باید در قبال تحریمها انعطاف داشته باشیم
نباید همه تقصیرات را به گردن احمدینژاد بیندازیم اما باید گفت که او نظم پرونده هستهای را برهم زد!
منطقی هم این است که ما در قبال موضوع تحریمها آنچه در شورای امنیت همچنین کنگره امریکا تصویب شده، قدری انعطاف داشته باشیم تا تحریمهایی که رییسجمهور امریکا همچنین اتحادیه اروپا علیه ایران تصویب کردهاند سریعتر برداشته شوند. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت همه تحریمها به یکباره برداشته شود
پیامد خوب توافق محتمل هستهای این است که منطقه را به سمت آرامش پیش میبرد و پیامدهای بد آن چند موضوع است، وجود تروریسم، مساله جنگهای منطقهیی و حل مساله هستهیی ایران ضریب امنیت را در منطقه بالا میبرد؛ ما با پدیدههای نو در جهان مواجه هستیم. اعراب و اسراییلیها از بهبود مناسبات ایران با غربیها هراس دارند
من تعجب میکنم از کسانی که به خودشان اجازه میدهند به دولت و تیم مذاکرهکننده اهانت کنند که منتخب ملت ایران هستند و در شرایطی کشور را تحویل گرفتهاند که به دلیل ضعف مدیریت گذشته در مشکلات اقتصادی و بینالمللی قرار داشته و به مدد اعتدال، عقلانیت و تدبیر در فضای مناسبی قرار گرفته است
صادق خرازی یکی از دیپلماتهای کهنهکار جمهوری اسلامی ایران است که از همان دوران جنگ باتوجه به پستی که داشت، معاون ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع و عضو شورای عالی پدافند ملی، با مسایل مرتبط با سیاست خارجی، تبلیغات رسانههای بینالمللی و مذاکرات دیپلماتیک آگاهی کامل داشت او سپس در سال68 راهی نیویورک شد تا به مدت 6سال عالیرتبهترین دیپلمات ایرانی در سازمان ملل متحد باشد دورهیی که طی آن ایران میکوشید تا روابطش با دنیا و به خصوص سازمان ملل را بهبود ببخشد و درهمین مقطع بود که پیگیریهای دیپلماتیک ایران با حضور افرادی نظیر خرازی، ظریف و... نتیجه داد و نهایتا منجر به رای دبیرکل وقت سازمان ملل متحد مبنی بر مسوول شناختن عراق در آغازجنگ علیه ایران شد. وی سپس به ایران بازگشت و در وزارتخانهیی که عمویش وزارت آن را برعهده داشت به سمت معاون آموزش و پژوهش دست یافت. وی که مشاور رییس دولت اصلاحات به شمار میرفت، بعدها ازسوی این دولت به عنوان سفیر ایران درپاریس انتخاب شد. با پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری 1384 شاهد آن هستیم که خرازی که کارمند وزارت امورخارجه به شمار میرفت پس از زمان کوتاهی از فرانسه به
تهران فراخوانده شد. در این مقطع نامهنگاری اعتراضآمیز وی با منوچهر متکی وزیرخارجه وقت بر سر سیاست خارجی کشور مورد اقبال و توجه مطبوعات و افکار عمومی قرار گرفت. از آن زمان تاکنون عمدتا وی جدای از پیگیری مداوای بیماریاش، عمدتا مشغول امور پژوهشی و مدیریت چند مجموعه مختلف مانند سایت دیپلماسی ایرانی، تاریخ ایرانی، دانشنامه اسلام معاصر، موسسه عظام هنر و... بوده است. با پیروزی دولت روحانی شاهد آن هستیم که تنی چند از همکاران نزدیک وی در این مجموعهها ازجمله محمدجواد ظریف، سیدمجید تخت روانچی، غلامعلی خوشرو یکبار دیگر دارای سمتهای عالیرتبه در وزارت خارجه و نمایندگیهای ایران درخارج از کشور شدند. خود وی نیز با تاسیس حزب ندا تلاش داشته است تا نقشی فعالانهتر در عرصه سیاسی و فضای جدید ایران ایفا کند، آنچه که در ادامه خواهد آمد، گفتوگوی گروه سیاسی روزنامه تعادل با این دیپلمات با سابقه و فعال سیاسی با محوریت بررسی پرونده هستهیی است:
