نسخه بهبود اشتغال در دست بنگاههای خرد
بیش از ۷۰ درصد شاغلان ایران در واحدهای زیر ۱۰ نفر فعالیت میکنند
گروه اقتصاد کلان|حسن صادقی|
آمارهای رسمی کشور گویای وجود جمعیت بیکار بالغ بر 5میلیون نفر در کشور است و نرخ بیکاری 11.7درصدی را رقم زده است. حال دولت تصمیم گرفته است برای بهبود وضعیت اشتغال تا پایان سال 96 نرخ بیکاری را تک رقمی کند. این هدفگذاری دولت در زمانی بنیان گذاشته شده که بهگفته محمدباقر نوبخت 7هزار واحدتولیدی راکد در کشور وجود دارد. جذب سرمایههای خارجی هم به عنوان منبع تامین مالی دیگر برای رسیدن به نرخ بیکاری تکرقمی، هنوز جز در بخشهایی مانند نفت، گاز و پتروشیمی آثاری از خود بروز نداده است. اما نسخه وزارت کار برای دستیابی به نرخ بیکاری تکرقمی کمی متفاوت از فرمولها و قاعدههای پیشین است؛ علی ربیعی و تیم مشاوران خود برای درمان معضل بیکاری در کشور، راهحل حمایت از کسب و کارهای خرد و خانگی را ارائه دادهاند. نسخهیی که در انتظار تصویب هیات دولت است اما به گفته حسن طایی معاون سابق توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه که اتفاقا خود جزو یکی از مهمترین برنامهریزان طرح کسبوکارهای خرد و خانگی بوده است، سیاست دولتها تاکنون برای ایجاد اشتغال بیشتر بر ایجاد بنگاههای بزرگ متمرکز است و نه بنگاههای کوچک و متوسط. با این
وجود حسن طایی در گفتوگو با «تعادل» از این طرح دفاع میکند و معتقد است که اگر ارتباطات خوشهیی و شبکهیی بین این کسب و کارها ایجاد شود، در مدت مشخصی در سطح جهانی نیز امکان حضور پیدا میکند. این استاد دانشگاه در ادامه به برخی مشکلاتی که اجرای این طرح میتواند به اقتصاد ایران وارد کند، پاسخ میدهد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
برای ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری و تکرقمی شدن آن چه راهکارهایی وجود دارد؟
تاکنون عمده استراتژی ایجاد اشتغال حول بنگاههای تولیدی بزرگ میچرخیده اما تجربه اقتصادی دیگر کشورهای دنیا نشان میدهد برای رسیدن به فرصتهای شغلی پایدار و مستمر منابع دولت باید بهسمت بنگاههای کوچک و متوسط هدایت شود. این کسبوکارها بیشتر روی ایجاد اشتغال متمرکز هستند اما قطعا میتوانند در درازمدت به رشد اقتصادی کمک کنند. باید این کسب وکارهای خانگی بهشکل خوشهیی تجمیع شده و به صورت شبکهیی با یکدیگر ارتباط داشته باشند. این کسب و کارها اگر بخواهند به صورت فردی فعالیت کنند و وارد بازار نهادهها شوند، قدرتی نخواهند داشت. اما اگر این کسب و کارهای خانگیها به بنگاههای خردها متصل شوند و همچنین کسب و کارهای خرد نیز به بنگاههای متوسط و بنگاههای متوسط نیز به بنگاههای بزرگ وصل شوند، میتوانند در سطح ملی و جهانی فعالیتهای بزرگی را انجام دهند. انجمنهای صنفی، تجاری و اتاق اصناف، شبکهبندی این بنگاهها را بر عهده دارند. بدون شکلگیری زنجیره و ارتباطات عمودی و افقی بین کسب و کارهای خانگی، خرد و متوسط در فعالیتهای بازار، راه به جایی نخواهیم برد. اقتصاد ایران در بطن خود خیلی کوچک است و بیش از ۹۵ درصد واحدهای
تولیدی ایران زیر ۱۰ نفر نیروی انسانی دارد. مقیاس تولید در اقتصاد ایران بالا نیست.
تولید کشور صرفههای ناشی از مقیاس مکان و تنوع را ندارد. 7هزار و ۵۰۰ واحد بزرگ بالای ۱۰۰ نفر داریم که 2هزار و ۵۰۰ از این واحدها در واحد ساخت صنعتی مشغول به فعالیت هستند. این مساله نشان میدهد بیش از ۷۰ درصد شاغلان ایران در واحدهای زیر ۱۰ نفر فعالیت میکنند.
ما میتوانیم با این ارتباطات شبکههای زنجیرهیی، سیستمهای نوآوری در اقتصاد ایران را فعال کنیم چراکه یک شرکت به تنهایی در ایجاد نوآوری چندان موفق نیست اما اگر در کنار یکدیگر قرار بگیرند، میتوانند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند. در بازارهای جهانی باید کالاهایی را تولید کنیم که با شرکتهای سامسونگ و اپل قابل رقابت باشد. اگر اتاق اصناف و تعاون در چارچوب فعالیتهای خود به خوبی عمل کنند و دولت هم در این زمینه آنها را حمایت کند تا اندازهیی میتوانیم کاستیهای نهادی که در اقتصاد ایران وجود دارد را کاهش دهیم.
