GECF؛ تکرار یک شکست یا رویای یک موفقیت
تهران این روزها در تدارک میزبانی جمعی از سران کشورهای سازمانی است که اعضای آن دارای 67درصد ذخایر و 42درصد تولید گاز جهان و 85درصد تجارت جهانیLNG هستند. کشورهای دارای ذخایر طبیعی گاز که تحت لوای سازمانی به نام «مجمع کشورهای صادرکننده گاز GECF» گرد هم آمدهاند تا شاید به تاسی از سازمانی مانند کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، دست بالا را در بازارهای بینالمللی گاز داشتهباشند. این یک روند طبیعی است که اگر کشورهایی در یک مساله مزیت نسبی داشته باشند گرد هم میآیند و سازمانی (یا بهتر است بگوییم کارتل) را تشکیل میدهند تا از منافع مشترک خود در برابر دیگرانی که از این مزیت برخوردار نیستند دفاع کنند. اما سوال اصلی اینجاست که این ایده تا چه حد میتواند به موفقیت نزدیک شود. آیا اعضای مجمع کشورهای صادرکننده گاز از یکپارچگی و هماهنگی سیاسی، اشتراک منافع و وحدت رویه به عنوان شرایط اصلی موفقیت یک سازمان بینالمللی برخوردار هستند؟
اگر نگاهی به تاریخچه این سازمان بیندازیم میبینیم که همانطور که در تشکیل اوپک، ایران جزو بازیگران اصلی بود در تشکیل GECF که به کنایه «اوپک گازی» نیز خوانده میشود باز این ایران است که نقش اصلی را ایفا میکند. در اسفند سال 1379 (مارس 2001) نخستین اجلاس کارشناسان عالیرتبه کشورهای دارنده ذخایر گاز در تهران و با حضور کشورهای الجزایر، برونئیدارالسلام، اندونزی، مالزی، عمان، قطر، روسیه و ترکمنستان برگزار شد که نتیجه آن برگزاری اجلاسی در اردیبهشت 1380 در تهران با حضور وزرای کشورهای دارنده ذخایر گاز بود که نهایتا سنگ بنای مجمع کشورهای صادرکننده گاز گذاشته شد.
این سازمان در ابتدا حالتی غیررسمی داشت و محلی برای تبادل نظرات و اطلاعات بین کشورهای عضو بود و گاهگداری نیز پروژههایی در قالب این سازمان اجرا میشد که بیشتر حالت داوطلبانه داشت و معمولا هزینه آن توسط کشور پیشنهاددهنده تامین میشد. در نتیجه غیررسمی بودن این سازمان، کشورهای عضو هزینهیی به عنوان حق عضویت پرداخت نمیکردند و در نتیجه از زیربار تامین هزینههای جاری و تحقیقاتی این سازمان شانه خالی میکردند، تا اینکه در ششمین اجلاس وزارتی که در فروردین سال 1386 در دوحه قطر برگزار شد کمیتهیی تحت عنوان «کمیته عالیرتبه مجمع کشورهای صادرکننده گاز» به سرپرستی روسیه تشکیل شد که ماموریت آن تهیه پیشنهاد مدون و جامع برای تغییر ساختار سازمان بود. در نهایت، نتیجه بررسیهای این کمیته پس از برگزاری جلسات متعدد منجر به این شد که در دیماه 1387 و در هفتمین اجلاس وزارتی مجمع کشورهای صادرکننده گاز در مسکو اساسنامه این سازمان به تصویب برسد. اساسنامهGECF از سوی وزیران کشورهای عضو شامل: الجزایر، بولیوی، مصر، گینه استوایی، ایران، لیبی، نیجریه، قطر، روسیه، ترینیداد و توباگو و ونزوئلا امضا شد و قزاقستان و نروژ نیز به عنوان اعضای
ناظر به این مجمع پیوستند. همچنین مصوب شد تا شهر دوحه قطر به عنوان محل استقرار دبیرخانه دایمی مجمع انتخاب شود.
در حال حاضر این مجمع در حال حاضر دارای ١٨عضو اصلی و ناظر است که کشورهای ایران، روسیه، قطر، الجزایر، بولیوی، مصر، گینه استوایی، لیبی، نیجریه، ترینیداد و توباگو، و امارات از اعضای اصلی مجمع هستند و کشورهای هلند، قزاقستان، ونزوئلا، عراق، نروژ، پرو و عمان نیز به عنوان عضو ناظر در مجمع کشورهای صادرکننده گاز در این مجمع حضور خواهند داشت.
نخستین دبیرکل این سازمان نیز در آذر سال 1388 انتخاب شد. لئونید بوخانوفسکی گزینه معرفی شده توسط وزارت انرژی روسیه بود که در رقابت با نامزدهایی از ایران، ترینیداد و توباگو، لیبی، مصر و نیجریه موفق به احراز سمت دبیرکلی GECF شد. پس از بوخانوفسکی، در آبان 92 و در جریان برگزاری پانزدهمین اجلاس وزارتی این سازمان، محمدحسین عادلی از ایران به عنوان دبیرکل این مجمع انتخاب شد و تا به امروز نیز این سمت را برعهده دارد.
