گریز تولیدکنندگان برای ترویج برند
باتوجه به عمق شدید رکود در کشور، تولید کالاهای صنعتی نیز در معرض خطر قرار گرفتهاند؛ به گونهیی که چندی پیش ما شاهد شنیدن اخباری مبنی بر تعطیلی کارخانه ارج بودیم. ارج یکی از برندهای معتبر ایرانی در حوزه لوازم خانگی به شمار میرفت اما عدم حمایت دولتمردان در راستای تقویت تولید داخل باعث شد که کارخانههای متعددی نیز شرایط نامناسبی را طی کنند. این روزها ما شاهد رونق بازار کالاهای وارداتی با برندهای مختلف صنعتی هستیم و مردم نیز از این کالاها بهشدت استقبال میکنند. البته در این باره بخش خصوصی کشور بارها به نحوه فعالیت شهرداریها در زمینه نصب بیلبورد در معابر شهری انتقاد کرده است. در این بازه زمانی که دوران پسابرجام رقم خورده ما شاهد افزایش تبلیغات برندهای خارجی در رسانههای دیداری و شنیداری هستیم و در این باره نیز رسانه ملی موظف است تبلیغات کالاهای وارداتی را در مقابل با کالاهای تولیدی با کیفیت کمرنگتر کند. البته در شرایط کنونی که فضا بسیار رقابتی است و سرعت پیشرفت تکنولوژی همانند سرعت نور است بسیاری از کشورها از دانشفنی خود در بازار استفاده کرده و کالاهای مختلف و با تنوعهای بسیار را تولید میکنند. دراین بازه زمانی معمولا مردم برای محصولاتی تقاضا دارند که دارای خلاقیت بوده و ضمن تناسب با مد به صورت ارزان و باقابلیت استفاده آسان عرضه شود، البته نا گفته نماند که ایران نیز در برخی محصولات صنعتی دارای مزیت است. به عنوان مثال، هماکنون ترکیه با ایران در زمینه تولید پارچه وارد مذاکره شده و این دو کشور نیز پارچههایی را با کیفیت بالا تولید و روانه بازارهای اروپایی میکنند. همچنین ما در دیگر صنایع همچون محصولات غذایی دارای مزیت هستیم و بسیاری از کشورهای منطقه نیز خواهان وروداین کالاها به کشورشان هستند. حال، باوجود اینکه هزینه تولیددر کشورمان روند صعودی را به خود گرفته، دولتمردان در فصل تازه ارتباطات باید تمهیداتی را برای کاهش این هزینهها درنظر گیرند. درواقع، سال گذشته ما شاهد ابلاغ آییننامه ساماندهی تبلیغات کالا و خدمات از سوی هیات دولت بودیم. در همین راستا؛ سوالهایی مبنی براینکه وزارت صنعت و ارگانهای دولتی برای ترویج برندسازی در بازارهای داخلی و خارجی چه نقشی ر ا باید ایفا کنند؟ مطرح میشود؛ در پاسخ به این پرسش باید گفت، که به هرحال در زمینه ارتقای بخش برند شورای عالی فرهنگی نقش بسزایی در ترویج برندسازی دارد. به عنوان مثال این سازمان میتواند سیاستهای محدودی را برای ترویج برندهای خارجی اعمال کند ودر مقابل نیز برای برندهای داخلی سیاستهای تشویقی را درنظر گیرد که البته در این زمینه قوانین مختلفی مطرح شد که تا به امروز ضمانت اجرایی پیدا نکرده است. حال سوال دیگری که در زمینه برندسازی کالاهای صنعتی ایرانی مطرح میشود این است که چرا تولیدکنندگان در فضای کنونی هزینهیی را برای ارتقای برند خود نمیپردازند؟ در پاسخ به این پرسش نیز باید گفت که متاسفانه هماکنون نیز فضای تبلیغاتی برای کالاهای وارداتی بیش از گذشته شده؛ چراکه صاحبان این صنایع از منابع مالی بینالمللی برای تشویق عرضه کالاهای خود استفاده میکنند و حال دراین آشوب بازار صنعتگران برای نشان سپاری تجاری خود احساس ترس دارند و دایم به این فکر هستند که در میان تبلیغات گسترده برندهای خارجی، برند تولید داخل گم خواهد شد و بنابراین تزریق منابع در این راه را نوعی هدر رفت منابع مالی تلقی میکنند. بنابراین صنعتگران ایرانی در فضای داغ تبلیغات کالاهای خارجی تمایلی به تبلیغات محصولات وطنی خود ندارند. متاسفانه در این بازه زمانی عملکرد شهرداری و رسانه ملی قابل نقد است؛ چرا که باتوجه به اینکه شعار امسال مبنی بر اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل است اما متاسفانه شاهد برخی رفتارهای ضد تولیدی هستیم و ارگانهای دولتی نیز با اعمال این نوع سیاستها در بخش صنعت تبلیغات، وجه کالاهای خارجی را نسبت به تولید داخل بیشتر جلوه دادهاند که درنهایت امیدواریم سازمانها درباره این نوع اقدامات رفتار خود را تغییر دهند.