به جرات میتوان گفت از فردای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از مساله جنگ، پرونده هستهیی مهمترین مساله سیاست خارجی کشور بوده است که دولتمردان ما با آن برخورد داشته و همچنان دارند، بهطور کلی از دید شما این مساله چه اهمیتی برای جمهوری اسلامی ایران داراست؟
موضوع هستهیی به اندازهیی دارای پیچیدگی فنی و تکنیکی است که شاید پوشش دادن کل ابعاد آن برای همه مخاطبان جذابیت نداشته باشد، اما به صورت کلی باید تاکید کنم که تیم آقای روحانی و ظریف زمانی پرونده را تحویل گرفت که ما در کانون بحران منطقهیی و جهانی قرار داشتیم. طرف غربی به ناحق ایران را به ساخت تسلیحات هستهیی متهم کرد و در نتیجه یک ایران هراسی هم از این طریق ایجاد کرده بودند که بتوانند ایران را زمینگیر کنند. من باور ندارم ما بحران داشتیم، بحران را میسازند و ساختهاند. در یک مقطعی از تاریخ برخی از مسوولان دچار شعارها و برداشتهای انتزاعی شدند که طبیعتا مشکلاتی برای ما پدید آورده است. نتیجه این اقدامات سبب شده، دولت روحانی میراث بسیاری از رفتارها و هنجارهای دولت قبل را همراه داشته باشد و ناچار است یکی پس از دیگری مشکلات و مسایل به جای مانده از دوره پیشین را حل و فصل کند. ما هیچگاه دنبال سلاح اتمی نبوده و نخواهیم بود. ما هیچوقت دنبال برهم زدن نظم جهانی نبودهایم. ما همواره به دنبال حقوق ملت خود و همچنین ایجاد و پاسداری از صلح و امنیت در منطقه و جهان هستیم. در وهله اول باید تصورات غلط از بیم برود و در مرحله
بعد با قوانین و مشکلاتی که پدید آمده و به دلیل شعارهای نا به حقی که داده شده، اصلاح شوند و بستر کار فراهم شود. من معتقدم تیم مذاکرهکننده آقای ظریف در این زمینه موفق عمل کرده و تیم مذاکرهکننده مورد اعتماد حاکمیت و نظام است.
در دولتهای گذشته تا حدودی رویکرد هر رییسجمهور نسبت به دیگری متفاوت بوده و در سه دولت مختلف (اصلاحات، اصولگرا و اعتدالی) شاهد درگیر بودن دستگاه سیاست خارجی کشورمان با این پرونده بودهایم، به نظر شما علت رویکردهای متفاوت هریک از این دولتها از نظر طرز جهانبینی و تفسیر روسای دولت وقت چه بوده است؟
درعرصه سیاست خارجی و به ویژه پرونده هستهیی، این بازیگران هستند که میتوانند تصویر غیرواقعی را نشان دهند و خود به خود تصمیمسازان را به دنبال خود بکشند. متاسفانه ما هنوز درسیستم خود نتوانستهایم مدیریت کلان کنترل سیستم داشته باشیم، به ویژه در سیاست خارجی که امر متمرکزی است. توجه داشته باشید که ما در سیاست خارجی برخلاف سیاست داخلی متمرکز هستیم. من نمیگویم که رویکرد هر وزیر امور خارجه متفاوت بوده اما به هرحال نظر و عملکرد هر شخصی متفاوت است؛ ولی در کل میتوان گفت مسوولان وقت در دوره قبل به دلیل فقدان دانش و بینش از تحولات بینالمللی دچار یک سوءتفاهم شدند و این سوءتفاهم تبدیل به یک سیاست در سیاست خارجی ما شد و در نتیجه مشکلاتی را به وجود آورد. البته باتوجه به منویات مقام معظم رهبری درخصوص پرونده هستهیی ایران، تاکیدات ویژهیی در اینباره شده است، با تمام این اوصاف بنده معتقدم از اختیاراتی که به وزیر امور خارجه و تیم مذاکرهکننده هستهیی ایران داده شده است، میتوانیم امیدوار باشیم سوءتفاهمات به زودی برطرف شود و گره این پرونده باز شود.
