گذر از یک باور غلط
بسته سیاستی اقتصادی دولت برای خروج غیرتورمی از رکود در بخش «پیشران» با انتقاداتی مواجه شده است. از جمله این انتقادات، آن است که «بخش نفت» شرایط و ظرفیت پیشران بودن را ندارد. بر اساس دیدگاه مطرح شده از سوی این منتقدان، نفت صرفا ماده خامی است که از محل صدور آن ارزهای خارجی نصیب کشور میشود و این ارزهای خارجی نیز با ورود به اقتصاد سبب هر چه وابستهتر شدن جامعه به درآمدهای نفتی میشود و در نهایت تبدیل به عنصری به ضرر تولید و کار میگردد. این استدلال نه آنکه عینیت واقعی نداشته باشد و چنین بلایی از محل وجود منابع ارزشمند نفت در دورهها و سالهای مختلف گریبانگیر کشور نشده باشد بلکه کامل نبودن این استدلال و نادیده گرفتن وجه بزرگی از وجوه توسعهیی صنعت نفت در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی است که ضرورت توجه دارد. «نفت» را نمیتوان در دوگانه «نعمت - نقمت» یا «طلای سیاه- بلای سیاه» خلاصه کرد. «نفت»، صنعت نوین و تقسیم کار صنعتی را برای کشورمان به ارمغان آورد. «نفت» به عنوان مهمترین کالای استراتژیک در اقتصاد بینالمللی و ماده خام نظم نوین صنعتی جهان را شکل داد. به قول یکی از جامعهشناسان مطرح کشورمان «نفت همان کالایی است که تلاش برای خارج شدن تولید و عرضهاش از اختیار بیگانگان، نه فقط ملیگرایی ایرانی را جانی دوباره بخشید بلکه محرک جنبشهای استقلالطلبانه در بسیاری از کشورها از دریای مدیترانه تا اقیانوس هند شد» و با کودتای ضدملی 28مرداد به سرانجامی نامیمون رسید. مشکل از آنجا آغاز شد که «نفت» به منبع درآمدی منفک از اقتصاد و جامعه تنزل یافت و به این معنا با «پول» برابر دانسته شد. مشکل «نفت» تنزل جایگاه آن به «رانت» است و غفلت از تاثیر عظیم آن در ساخت دولت، سیاســت و دنیای کار و معماری و روابط انسانی. تیموتی میچل در مقالهیی در مورد زغالسنگ مینویسد « سوختهای فسیلی، هم دموکراسی قرن بیستمی را ممکن کردند و هم آن را محدود ساختند» وی از «دموکراسی کربنی» سخن میگوید و در مورد نفت مینویسد «اگر ارتباطی را که بین خطوط لوله و ایستگاههای پمپاژ، بین پالایشگاهها و مسیرهای کشتیرانی، بین سیستمهای جادهیی و فرهنگ اتومبیل، بین گردش دلار و دانش اقتصادی، بین کارشناسان اسلحه و نظامیگری وجود دارد دنبال کنیـــم، میتوانیم کشف کنیم که چگونه مجموعه خاص از روابط در میان نفت، تهاجم، امور مالی، دانش کارشناسی و دموکراسی برقرار میشود» (فصل نامه گفتوگو شماره 60) بر این اساس صنعت «نفت» نه فقط بخش پیشران بلکه شاید پیشروترین بخش در اقتصاد کشورمان است مشروط بر آنکه نوع رفتار ما با این ماده و صنعت حیاتی رفتاری علمی و عقلانی باشد. «صنعت نفت» صنعتی است که با توسعه آن ضمن استفاده از مولفههای عظیم تمدنساز آن در داخل و کسب جایگاه استراتژیک در روابط و مناسبات بینالمللی و با مدیریت صحیح منابع حاصل از آن در جهت تولید و اشتغال امکان خروج کشور از بدترین بحرانهای اقتصادی چند دهه اخیر فراهم میشود.