خصوصیها در صنعت مس نقشی ندارند
صنعت مس و مولیبیدن بهدلیل میزان ذخایر ماده اولیه این عنصر در ایران و کاربردهای فراوان آن در محصولات مختلف پس از فولاد یکی از صنایع استراتژیک و پرکاربرد محسوب میشود. مجموع ذخایر مس در ایران بیش از چهارمیلیارد تن کانسنگ مس و در حدود پنجدرصد از کل ذخایر جهان برآورد شده است. نزدیک به 9/1میلیارد تن از این میزان ذخایر قطعی و بقیه احتمالی به شمار میرود. این ذخایر در 34 معدن مس در استانهای مختلف کشور توزیع شده که فقط نیمی از آنها فعال است و میان آنها مس سرچشمه در استان کرمان بزرگترین معدن مس کشور شناخته میشود. صنعت مس از سال 85 مشمول قانون اصل 44 و خصوصیسازی شد اما هرگز باوجود واگذاریها سیاستگذاری آن به بخش خصوصی واگذار نشد و باوجود 68درصد سهام آن که در اختیار شبهخصوصی قرار گرفت، ساختار صنعت مس و مولیبیدن بهعنوان محصول جانبی آن دولتی و انحصاری باقی ماند. بررسیها نشان میدهد خصوصیسازی در صنعت مس بیتاثیر بوده است بنابراین صنعت جانبی آن توسعه خاصی پیدا نکرده و سود اصلی این صنعت در انحصار دولت قرار دارد.
68درصد مس در دست شبهدولتیها
صنعت مس ایران با تشکیل «شرکت سهامی معادن مس سرچشمه کرمان» در سال 1351 فعالیت خود را آغاز کرد. این شرکت در سال 1355 به شرکت ملی صنایع مس ایران تغییر نام داد.
بهگزارش ساعت24، ساختار صنعت مس از ابتدای تشکیل بهگونهیی بود که این شرکت بهعنوان تولیدکننده انحصاری محصول مس در ایران فعالیت داشته است. بعد از ابلاغ سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و الزام به واگذاری این شرکت، ساختار مالکیت آن دچار تحولاتی شد.
براساس گزارش سازمان خصوصیسازی در سال 85 در اندازه 5درصد از سهام این شرکت به شکل سهام تدریجی واگذار شد. در سال 86 و 87 واگذاری سهام صنایع ملی مس به شکل بلوکی به ترتیب 65/26درصد و 5درصد بود و بقیه واگذاریها تا سال 92 بهصورت ناچیز و محدود ادامه یافت.
اکنون این شرکت 10 سهامدار بزرگ با 5/84درصد از کل سهام دارد که شامل کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات، موسسه صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران، شرکت سرمایهگذاری صبا تامین، شرکت سرمایهگذاری فرهنگیان، شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری، موسسه صندوق حمایت بازنشستگی کارکنان فولاد و بانک ملت است.
کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت با 93/36درصد، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی با 16/19درصد، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات با 5/6درصد و موسسه صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران با 21/6درصد چهار سهامدار بزرگ این شرکت محسوب میشوند.
همانطور که مشاهده میشود بیش از 68درصد از سهام این شرکت در اختیار شرکتهای شبهدولتی قرار دارد که تعیین مدیرعامل و سیاستگذاریهای آنها از سوی دولت صورت میگیرد و سهم 32درصدی بیتاثیر بخش خصوصی قدرت توسعه این صنعت و خروج این صنعت از انحصار را ندارد بنابراین باید پذیرفت صنعت مس و مولیبیدن همچنان در انحصار دولت قرار دارد و تغییر ساختاری که با خصوصیسازی این صنعت دنبال میشد محقق نشده است.
صنعت مولیبیدن جاذبه ندارد
صنعت مولیبیدن در بخش خصوصی ایران طرفدار زیادی برای سرمایهگذاری ندارد. مولیبیدن یکی از عناصر همراه مس در تهیه آلیاژهایی با مقاومت بالا بهویژه در آلیاژهای فولادی است.
این عنصر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که آلیاژهای مصنوع از آن جزو آلیاژهای استراتژیک قرار گیرد و در صنایع هوایی استفاده شود.
ایران با تولید بیش از 200هزار تن مس کاتد یکی از کشورهای دارای پتانسیل تولید مولیبیدن بهعنوان محصول جانبی مس به روش استحصال از سولفورمولیبیدن است. بیشتر مواد اولیه مولیبیدن در ایران در مرحله لیچینگ از مس جدا و به شکل سولفورمولیبیدن به کارخانههای تولید و فرآوری مولیبیدن فروخته میشود.
در ایران سولفورمولیبیدن فقط توسط شرکت ملی مس تولید میشود و صنایع تولید مولیبیدن داده اولیه خود را از این شرکت تامین میکنند. صنعت مولیبیدن در ایران نزدیک به 25سال پیش با تشکیل هشت کارخانه فرآوری سولفورمولیبیدن شروع و طی سالیان اخیر به 18کارخانه با ظرفیت جذب 21هزار تن سولفورمولیبیدن و امکان ایجاد اشتغال 1100نفر رسید.
در شرایط کنونی از کارخانههای مورد اشاره 15شرکت بهصورت فعال و 3شرکت بهصورت تعطیل در آمدهاند. نکته مهم آنکه از 8 شرکت ابتدایی در این صنعت باتوجه به اینکه ماده اولیه خود را از عرضهکننده انحصاری (شرکت ملی مس) دریافت میکردند، در زمان تشکیل موافقت شرکت ملی مس را بهصورت اجباری دریافت داشتند.
10 شرکت بعدی برای تشکیل نیاز به کسب موافقت شرکت ملی مس نداشتند. اکنون 80درصد سولفورمولیبیدن تولیدی توسط شرکت ملی صنایع مس در بورس کالا توزیع و بهوسیله 17 شرکت تولیدکننده خصوصی خریداری میشود. 20درصد باقیمانده نیز به شرکت فرومولیبیدن کرمان تحویل داده میشود.
سالانه نزدیک به 700تن از فرومولیبیدن در تهیه فولادهای آلیاژی استفاده و باقیمانده آن به خارج صادر میشود. یکی از دلایل عدم استفاده از فرومولیبیدن در کشور، نبود تکنولوژی مورد نیاز است بنابراین جاذبهیی برای سرمایهگذار بخش خصوصی در این صنعت ایجاد نمیکند.
انحصار مس مانع توسعه مولیبیدن
در ارتباط با صنعت مولیبیدن و تجارت آن در ایران میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که شکلگیری این صنعت در ایران بهواسطه وجود صنعت مس و ماده اولیه آن در فرآیند لیچینگ مس بوده است که نسبت به صنایع دیگر نیز از حجم پایین در تولید و گردش مالی محسوب میشود.
در شرایط کنونی باتوجه به انحصار عرضه ماده اولیه توسط شرکت ملی مس همچنین نیاز به نقدینگی بالا برای خرید ماده اولیه و عدم کفایت عرضه ماده اولیه از پویایی لازم جهت رقابت در بازارهای جهانی برخوردار نیست. به نظر میرسد ایجاد سازوکار مناسب برای تامین مواد اولیه شرکتهای پاییندستی با قیمت رقابتی از الزامات ادامه حیات کارخانههای مرتبط با صنعت مس است که این مهم از دو روش کشف معادن جدید مولیبیدن در منطقه و ایران یا تامین مواد اولیه بهوسیله شرکت ملی مس و الزام به عرضه آن در بورس کالا امکانپذیر است.