نقش دلالان در تعاونی مسکن مهر
برخی نظریهپردازان بخش تعاون، حضور پررنگ دولتها را موجب ضعف بخش تعاون میدانند و معتقدند که هر چه تعاونیها وابستهتر به دولت باشند کوتوله میمانند و نمیتوانند کارآفرین و عنصر موثر اقتصادی باشند. تعاونیهای مسکن و مسکن مهر یکی از پرچالشترین بخش این حوزه است که بسیاری از اعضای خود را با مشکلات بسیاری روبهرو کرد. مصاحبه زیر حاصل گپ و گفتی نسبتا طولانی با احمد بیگدلی شاملو، مدیرکل تعاونیهای توزیعی و در ساختمان وزارت تعاون، رفاه و تامیناجتماعی است که در آن مشکلات و چالشهای تعاونیها را مورد بررسی قرار دادیم. او میگوید: درست است که دلالی مسکن به ظاهر امر سوداگرانهیی بهنظر میآید ولی اگر کل پروژه را(باتوجه به اعضای بیشمار) بهسمت جلو هدایت کند، کار مفیدی است.
یک سرمایهگذار خارجی نخستین چیزی که مطالبه میکند؛ قانون سرمایهگذاری، مالیات و معافیتهاست و اگر به این اطمینان برسد که قوانین تا 30 سال آینده تغییر نمیکند، سرمایه خود را به کشور میآورد
بهنظر شما چه عاملی باعث افت تعاونیها شده است و آیا ادغام وزارتخانه با وزارت کار و رفاه اجتماعی در این افت تاثیری داشته است؟
چند سال گذشته اقتصاد کشور در شرایط رشد نبوده و زمانیکه شرایط درحال رشد نباشد و فضای کسب وکار عمومی مناسب نباشد، حجم زیادی از تقاضا کم میشود و تولیدکنندهها مشکل پیدا کرده و تعاونیهای دولتی و خصوصی نمیتوانند رشد کنند.
انتظار میرفت تعاونیها 25درصد اقتصاد را تعیین کنند اما میبینیم که تعاونیها مهجور ماندهاند بهنظر شما دلیل این مهجوریت چیست ؟
مهجوریت کلمه مناسبی نیست و توصیه میکنم که از این واژه استفاده نشود و بهتر است بگوییم رشد نیافتگی چراکه اقتصاد ما دولتی است و بخش عمدهیی از اقتصاد ما وابسته به نفت است بنابراین بنگاههایی هم که بهوجود آمده مانند صنایع فولاد و... یا بنگاهها و موسسات شبهدولتی مانند مخابرات که بخش عمده تصدیگریاش بهعهده دولت است وابسته به درآمدهای نفتی است بنابراین اقتصاد ما کاملا دولتی است.
وضعیت بخش تعاون نسبت به بخشهای خصوصی و عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
تعاون سابقه 80 ساله دارد و سهم تعاونیها نسبت به بخشهای عمومی و خصوصی قبل از افزایش درآمدهای نفتی در سال 1352 بیشتر شد. اگر سهم تعاون در اقتصاد کم است منظور کاهش سهم تعاون نیست بلکه این حوزه رشد پیدا نکرده است.
چرا تعاونیها نتوانستند به رشد 25درصدی که انتظارش میرفت، برسند ؟
یکی از دلایلش این بود که مخاطبان بخش تعاون اقشاری هستند که با استفاده از تسهیلات میتوانند بخشی از سرمایهگذاریهایشان را تامین کنند. ضمن آنکه اختصاص این تسهیلات با محدودیت بودجه دولت، پسرفت اقتصادی و فشار تحریمها در دولت گذشته روبهرو شد.
یعنی ادغام شدن دو وزارتخانه دیگر تاثیر نداشت؟
ادغام باعث شد که بخش دولتی منسجمتر شود.
تحریمها چه نقشی در فعالیت تعاونیها داشت؟
شرایط تحریمها باعث شد دولت نتواند برنامههای خود را عملی کرده و به سهم 25درصد برسد. دولت باید درحوزه اقتصاد 70هزارمیلیارد کمک میکرد. در شرایط انقباضی بانکها تسهیلاتی ارایه نمیکردند و در نهایت این رشد عملی نشد.