محمدجواد ظریف اینک نزدیک به دوسال است که به مسوول اصلی پرونده هستهیی ایران تبدیل شده است و درحقیقت ماموریت نخست دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز در این مدت تمرکز روی به سرانجام رساندن این ماموریت است، همچنین همانطور که واقفیم پرونده هستهیی و اهمیت آن تقریبا تبدیل به مسالهیی ملی برای یکایک شهروندان کشورمان شده است، همینها باعث شده است تا ظریف بیش از پیش در کانون توجه قرار بگیرد برای بخشی از جامعه به مثابه قهرمانی ملی به نظر آید و برای بخشی دیگر که منتقد مذاکره و مصالحه با امریکا بر سر پرونده هستهیی هستند، شمایی متفاوتتر داشته باشد، حال در این بین شما سالهای چندی است که با محمدجواد ظریف در ارتباط کاری و دوستانه بوده و هستید، مهمترین ویژگیهایی که از وی سراغ دارید در هدایت سیاست خارجی کشورمان درخصوص پرونده هستهیی ایران تاثیر داشته است را چه میدانید؟
همانطور که گفتید ما سالهای سال است که دارای روابط دوستانه و حرفهیی کاری هستیم به باور من آقای ظریف به دلیل آنکه از موضوعات جناحی و مسایل سیاست داخلی آگاهی کاملی دارند، همچنین وی یک آگاهی قابل توجه از موضوعات و مسایل بینالمللی دارند و اجماع این دومساله باعث شده است تا با یک منطق خوب و علمی موضوع هستهیی را بهگونهیی دنبال و هدایت کنند که در شناخت مسایل و مشکلات بینالمللی دچار سوءتفاهم نشوند. برای مدیریت موضوع باید بررسی شود که درک و فهم هرشخصی از موضوعی چقدر است. وی با شناخت و آگاهی از مسایل و مشکلات نظام بینالملل سوءبرداشت ندارد. طبیعی است شخصی که با این آگاهی وارد کار شده، میتواند مدیریت برنامه هستهیی را بهگونهیی پیش ببرد که در چارچوبهای مقام معظم رهبری این پرونده را با موفقیت پیش ببریم.
و چه نکات انتقادی از وی میتوانید برشمرید؟
نقاط منفی را که بنده نمیتوانم عنوان کنم، به دلیل آنکه این کشور صاحبانی دارد که میتوانند نقاط مثبت و منفی را ارزیابی کنند.
در کل روندی که دولت احمدینژاد در قبال پرونده هستهیی به کار گرفت؛ دارای چه دستاوردها و پیامدهایی بود؟ به راستی در زمانی که رییسجمهور وقت با جملاتی نظیر «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود» آیا باور عمومی دولت در بیتاثیری تحریمهای محتمل بینالمللی علیه کشور بود؟
نباید زیاد به گذشته برگشت. مشکل فقط آقای احمدینژاد نیست، به هرحال منش و مدیریت هر شخصی متفاوت است. ولی امروز به دلیل منافع ملی نباید تمامی تقصیرها را به گردن آقای احمدینژاد انداخت.
آقای احمدینژاد به ویژه در دوران مسوولیت آقای جلیلی، چندین بار تاکید کردند که مساله هستهیی به بنده ارتباطی ندارد و در این پرونده مسوولیتی ندارند؛ آیا واقعا شرایط اینگونه بود؟
خیر. آقای احمدینژاد تا آخرین روزی که بر سر کار بود روی پرونده هستهیی تاکید داشتند و زمانی که اشاره میکرد من نقشی نداشتم، در واقع به خارجیها پیغام غلط میداد و میخواست خود را تبرئه کند. متاسفانه باید اشاره کنم که نظم پرونده هستهیی را آقای احمدینژاد برهم زد. در جلسهیی با حضور آقای احمدینژاد بنده کاملا صریح صحبت کردم و از خطرات تفکرات ایشان سخن گفتم و تاکید کردم پیگیری روندی که ایشان در ذهن دارد، چه مشکلاتی میتواند برای کشور به همراه داشته باشد. من در آن جلسه کاملا شرایط سیاسی، تکنیکی و فنی پرونده هستهیی را برای ایشان توضیح دادم و تاکید کردم که ما این پرونده را از حالت امنیتی به سیاسی تبدیل کردیم؛ اگر مساله امنیتی شود به جای برخورد در آژانس ما را به شورای امنیت خواهند برد. اما ایشان دو هفته بعد درجنگ روانی دشمن گرفتار شد و بحث هولوکاست را مطرح کرد و نتیجه این شد که ما بهانه را دست غربیها بدهیم و در نهایت پرونده هستهیی ایران به شورای امنیت برود.
