تنیدگی «فرهنگ» و «توسعه» به روایت آمارتیاسن
گروه گوناگون- «آمارتیاسن» را در ایران، با نام «توسعه بهمثابه آزادی» میشناسند؛ اقتصاددان هندی برنده جایزه نوبل اقتصاد که بسیاری معتقدند نگاهی انسانی به اقتصاد دارد و برخی نظریهها را از قالب خشک آن به یک قالب قابل درکتر تبدیل کرده است. با این حال، همین افراد معتقدند که او در مباحث فرهنگی و هنری در ایران شناخته شده نیست. برهمین اساس است که کتابی تازه از سوی «نشر چشمه» به بازار آمده است که اندیشههای «سن» را در حوزه فرهنگ و هنر و ارتباط آن با توسعه به جامعه معرفی میکند. «فرهنگ، هنر و توسعه» عنوان کتابی است که از این نوبلیست اقتصاد منتشر شده تا مشخص شود که توسعه یک امر صرفا اقتصادی نیست. «سن» در بحث فرهنگ و توسعه در پی طرح پرسشی پیرامون این مساله بوده که «آیا فرهنگ، صرفا مکمل توسعه است؟» او در کتاب خود که مجموعه مقالات است، دو دیدگاه مطرح درباره توسعه را اینطور توضیح میدهد: «دیدگاه نخست مبتنی بر نظریه رشد اقتصادی و ارزشهایی است که رشد اقتصادی بر آن استوار است و توسعه به عنوان فرآیندی از آن، عبارت است از افزایش سریع و مداوم محصول ناخالص ملی، بهرهوری و احتمالا تلاش برای توزیع دستاوردهای این افزایش.» او
این نگرش را «برداشت اقتصادگرا» میخواند.
در دیدگاه دوم، توسعه از نظر «سن» عبارت است از فرآیند افزایش آزادی فرد برای دست یافتن به اهدافی که خود آن را ارزشمند میداند. «سن» این برداشت مبتنی بر توسعه انسانی را برخلاف توسعه صرفا اقتصادی، «برداشت رهاییبخش» برای توسعه میخواند و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را با فرهنگ، مرتبط میکند و ضرورت مادی و اقتصادی را صرفا یکی از کارکردهای نظام ارزشی و البته فرهنگ را عامل تعیینکننده پیشرفت اجتماعی و اقتصادی میداند. از نظر «آمارتیاسن»، فرهنگ به سه شیوه کاملا متمایز اما مرتبط به هم، در توسعه نقش دارد. نقش سازنده: توسعه در مفهوم گسترده خود به ناگزیر بعد فرهنگی را در برمیگیرد و توسعه فرهنگی، عنصر اساسی و جداییناپذیر آن است. نقش ارزیابی: فرهنگ تعیین میکند که ما درواقع به چه چیز علاقه و تعلق داریم. نقش ابزاری: اهداف ما هرچه باشد، تاحدودی با فرهنگ و اخلاقیات ما تعیین میشود. اما کارکرد فرهنگ فقط به این موارد ختم نمیشود. «سن» در این کتاب به تاثیر فرهنگ بر توسعه و کنشهای متقابل آنها میپردازد.
«سن» در یکی از مقالات این کتاب با عنوان «فرهنگ چقدر اهمیت دارد؟»، از فرهنگ به عنوان بخشی بنیادی از توسعه یاد میکند. در این مقاله عنوان شده است:
«...برخورداری از سرانه محصول ناخالص ملی بالا اما اندک مایه بودن موسیقی، هنرها، ادبیات و مانند آنها، به کامیابی اساسی در امر توسعه نمیانجامد. فرهنگ به هر شکل، زندگی ما، امیال ما، سرخوردگیهای ما، جاهطلبیهای ما و آزادیهایی را که در طلبش هستیم، در برمیگیرد. آزادی و فرصت برای فعالیتهای فرهنگی در زمره آزادیهای بارز است که تقویت آن را میتوان جزو اساسی توسعه دانست.» در بخش دیگر این مقاله، مساله تاثیر عوامل فرهنگی بر رفتار اقتصادی از سوی «سن» مورد ارزیابی قرار میگیرد. او در این مقاله میگوید: «گرچه این ایده برخی اقتصاددان را فریفته است که همه افراد بشر تقریبا به یک شیوه عمل میکنند، بازهم شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد این موضوع عمومیت ندارد. تاثیرات فرهنگی ممکن است تفاوتی عمده در اخلاق کار، رفتار مسوولانه، انگیزه روحی، مدیریت پویا، ابتکارات کارآفرینانه، تمایل به قبول خطر و دیگر جنبههای متنوع رفتار انسانی پدید آورد که میتواند در کامیابی اقتصادی نقشی حیاتی داشته باشد.» سودآور بودن فعالیتهای فرهنگی از منظر اقتصادی و تاثیر شرایط فرهنگی در کنشهای مدنی، از دیگر مباحثی است که «سن» در این کتاب به آن پاسخ میدهد. مجموعه مقالات این کتاب از سوی کاظم فرهادی گردآوری و ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.