از سابقه تعاون در دنیا برایمان بگویید؟
تعاون در دنیا پدیده جدیدی است. این حوزه حدود 2 قرن است که پا به عرصه اقتصادی گذاشته درحالیکه سابقه اقتصاد دنیا بیش از 20 قرن قدمت دارد. ضمن آنکه عدم رسیدن تعاونیها به سهم خود در اقتصاد به عدم تبیین فرهنگ تعاون هم بستگی دارد. باید فرهنگ تعاون در میان جامعه جا بیفتد و مردم یاد بگیرند که با تعاون و همکاری پیشرفت کنند چراکه مشارکت در اموراقتصادی فصل خاصی در حوزه تعاون است و نیازمند فرهنگسازی است.
مهمترین ضعف در این حوزه را چه میدانید ؟
مهمترین ضعف عدم آشنایی به کارکردها و اصول تعاون است. از دلایل دیگر میتوان به این نکته اشاره کرد که تعاونیها یا برای رفع نیازمندی احزاب یا با سیاست دولتها بهوجود میآید. بهطور کلی ایجاد تعاونیها یا نهضتی است یا دستوری به این معنی در تعاونیهای نهضتی حرکتی خودجوش ازطرف خود مردم بهوجود آمده و تعاونی تاسیس شده است. بهعنوان مثال امریکا کارخانه تولید برق ندارد و تعاونیها 40درصد از تولید برق را برعهده دارند و مردم با مشارکت هم ایستگاه برقی را در ناحیهیی احداث و مدیریت میکنند و این مشارکت در حوزههای مسکن هم دیده میشود اما در کشورهای درحال توسعه و جهانسوم بحث تعاونیها مقولهیی دو وجهی است و دولت برای ساماندهی مردم در فعالیتهای اقتصادی نیازمند به نهادهایی بهنام تعاونی است اما میتوان ادعا کرد که نگاه دولتها به تعاونیها ابزاری است.
تفاوت تعاونیهای نهضتی و دستوری چیست ؟
تعاونیهای نهضتی خودشان قوام میگیرند اما تعاونیهای دستوری قوامشان به توجه دولت بستگی دارد و اگر دولت از آنها حمایت کند، رشد میکنند.
چند درصد از تعاونیها دستوری و چند درصد نهضتی هستند ؟
تعاونیها در مقاطع مختلفی دستوری بودهاند اما میتوان گفت که 90درصد تعاونیها نهضتی هستند.
تعاونیها در مسکن مهر هم ورود کردند اما موفق نشان ندادند. علت شکست مسکن مهر چه بود؟
در مقطعی که مسکن مهر شروع به ساختوساز شد، واحدهای این مسکن، معادل واحدهای مسکونی ساختهشده در 20سال شد. مسکن مهر طرح بسیار بزرگی بود که در زمان کوتاهی اجرایی شد و در این زمان کوتاه هفتهزار تعاونی شکل گرفت تا یکمیلیونو400هزار واحد مسکونی ساخته شود و سهم تعاونیها از 12درصد به 30درصد رسید.
این جهش بسیار زیاد به چه دلیل بود؟
دولت میخواست طرح مسکن مهر را حتما دنبال کند.
حاصل این جهش چه تعداد واحد مسکن مهر بود؟
کل طرح دومیلیون واحد بوده که تعاونیها ساخت یکمیلیونو400هزار واحد را بهعهده داشتند و تاکنون 900هزار واحد تحویل اعضای تعاونیها شده است.
تعاونیها هم به مشکل برخورد کردند؟
هر کسی که آلوده چیزی میشود با تغییر سیاستها دچار مشکل میشود. اگر مردم را به کاری دعوت کنیم و نتوانیم آن را به ثمر برسانیم همه کسانی که دعوت شدند دچار مشکل میشوند.