از آن زمان که پرونده هستهیی ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی راهی شورای امنیت شد، شاهد تصویب قطعنامههای مختلف تحریمی و افزایش فشارهای بینالمللی علیه ایران بودیم. سپس درحوزه سیاست داخلی و در خرداد سال92 مشاهده کردیم که گفتمان اعتدال با محوریت آقای روحانی پیروز شد، بهطور کلی دقیقا چه تحولات داخلی، منطقهیی و بینالمللی رخ داد که از زمان روی کارآمدن دولت آقای روحانی شاهد تغییر استراتژی نظام درقبال پرونده هستهیی بودیم؟
هر رییسجمهوری استراتژی یگانهیی دارد. همانطور که استراتژیهای رییس دولت اصولگرا با رییس دولت اصلاحات متفاوت بود، طبیعی بود این وضعیت برای آقای روحانی هم رخ دهد. برداشتهای متفاوت سیاسی و جهانبینیهای مختلف باعث شد تا آقای روحانی و رییس دولت اصلاحات برای این موضوع که آرامش را درکشور برقرار کنند، بحث هستهیی را بهگونهیی دیگر مطرح کنند، اما در کل روشها و استراتژیها مختلف است.
حال شما خود به عنوان یک دیپلمات با سابقه و مطلع که دارای نزدیکی فکری با تیم مذاکرهکننده و دولت فعلی هستید، اگر بخواهید انتقادات و البته پیشنهادهایی به مذاکرات جاری وارد کنید، چه مسایلی را بیان میکنید؟
ما همیشه برای تیم مذاکرهکننده آرزوی موفقیت کردهایم، آقای ظریف هم با تقوایی که دارند و به آرمانهای امام ایمان دارند، منافع ملی را پیش برده و درنظر بگیرند و سره را از ناسره تشخیص بدهند.
در ماههای اخیر شاهد ابراز هر از گاه یا دامنهدار انتقادات نسبت به عملکرد مذاکرهکنندگان بوده و هستیم، آخرین آنها درچند روز پیشتر از امروز در مجلس شورای اسلامی رخ داد، دیدگاه شما درخصوص انگیزههای اصلی منتقدان چیست؟ در واقع این انتقادات تا چه میزان فنی و تخصصی است و تا چه میزان تحت تاثیر انگیزههای سیاسی و حزبی و رقابتهای درونی در داخل نظام و جناحهای سیاسی است؟
من تعجب میکنم از کسانی که به خودشان اجازه میدهند به رییسجمهوری و تیم مذاکرهکننده اهانت کنند که منتخب ملت ایران هستند و در شرایطی کشور را تحویل گرفتهاند که به دلیل ضعف مدیریت گذشته در مشکلات اقتصادی و بینالمللی قرار داشته و اکنون به مدد اعتدال، عقلانیت و تدبیر در فضای مناسبی قرار گرفته است. در یک دوران برای کار تحقیقاتی اجازه چند سانتریفیوژ داده نمیشد اما امروز اجازه چند هزار سانتریفیوژ گرفته شده که البته دقتها و نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را طرف غربی میخواهد، خوشبختانه یک فهم مشترک در دو طرف ایجاد شده که دو طرف پذیرفتهاند که چارهیی جز مذاکره نیست. رفع تحریمهای شورای امنیت نکته بسیار مهمی بوده که اگر ایران یک کشور بسیار مهم و در بستر مسایل امنیتی نقشآفرین است باید تحریمها حذف شوند و تحریم کنگره امریکا باید توسط رییسجمهور حل و فصل شود که البته لابی صهیونیستها در کنگره بسیار قدرتمند است و نهادهای تصمیمساز را صهیونیستها مصادره کردهاند. جوسازی از سه جانب رژیمصهیونیستی، اعراب و مخالفان بدنامی که در هر صورت اهانت میکنند، وجود دارد که رژیمصهیونیستی و رژیمهای عربی منطقه با برخی
رفتارهای خود از امریکا گله میکنند که چرا با ایران گفتوگو میکند و در این زمینه باید به رهنمودهای مقام معظم رهبری اشاره کنیم و به نکتهیی که در پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب وجود داشت، مراجعه کنیم به دلیل آنکه آگاهی مردم از تحولات جهان کمتر از آگاهی مسوولان نیست.
