«نبود ذهنیت مناسب» نقطه ضعف تعاون است
فکر میکنم انقلاب اسلامی 4 گفتمان کانونی و اصلی داشت. منظورم از گفتمان همان آرزوهای انقلابیون است که انقلاب برای آن انجام شد و فداکاریها زجرها و... انجام شد تا این 4 گفتمان پیش برود. دو مورد آن به جمع تعاونگران مربوط است. استقلال مهمترین گفتمان انقلاب بود که به معنای استقلال تصمیمات خارجیها بر کشورمان بود. متاسفانه مثل ماهی در آب نتوانستیم نعمت انقلاب را در زمینه استقلال بهخوبی نمایان کنیم. سال1366 فردوس صحبت میکردم که نوشتهها را تبدیل به کتاب «سقوط سلطنت پهلوی» و «خاطرات فردوس» کردیم. میگفت که انگلستان به این نتیجه رسید که ایران به مصر نزدیک شود فوزیه زن شاه شد و باز انگلستان تصمیم گرفت که ایران از مصر جدا شود و معشوقهیی برای شاه درنظر گرفتند و کاری کردند که فوزیه او را ببیند. فکر میکنم که چقدر بدبخت بودیم که در سفارت انگلیس تصمیم میگرفتند که چه کسی زن بزرگترین فرد مملکت شود و چه کسی جدا شود یا چه کسی به مجلس برود. مفاهیمی است که نتوانستیم شیرینی آن را به نسل جدید نشان دهیم که چگونه یک روستازاده به مجلس میرود، وزیر میشود و... این را خدمت مقام معظم رهبری هم عرض کردم یک روز بهعنوان نماینده
کارگر سخنرانی کردم و امروز بهعنوان وزیر. این اتفاقات مهمی بود که در انقلاب رخ داد.
گفتمان دوم بحث حق رای مردم بود و مفهومی که امام از آن را در عنوان «مردم در صحنه» گنجاندند و در جامعهشناسی به آن بهعنوان «مشارکت سیاسی» یاد میشود. تا به حال جمهوری اسلامی توانسته به وجه احسنت آن را به اجرا درآورد اما نتوانستیم به نسل سوم بفهمانیم. یکی از نسل سومیها که در مطالعات فرهنگی فعالیت میکرد، میگفت: ایران سوپر دموکراسی و حتی دموکراسی افراطی است. از گوشهیی کسی میآید و رییسجمهور میشود. بالاخره این اتفاق است. به توصیه آقای هاشمی نمیخواهم وارد این مباحث شوم. انقلاب یک بحث پیشرفت و رشد است و حق انقلاب بود و اگر نقدی به آن هست به برنامههای توسعهیی افراد بود که میگفتیم این برنامهیی نیست که کشور را به رشد برساند. آرمان اصلی این است که کشور رشد و پیشرفت کند. آن جایگاهی که به استراتژی امریکا شکل گیرد، پرستیژ نیست آن جایگاه ژاندارمری است.
بحث مضمونی از رفاه که کانون آن فقرا و محرومان باشند. این دو بحث به تعاون مربوط میشود. بدنه اصلی انقلاب هم افرادی بودند که از شهرستان به شهرها مهاجرت کرده بودند و موتور حرکت انقلاب بودند. در فرمایشات مقام معظم رهبری هم عدالت و پیشرفت همیشه وجود دارد. رهبران ما بر این دو موضوع تاکید میکنند. چیزی که نگران آن هستیم این است که فقرا و محرومان فراموش شوند. ما حتما نباید بهعنوان افرادی که به مقامی میرسیم افراد محروم نادیده گرفته شوند یا صدایشان شنیده نشود. کلید این دو بحث هم در بخش تعاون است.
این که میگویم محرومان فراموش نشود بهدلیل این است که این اتفاق بهراحتی رخ میدهد. مطمئنم تابلویی از توسعه که عدهیی در آن نابود شوند را مقام معظم رهبری نمیپسندند. بنابراین بخش تعاون بخشی است که میتوان توسط آن بین رشد و توسعه کشور و محرومیتزدایی پیوندی ایجاد کرد. تحقیقات و تجربه نشان داده که اگر تصمیمگیران غفلت کنند، محرومیت و نابرابری به سرعت گسترش پیدا میکند. استانهایی داریم که 30درصد بیشتر تحت پوشش بیمه نیستند و بقیه تحت پوشش کمیتهها و نهادهای حمایتی هستند. ممکن است دلمان نخواهد اما اگر دقت نکنیم ساختار و تصمیمگیریهایی که جهتگیری ندارند باعث گسترش محرومیت خواهند شد.