چرا پای دلالان به مسکن مهر باز شد؟
افرادی در مسکن مهر ثبتنام کردند که نمیتوانستند منابع خود را تامین کنند و این عدم توانایی کل طرح را با مشکل مواجه کرد. دولت هم به این توجه نداشت که پای دلالان به مسکن مهر باز شود یا خیر. باید طرح مسکن مهر به اجرا میرسید. ضمن آنکه خریدار با شرایط خاص میتوانست جایگزین متقاضی قبلی مسکن مهر شود. بنابراین کسانی مسکن مهر را خریداری کردند که از ثبتنام اولیه جا مانده بودند. بعضی از خریداران هم پشیمان شدند و بقیه را لنگ خود نگه داشتند. درست است که دلالی مسکن بهظاهر امر سوداگرانهیی بهنظر میآید ولی اگر کل پروژه را (باتوجه به اعضای بیشمار) بهسمت جلو هدایت کند، کار مفیدی است.
فرمایش شما صحیح است اما تعاونی برای حذف واسطهگری وارد مقولههای اقتصادی میشود.
جوهره تعاون حذف واسطههاست. در مسکن مهر، افرادی که جایگزین میشوند، شاید 5درصد کل اعضا هم نشوند. اگر برای این واحدها قیمتی برمبنای تعهدات قبلی پرداخته باشند، حاشیهسوز بازار مشمول آنها نشده است. احتمال هم دارد که این افراد خارج از تعاونیها باهم معامله غیرواقعی (ازطریق واسطهگران) داشته باشند. تا آنجاکه ما میدانیم، این معاملههای غیرواقعی وسعت زیادی نداشته است. البته نمیتوان گفت که تمام سیاستها فقط خوب یا بد هستند. اگر از واگذاری خانههای مهر ممانعت میشد، فردی که تمکن نداشت کل پروژه را متوقف میکرد درنتیجه ورود سرمایه به کل طرح کم میشد.
ولی تعاونیها فقط به جذب سرمایه فکر نمیکنند.
درست است که در اصل اقتصاد، جذب سرمایه مهم است، اما هدف تعاونی فقط جذب سرمایه نیست. میشد چند آدم متمول را به این پروژه آورد که سرمایه بیاورند و نصف پروژه را به آنها داد اما این نقضغرض بود. این خطقرمز تعاونیهاست.
زمزمههایی مبنیبر اصلاح قانون تعاون به گوش میرسد. به نظرتان قوانین نیاز به تغییر و تحول دارد یا خیر؟
مطلب را از دو منظر میتوان بررسی کرد. تصور کنید روزی بگویند چراغ قرمز یعنی ایست و چند روز بعد برعکس آن را بگویند، مردم سردرگم میشوند. در دنیا، وقتی میخواهند کشوری را جاافتاده و مدرن معرفی کنند میگویند قانونش 100 یا 120 ساله است. قانون باعث تنظیم رفتار انسانها میشود. ضمن آنکه یک سرمایهگذار خارجی نخستین چیزی که مطالبه میکند؛ قانون سرمایهگذاری، مالیات و معافیتهاست و اگر به این اطمینان برسد که قوانین تا 30 سال آینده تغییر نمیکند، سرمایه خود را به کشور میآورد. چون بخشهای کلان تقریبا 5سال بعد از سرمایهگذاری به سوددهی میرسند و مسلما با تغییر قانون به مشکل میخورند.
پس به نظر شما قانون نباید تغییر کند؟
در ایران تعاون از سال 1304 بهصورت غیرمستقیم به حوزه قانون ورود کرد و در سال 1332 که قانون تجارت تصویب شد، بخشی از آن به تعاون اختصاص پیدا کرد. در سال 1350 قانونی کاملی برای تعاون تدوین شد و باوجود انقلاب اسلامی تا سال 1370 تعاونیها آن را رعایت میکردند. سال 1370 تغییراتی پیش آمد که باعث وزارت تعاون تاسیس شود. باز هم در سال 77 اصلاحیه خورد و در سال 87 قانون اجرای اصل 44 ابلاغ شد که قوانینی را به حوزه تعاون اضافه کرد. اخیرا هم در اردیبهشت امسال اصلاحاتی در قانون تعاون بهوجود آمد. این درحالی است که بهمن سال گذشته رییسجمهور طرحی مبنیبر تغییرات وسیعی در تعاون به مجلس ارایه کرد. حتما قانون ضعفهایی داشته که این هم تغییر و تحول در آن بهوجود آمده است.