کمی درباره آینده مذاکرات صحبت کنیم؛ در شرایط کنونی اگر بخواهیم وضعیت کنونی پرونده هستهیی را مورد بررسی قرار دهیم شما فاصله بین ما و توافق را چقدر میدانید؟
فاصله خیلی کم شده است اما به شرطی که اراده لازم وجود داشته باشد.
اراده از کدام طرف؟
از طرف تیم مقابل. ما میتوانستیم مذاکرات وین را به جمعبندی و نتیجه نهایی برسانیم ولی متاسفانه به دلیل گرفتاری امریکاییها در مناسباتشان با رژیمصهیونیستی و اعراب به ویژه عربستان سعودی توافق حاصل نشد.
گفتید فاصله خیلی زیاد نیست. لطفا قدری شفافتر به این موضوع بپردازیم و این فاصله را تخمین بزنیم.
اجازه بدهید موضوع را با دستاوردهای دولت مورد توجه قرار دهیم. حدود دو سال پیش ادبیات و آنچه در جهان نسبت به ایران مطرح بوده همیشه تشدید تحریمها، گزینه نظامی، امنیتی بودن پرونده هستهیی ایران و بحث مجدد شورای امنیت، تهدید و ارعاب بوده است. ولی در تلاشی که طی حدود دو سال گذشته انجام شد این رویه کاملا تغییر کرده و ما از طرف غربی ادبیات تازهیی را میشنویم.
موضوع رفع تحریمها یکی از مسایل مهم طرفین است. ما در اظهارنظرهای رسمی بر لزوم برداشته شدن یکباره تمام تحریمها تاکید کردیم حال آنکه برخی از تحلیلگران معتقدند که این امر شدنی نیست. برای اینکه اولا تحریمها چند مدل هستند، تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای کنگره، تحریمهای تحت فرامین اجرایی رییسجمهور امریکا، تحریمهای اتحادیه اروپا همچنین تحریمهای دوجانبه مضاعف کشورهایی چون ژاپن ضمن اینکه این تحریمها یکباره وضع نشدهاند که قرار باشد به یکباره هم برداشته شود. طرف غربی از بازه زمانی دو رقمی و حتی بیش از 10سال صحبت میکند.
چه گزینههایی درحال حاضر مطرح است و به نظر شما کدامیک از آنها میتواند با توجه به شرایط کنونی مفید باشد؟
مکانیسم رفع تحریمها خود یک بحث مهم است و نمیتوان به سادگی در مورد آن قضاوت کرد. هر کدام از این تحریمها و برداشته شدن آنها هم مکانیسم دیگری دارد. به عنوان مثال سازوکار رفع تحریمها در شورای امنیت با اتحادیه اروپا کاملا متفاوت است. باقی تحریمها هم به همین ترتیب. به نظر من و براساس توافقاتی که در منشور ملل متحد آمده میتوان یک توافق جامع در مورد تحریمها کرد که در آن توافق جامع به صورت Blanket روی هر توافقی مکانیسمهای حل قضیه را آورد. مثلا شاید بتوان گفت چهار نوع ساختار تحریم در مورد ایران وجود دارد؛ در یک توافق جامع با یک زمانبندی مشخص میتوان مکانیسمها را مشخص کرد. به طور مثال سازوکار تحریمهای سازمان ملل با سازوکار تحریمها در اتحادیه اروپا کاملا متفاوت است و آنچه ما با اتحادیه اروپا میتوانیم به توافق برسیم خیلی آسانتر از حل موضوع شورای امنیت است؛ لذا اگر کشورهای ۵+۱ و دبیرکل سازمان ملل یک توافق جامع روی کاغذ داشته باشند و موارد را مشخص کنند و در عین حال روی موارد مشخص هم یک زمانبندی تعیین شود، مساله تحریمها قابل حل است.
