهتر بهجای میگذاشت. با این وجود شاید کمتر کارشناس مسایل اقتصادی حاضر شود حتی یک روز را در این گمرک سپری کند تا راهکاری برای حل مشکلات این نقطه دور افتاده بیابد.