فکر میکنم یکی از بحثهایی که باعث رشد محرومان و افراد پایین جامعه میشود با تعاون خواهد بود. در بازدید تامین اجتماعی دیدم کارگرها باید بایستند و کارمند نشسته است. گفتم کنسولها را پایین بیاورند تا کارگران هم بنشینند. یاد سال55 افتادم که جنرال موتورز استخدام شدم. کارفرمایی داشتیم که وقتی وارد کارخانه میشد عدهیی به پایش میافتادند و عدهیی از او میترسیدند. حتی من با آنکه آدم سیاسی بودم هم از او میترسیدم. همواره فکر میکنم کارفرمای ما کارگران هستند اما پس چرا ما از آنها نمیترسیم؟ کارگرانی که نه حرف میزنند و نه میتوانند داد بزنند. اگر این روح و جهتگیری را فراموش کنیم به سرعت مناسبات قدرت که اینقدر شیرین و پیچیده است به سرعت جایش را عوض میکند. علیالحال من فکر میکنم با بخش تعاون میتوانیم جامعه را به سمت محرومیتزدایی ببریم. همچنین عدالت و رشد و گسترش اقتصادی را هم گسترش دهیم. در بدو ورود به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نخستین نقطه ضعفی که دیدم این است که هنوز ذهنیت مناسب در مورد تعاون درجامعه وجود ندارد. خدمت مقام معظم رهبری که رفتم ایشان راجع به تعاون از من پرسیدند و من این نقطه ضعف را به ایشان
گفتم. ایشان هم گفتند: «درست است.» باید نخستین تلاشمان این باشد که این گفتوگوی اجتماعی و جنبش تعاون که درمان بسیاری از دردهای ماست را راه بیندازیم. برخیها میگویند: شما چپزده هستی این حرفهای چپزدگی دوران اول انقلاب است. ذهنیت در مورد تعاون نخستین گیر ماست.
دومین گیر ما در بخش تعاون این است که تعاون نیاز به تعاون دارد. اتصالات درون تعاونی را هم باید قوی کنیم. یکی از 7 برنامهیی که برای اجرای تحول تعاون درنظر گرفتیم، اتصالات درون شبکه است. باید همه تعاونیها به هم متصل شوند تا ناتوانی بخش از بین رفته و قدرتمند شود. همه تعاونگران در انتخاباتی که در اتاق تعاون مشارکت کردند. بنابراین اتاقی را داریم که باید تمام اقدامات بخش حول اتاق تعاون جمع شود. یکی از بحثهایی که در ارتباط با تعاون راهاندازی کنیم تشکلهای قوی است که درجامعه سخنگویی کنند و باعث پیشرفت تعاون شود. در سهام عدالت باید در سهام عدالت بایستیم و سهم تعاون را تثبیت کنیم. به نوعی خود این تشکلها بنابر دلایلی که نمیخواهم باز کنم جایگاه خود را پیدا نکرده است. تمام اهتمام من امروز این خواهد بود که این تشکل به ارزش و اعتبار اصلی برسند و جایگاهی پیدا کنند که ما پشت تشکلها بایستیم و فقط از آنها حمایت کنیم. ما باید با تعاون به کار و با کار به رفاه دست پیدا کنیم. اگر این وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی در کنار هم چیده شده مسیر اول تعاون است. ما خوشبختانه امروز توانستیم به انسجام تشکلی برسیم و سند جدیدی
برای توسعه تعاون به دولت ارایه خواهیم کرد تا جایگاه تعاون را در جاهای مختلف تثبیت کرده و سهمگیری کنیم. از واگذاریها دیگر چیزی باقی نمانده ولی هر آنچه که باقی مانده تلاش خود را برای جذب آن خواهیم کرد. اما من معتقدم در فراینده رشد توسعه کشور با پشتوانههایی که از دیدگاه مقام معظم رهبری و اقتصاد مقاومتی داریم میتوانیم فعالیتهای بسیاری داشته باشیم. بهعنوان مثال برای فعالیت برونمرزی تعاونیهای مرزنشین برنامهریزی کردیم. برای اتصال تعاونیها به یکدیگر نیز تلاش خواهیم کرد. از جناب کلانتری خواستم که هرچه منابع مانده در بخش آموزش بگذاریم و ارتقای کیفی به بخش آموزش دهیم. مناسبات تعاونیها با سایر بخشها را مدنظر قرار دادهایم. گروه همیار تعاون را نیز احیا خواهیم کرد.
در آخر میگویم که در وزارت تعاون با خدا عهد و پیمان بستیم و ایستادهایم که حمایت و تسهیلگر باشیم و بین دولت و بخش جدا نمیبینیم. افرادی که در مجلس و درون دولت به تعاون اعتقاد کامل و جدی دارند را شناسایی کردیم، با آنها جلسهیی هم گذاشتیم و امیدواریم سال دیگر اگر اینجا ایستادیم بگوییم گامی به جلو برداشتهایم. با گسترش تعاونیها و پولهای خرد، حتی شریک بخش خصوصی شویم. من خودم را بخشی از بدنه میدانم و از خداوند میخواهم که سالم و درست حرکت کنیم و برای مردم فقیرکاری کنیم و با تعاون زندگی مردم را بهتر کنیم و دست مردم را بگیریم تا
توانمند شوند.