آنچه امروز در مذاکرات درخصوص رفع تحریمها مطرح شده، چیست؟ جدیترین گزینهیی که در رابطه با تحریمها روی میز است چه سازوکاری است؟
غربیها میگویند باید مکانیسم تحریمها را به دست شورای امنیت بدهیم و خود آن شورا این موضوع را مشخص کند از آن سو تحریمهایی که در اختیار کشورهاست در کنترل کشورها باقی بماند. ما در مقابل میگوییم که شما از ما تضمین میگیرید بعد هم یک ماشه بالای سر ما قرار دادهاید که اگر چنین کنید، تحریمها را برمیگردانیم. ما در مقابل چه دستاوردی به دست میآوریم؟ گزینهیی که در دست ماست، بازگشت به وضعیت پیشین است که آن هم تا ما بخواهیم دوباره شروع کنیم مدتها طول میکشد و در این مدت هم شما دوباره پرونده ما را در شورای امنیت میبرید و پیچیدگیهای موضوع همچنان ادامه مییابد. واقعیت این است که درحال حاضر بحثها روی مدت زمانی که قرار است موضوع حل و فصل شود، ادامه دارد. رییسجمهور امریکا اظهارکرده بخشی از تحریمها در اختیار اوست و برخی دیگر در حیطه اختیارات کنگره. آنچه در اختیار اوباماست حل میشود ولی آنچه در اختیار کنگره است باید در یک پروسه حل و فصل شود. منطقی هم این است که ما در قبال موضوع تحریمها آنچه در شورای امنیت همچنین کنگره امریکا تصویب شده، قدری انعطاف داشته باشیم تا تحریمهایی که رییسجمهور امریکا همچنین اتحادیه
اروپا علیه ایران تصویب کردهاند سریعتر برداشته شوند. طبیعتا نمیتوان انتظار داشت همه تحریمها به یکباره برداشته شود. به نظر من مکانیسم این مساله میتواند از چنین روندی پیروی کند که ابتدا تحریمهای اتحادیه اروپا و تحریمهایی که در اختیار رییسجمهور امریکاست، برداشته شود سپس سراغ باقی تحریمها برویم.
این برداشته شدن به چه معناست؟ تعلیق یا لغو؟
تعلیق میشود. چون موارد پیشین همچنین بوده است. مثلا راستیآزمایی برای ژاپنیها به مدت ۲۳سال به طول انجامید. برای برزیل ۱۸سال و در مورد آفریقای جنوبی هم حدود ۱۶سال. در نهایت با چانهزنیهایی که صورت گرفته احتمالا این پروسه در مورد ایران حدود10سال خواهد بود. در این فرآیند تمام تصمیماتی که گرفته میشود حالت تعلیق دارد. لذا تصور من این است باید به برخی از موضوعات زمان داد تا مساله در پروسه زمانی حل و فصل شود.
پیامدهای منطقهیی توافق محتمل هستهیی برای ایران چه خواهد بود؟
یک پیامد خوب و یک پیامد بد وجود دارد. پیامد خوب این است که منطقه را به سمت آرامش پیش میبرد و پیامدهای بد آن چند موضوع است، وجود تروریسم، مساله جنگهای منطقهیی و حل مساله هستهیی ایران ضریب امنیت را در منطقه بالا میبرد؛ ما با پدیدههای نو در جهان مواجه هستیم. اعراب و اسراییلیها از بهبود مناسبات ایران با غربیها هراس دارند.
و اینکه آیا توافق بر سر پرونده هستهیی با امریکا با وجود تاکید چند باره مقامات دو کشور بر اینکه تنها بر سر پرونده هستهیی مذاکره میکنند، میتواند به نوعی از بلندی دیوار بیاعتمادی موجود بکاهد و دو کشور را در میسر عادیسازی روابط قرار دهد؟
نتیجه توافقات تابعی از اتفاقات پیش رو است. اگر آنها بخواهند همانند گذشته عمل و زیادهخواهی کنند، من آینده روشنی را برای توافق نمیبینم. اما اگر قرار به درک متقابل از موقعیت ایران باشند، راهکارهای زیادی در بستر همکاریهای بینالمللی وجود دارد. اگر آنها بخواهند در حیاط خلوت ایران نقش بازی کنند بنا به بیانات مقام معظم رهبری ما اجازه این کار را به آنها نخواهیم داد. اگر این مسایل حل شود، ما مشکل دیگری نخواهیم داشت ولی به عقیده بنده این دیوار بیاعتمادی ربطی به مذاکرات ندارد و این موضوع به گذشتهها و روابط دو کشور بستگی دارد. مگر آنکه امریکاییها به طور کلی فرق کرده و در مناسبات سیاسی دو کشور اتفاقی رخ دهد. هژمونیهای گذشته دردی را از این بیاعتمادی دوا نخواهد کرد ولی من در کل چشماندازی برای آینده نمیبینم.
به عنوان سوال آخر به نظر شما چقدر تا امضای توافق جامع فاصله داریم؟
نمیتوانم در این رابطه پیشبینی کنم. باید منتظر بمانیم و ببینیم روند گفتوگوها به چه سمتی میرود.