سرمایهگذاران خارجی از آمدن به ایران اکراه دارند
نبود حمایتها و پشتوانههای لازم در کشور موجب ناتوانی جذب سرمایههای خارجی از سوی بخش خصوصی شده است. اگرچه با فرارسیدن دوران پسابرجام فضا برای جذب سرمایههای خارجی توسط بخش خصوصی ایجاده شده است اما آنچه در حال حاضر مشاهده میشود، عدم حمایت دولت و بانک مرکزی از بخش خصوصی است. در بیان دلایل عدم وجود حمایتهای لازم میتوان به عملکرد بانکهای کشور اشاره کرد؛ عملکرد بانکهای ایرانی بسیار محافظهکارانه است و نداشتن قابلیت ریسکپذیری موجب شده تا نتوانند حامی قدرتمندی برای بخش خصوصی باشند. تاکنون حدود 140 تا 150 نفر از تجار و فعالان اقتصادی کشورهای دیگر در قالب 20 تا 30 هیات به ایران سفر کردهاند تا روی بازار ایران جهت سرمایهگذاری تصمیمگیری کنند. اما به دلیل فراهم نبودن مقدمات و زمینههای لازم جهت سرمایهگذاری هنوز اتفاق خاصی در این حوزه رخ نداده است. ذکر این نکته لازم است که خارجیها دارای منابع مالی خوبی هستند، اما به دلیل نبود ضمانت معتبر از سمت بانکها و موسسات مالی در کشور آنها برای سرمایهگذاری دچار تردید شدهاند. این در حالی است که روند مذاکرات تجاری ایران و کشورهای مختلف بسیار سریع و مثبت رو به جلو حرکت
میکند، اما نبود آمادگی از سمت کشور ما و عدم تامین منابع مالی مورد نیاز موانع اصلی موجود بر سر راه شکلگیری روابط تجاری و اقتصادی جدید با کشورهای دنیاست.
در واقع سرمایهگذار خارجی تا بسترهای مساعد سرمایهگذاری را در ایران به چشم خود نبیند، حاضر به سرمایهگذاری در کشور نیست. در این زمینه باید گفت متاسفانه اقتصاد ایران از نقطه نظر آزادسازی اقتصادی وضعیت خوبی در دنیا ندارد. بنابراین شرایط کنونی به هیچوجه برای سرمایهگذار خارجی جذاب نبوده و نیست.
در مورد یکی دیگر از موانع سرمایهگذاری خارجی در ایران میتوان به دو نرخی بودن ارز، اعمال قیمتگذاری، مالیات سلیقهیی، ریسک بالا، نداشتن ارتباط بانکی مناسب با دنیا و... اشاره کرد. خارجیها با وجود موانع و ریسک بسیار بالا خیلی علاقهمندی به سرمایهگذاری در ایران نشان نمیدهند. بیپرده باید گفت که سرمایهگذاران خارجی از آمدن به ایران اکراه دارند مگر اینکه امتیاز ویژه و خاصی برای آنان قائل شویم ضمن اینکه سیستم بانکی ایران هنوز ارتباط خوبی با دنیا ندارد و با وجود توافق هستهیی و رفع تحریمها هنوز ایران به عنوان یک مقصد خیلی جذاب برای سرمایهگذاران غربی تلقی نمیشود بنابراین عمده تلاش غربیها مطالعه بازار برای برنامهریزیهای آینده و در حد فروش محصولات خود به ایران است.
حال این سوال مطرح میشود که با توجه به افزایش سفر گروههای اقتصادی کشورهای خارجی به ایران بعد از توافق هستهیی آیا بخش خصوصی قرارداد یا تفاهمنامه با طرفهای خارجی منعقد کرده است؟ در پاسخ باید گفت در سفر گروههای اقتصادی کشورهای خارجی به ایران فقط یکسری تفاهمنامه به امضا رسیده و خبری از قراردادهای واقعی نیست. تفاهمنامه به این معنی که طرفین ضمن درک همدیگر، موضوعاتی را پیشبینی کرده تا در آینده راجع به آن موضوعات فعالیت یا تصمیمگیری کنند. معنای قرارداد نیز یک معامله یا سرمایهگذاری مشخص و معین است که بین مسوولان دو کشور منعقد میشود. اما متاسفانه از زمان توافق هستهیی تاکنون بخش خصوصی قراردادی با طرفهای خارجی منعقد نکرده است. این در حالی است که بخش خصوصی هم علاقهمند است و هم این امکان را دارد که با طرفهای خارجی وارد قرارداد شود. در واقع وقتی که ما هنوز نمیتوانیم پول را انتقال دهیم و مشکلات بانکی پا برجاست، چطور میتوانیم سرمایهگذاری مشترک داشته باشیم. بازار 300 میلیونی نفر اطراف ایران وجود دارد اما این بازار در اختیار ترکیه و هند است. برای ایجاد انگیره ورود سرمایهگذار باید به بازارهای منطقه وصل باشیم
که در حال حاضر این ارتباط وجود دارد.
نکته قابل تامل در این زمینه حضور هیاتهای تجاری و اقتصادی کشورهای خارجی در ایران برای «مطالعه بازار» و «تصمیم برای فروش محصولات خود به بازار ایران» است چرا که خارجیها بازار ایران را یک بازار بکر و جذاب میدانند. در نهایت باید گفت تحریم 12 ساله موجب شده بازار ایران از وجود کالاهای با کیفیت به ویژه غربی محروم باشد. غربیها شانس زیادی برای فروش محصولات خود به ایران دارند چون بستر پذیرش کالاهای باکیفیت بالاتر در بازار ایران وجود دارد. با این وجود باز هم امریکاییها و اروپاییها خیلی با احتیاط رفتار میکنند اما علاقهمند به فروش محصولات خود در ایران هستند. پرکردن ظرفیتهای خالی صنایع ما توسط خارجیها یک آرزو و یک انتظار غیر واقع بینانه است زیرا در ابتدای امر باید موانع موجود برداشته شود.