بازهم به بازار مسکن برگردیم. به نظر شما تعاونیهای مسکن با بدقولی و مشکلاتی که داشتند، باعث سلب اطمینان مردم از کل تعاونیها نشدند؟
شما از یک موضع انتقادی وارد بحث مسکن شدید. این عالی است. مسکن تحت دو شرایط ساخته میشود یکی تحت شرایط بازار و دیگری فضای اقتصاد یارانهیی. تعاونی مسکن در تمام دنیا وجود دارد و فرق آن با دیگر بخشها این است که اعضای آن مسکن را با قیمت تمام شده میخرند. اگر دولت هم به آنها کمکی نکند باز هم به نفع اعضا است. در صورتی که قیمت تمام شده ساخت مسکن با قیمت بازار تفاوت زیادی داشته باشد، تعاونیها از مطلوبیت برخوردار میشوند و اعضا سریعتر سهم خود را میپردازند تا زودتر به مسکن خود برسند. وقتی مشارکت تعاونیهای مسکن زیاد میشود، ساختوساز آن هم افزایش پیدا میکند. اما اگر بازار مسکن دچار رکود شده و نزول قیمت در بازار باشد، تفاوت بین قیمت تمام شده و بازار هم کاهش مییابد و اقبالی برای سرمایهگذاری در مسکن نیست.
در حالت رکودی که مسکن ارزانتر است.
مسکن در کشور ما رشد پلکانی دارد. زمانی که شرایط رکودی در مسکن حاکم است، ساختوساز هم کاهش مییابد و بعد از یک دوره 3-2ساله تقاضای جدید بهوجود میآید. برای رفع این نیاز 3-2سال زمان نیاز است (تا مسکن ساخته شود) در این 2سال قیمتها هم افزایش مییابد. بهدلیل ساختوساز زیاد در 2سال عرضهیی خواهیم داشت که تقاضایی برای آن وجود ندارد و بازار مسکن دوباره به حالت رکودی فرو میرود. در حقیقت علت درخواست و عدم درخواست مسکن به شرایط کلی تقاضای کشور برمیگردد و تعاونی مسکن نه تنها جور خودش بلکه جور بعضی از بخشهای دیگر تعاونی را هم به دوش کشیده است.
تعاونی مسکن تا به حال چند واحد به اعضای خود تحویل داده است، که چنین ادعایی میکنید؟
چیزی حدود 2میلیونو هفتصد، هشتصدهزار مسکن در شهرها توسط تعاونیهای مسکن ساخته شده است. یعنی سهم تعاونیهای مسکن چیزی حدود 15درصد مسکن شهری بوده است. بحث ویژهیی در تعاونیهای مسکن وجود دارد؛ آنهم مشارکت خاص مردم در این بخش است. سرمایهیی که اعضا میآورند بیش از سرمایه تعاونیهای دیگر است.
شکایت این بخش هم بیشتر است.
بهدلیل سرمایه زیادی که در حوزه مسکن وجود دارد، شکایت، دقت و توجه مردم هم به آن زیاد است. ضمن آنکه تعاونیهایی که شکایت زیادی داشتند مربوط به پرسروصداترین سازمانها هستند و رسانهها بیشتر به آن میپردازند.
با این حساب چند درصد تعاونیهای مسکن متخلف یا بدقول هستند؟
بهدلیل نظارت زیادی که براین بخش هست تخلف هم کمتر است. اما احتمالا کل تعاونیهایی که شاکیان زیادی دارند 50 تعاونی در تهران است.
و در کشور چند تعاونی متخلف وجود دارد؟
500 تعاونی در کشور است. در صورتی که ایران 26هزار تعاونی مسکن دارد.