با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران غیررسمی است، به نظر شما رونق این کسب و کارها دامنه اقتصاد
غیر رسمی کشور را گسترش نمیدهد؟
کسب و کارهای خانگی در کوتاهمدت میتواند موجب گسترش بخش اقتصاد غیررسمی شود اما با توجه به شرایط نامساعدی که در بازار کار در حال حاضر وجود دارد، ناچاریم که برای ایجاد شغل در اقتصاد ایران، این مشکل را در کوتاهمدت بپذیریم تازمانیکه این کسب و کارها راهاندازی و رشد پیدا کنند. به موازات اینکه این بخشها بزرگتر شدند و درآمدهای آن افزایش یافت، به مرور میتوانند قوانین و هنجارهای اقتصاد ایران را بپذیرند و در کنار سایر برنامههای دولت، از بخش غیر رسمی به بخش رسمی ارتقا پیدا کنند.
اما نکته مهمی که در این باره وجود دارد، این است که نخست باید این کسب و کارها شکل گیرد و اگر در کوتاهمدت غیررسمی هستند و از طرفی میدانیم که کارایی، بهرهوری و کیفیت آنها پایین است و قیمتهای تولید شده محصولات آنها نیز ارزان نیست، از این موارد چشمپوشی کنیم و در جهت رشد و ارتقای آنها کمک کنیم. یکی از برنامههایی که دولت میتواند به صورت بخشنامه به وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت کار ابلاغ کند، سیاستهایی است که میتواند حرکت این بخشها از اقتصاد غیر رسمی به اقتصاد رسمی را تسهیل کند. نباید از کسب و کارها انتظار داشته باشیم که همه این کسب و کارها مانند بنگاههای کوچک و متوسط (اسامای) پیشرفته و خوب در حال فعالیت باشند و رعایت تمام معیارهای موجود را رعایت میکنند. این انتظار زیادی است که امکانپذیر نیست و باید در این جهت گامهایی برداشته شود.
به اعتقاد برخی کارشناسان اقتصادی بیش از ۷۰درصد از سرمایه کشور در اختیار بخش خدمات است. به نظر شما پرداخت تسهیلات به این کسبو کارها که بخش اصلی فعالیت آنها در حوزه خدمات است، مشکلات فعلی اقتصاد ایران را تشدید نمیکند؟
همه این کسب و کارها به بخش خدمات منتهی نمیشود. فعالیت این کسب و کارها در حیطههای گستردهیی است، بهطور مثال در این کسب و کارها در امر تولید برخی مواد غذایی مشارکت دارند یا فرد دیگری در حوزه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (آیسیتی) مشغول به فعالیت هستند یا حتی در بخش صنایعدستی مانند فرشبافی نیز عدهیی حضور دارند. اما نکتهیی که در این باره حایز اهمیت است، هر تولیدی باید در فرآیند تجاری وارد شود و در این فرآیند به توزیع و فروش رسد. در حال حاضر که رکود اقتصادی بر اقتصاد کشور سایه انداخته و انبارهای موجود پر از کالاهای به فروش نرسیده است، بخش تجاری میتواند در این زمان کالاهای موجود در انبارها را در دست گیرد و علاوه بر بازار داخلی، این محصولات را در منطقه و حتی جهان توزیع کند. بخش بازرگانی همیشه مکمل بخش تولید بوده است. از طرف دیگر در سالهای اخیر قدرت خرید مردم در بازار کاهش داشته اما همین که بخش بازرگانی و تولید به حرکت در بیاید تا حدودی این مشکل برطرف میشد. بهطوری که این بخشها نیاز به نیروی کار دارند و با به کارگیری این افراد، دستمزدهایی هم به آنها پرداخت میکنند. مثلا شرکتی هزار نفر را استخدام
میکند و ماهانه یک میلیون تومان به آنها میدهد. از این ماه که این افراد کار کردند در پایان ماه به هر یک از آنها یک میلیون تومان پرداخت میشود، بنابراین اگر این بخشها به حرکت در آید، میتواند برخی مشکلات موجود را جبران کند. این کسب و کارها نقش بسزایی در این موضوع دارند. در وهله فعلی معتقدم در دورهیی اگر به بخش فروش کمک کنیم و تجارت در کشور رونق بگیرد، بخش تولید هم به حرکت در میآید. یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد، انبارهایی از کالا پر شده است. بخش بازرگانی و بخش تجاری در این زمینه مشکلات بسیاری دارد که با تحرک بیشتر نظام توزیع در کشور، کالاهای ذخیره شده به سوی بازار هدایت میشوند
این قسمت از بازرگانی و تجارت اگر بهبود پیدا کند به تولید لطمهیی وارد نمیشود البته در سطح کسب و کارهای خرد این موضوع امکان دارد. در حوزه آیسیتی اکثر این شرکتها کوچک بودند. نمونههای بسیاری در کشور وجود دارد که افرادی در همین کسب و کارهای کوچک شروع کردند و هماکنون ثروت آنها به رقمهای نجومی رسیده است.
در این حوزه خیلی از افراد در کسب و کارهای کوچک شروع کردند و توانستند با رشد و توسعه این کسب و کارها به سودهای بالا و ایجاد ارزش افزوده بسیار در اقتصاد کشور خود دست یابند.