اما به نظر میرسد که در اجلاس فردا به عنوان سومین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز، تعداد کشورهای عضو این سازمان افزایش پیدا کند. این را میتوان از خبر حضور روسای جمهور ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در اجلاس تهران 94 متوجه شد. به گزارش «شانا» در کنار روسای جمهور روسیه، بولیوی، گینه استوایی، نیجریه، ونزوئلا، عراق و نخست وزیر الجزایر، قربانقلی بردیمحمداف رییسجمهور ترکمنستان و الهامعلیاف رییسجمهور آذربایجان نیز در اجلاس تهران به عنوان مهمان شرکت خواهند کرد و به نظر میرسد در آینده باید منتظر عضویت این کشورها در GECF باشیم.
البته همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد ترکمنستان در نخستین اجلاس کارشناسان کشورهای دارنده ذخایر گازی جهان در تهران حضور داشت اما بنا به دلایلی روند الحاق به این سازمان را طی نکرد و به نظر میرسد اکنون تصمیم گرفته است تا از این قافله عقب نماند.
جای خالی عربستان
بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده توسط BP، مجموع ذخایر 11 کشور عضو GECF (منهای کشورهای ناظر) به بیش از 76تریلیون مترمکعب میرسد که این رقم تقریبا 60درصد کل ذخایر اثبات شده گاز جهان را تشکیل میدهد. در این بین ایران 34تریلیون، روسیه بیش از 32تریلیون و قطر بیش از 24 تریلیون متر مکعب ذخایر گازی در اختیار دارند. نکته قابل توجه عدم حضور عربستانسعودی در این سازمان است. براساس آخرین آمار BP، عربستان بیش از 8تریلیون متر مکعب ذخایر گاز در اختیار دارد. این در حالی است که کشورهایی مانند بولیوی وترینیداد و توباگو هرکدام با 0.3 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، گینه استوایی با 0.037تریلیونمترمکعب ذخایر گاز، مصر با 1.8تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، لیبی با 1.5 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، الجزایر با 4.5تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، نیجریه با 5.1تریلیون متر مکعب ذخایر گاز و اماراتمتحدهعربی با 6.1تریلیون متر مکعب ذخایر گاز به عنوان عضو اصلی مجمع کشورهای صادرکننده گاز جهان حضور دارند.
این مساله میتواند ناشی از این موضوع باشد که اکثر ذخایر گاز عربستان را گازهای همراه با نفت تشکیل میدهد. این مساله در کنار مصرف بالای داخلی این کشور امکان صادرات گاز را برای این کشور با مشکل مواجه میسازد. البته بر اساس آخرین آمار BP این کشور در سال 2014، بیش از 108میلیارد متر مکعب گاز تولید کرد (تولید ایران در این سال بیش از 172میلیارد متر مکعب بود در حالی که ذخایر گاز ایران بیش از 4برابر عربستانسعودی است) که تقریبا تمام آن را مصرف کرده است و گازی برای صادر کردن باقی نگذاشت. مصرف گاز ایران در این سال 170میلیارد متر مکعب بوده است که نشان میدهد ایران تنها 2میلیارد مترمکعب گاز اضافی برای صادرات داشته است. این در حالی است که قطر در همین سال بیش از 100 میلیارد متر مکعب گاز برای صادرات در اختیار داشته است اما مسوولان وزارت نفت ایران از جمله بیژن زنگنه اعتقاد دارند قطر با توجه به طرحهای توسعهیی در آینده گازی برای صادرات نداشته و ایران نقش اصلی را در منطقه ایفا خواهد کرد.
در نهایت میتوان به این نتیجه رسید که عربستان در حال حاضر شرایط تبدیل شدن به یک کشور صادرکننده گاز در سطح جهانی را ندارد و شاید به این علت است که تمایلی برای حضور در این سازمان ندارد. مضاف بر این، میتوان مسائل سیاسی و زاویههای این کشور با کشورهای مانند ایران و روسیه را نیز به این لیست اضافه کرد. اما باید دید که هدف تشکیل سازمانی مانند GECF و پر و بال دادن به آن چیست و آیا توانسته است که به اهداف مورد نظر خود دست یابد. با مراجعه به پایگاه اینترنتی و مطالعه اهداف و ماموریتهای تعیینشده این سازمان نوپا متوجه میشویم که نخستین و شاید مهمترین هدفی که اعضای این سازمان برای خود ترسیم کردهاند حفظ و حمایت از حقوق حاکمیتی خود در زمینه منابع گاز طبیعی و برنامهریزی و مدیریت مناسب، کارا و پایدار در حوزه گاز به صورت مستقل است. از برنامههایی که این سازمان برای خود ترسیم کرده است میتوان به اکتشاف و تولید گاز به صورت جهانی، پیشبینی و ارائه تعادل عرضه و تقاضای گاز، ساختار و توسعه بازارهای منطقهیی و جهانی گاز، انتقال گاز از طریق خط لوله و حمل LNG، برقراری رابطه میان گاز و محصولات نفتی، زغال سنگ و سایر منابع انرژی، توسعه تکنولوژیهای لازم برای حفظ محیطزیست و ایجاد محدودیتهای زیستمحیطی از طریق قوانین ملی و موافقتنامههای چندجانبه و استفاده از دانش و تکنیکهای فنی برای حداکثر کردن استفاده از ذخایر گاز در تمام سطوح زنجیره ارزش برای توسعه اقتصادی پایدار و توسعه منابع انسانی در کشورهای عضو اشاره کرد. تا به امروز که عملکرد این سازمان با اهدافی که برای خود تعیین کرده است فاصله زیادی داشته است هرچند عمر زیادی از تشکیل این سازمان نگذشته است. اما با تجربهیی مانند سازمان اوپک که با 55سال سابقه نتوانسته اهداف اولیه خود را محقق کند، آیا مجمع کشورهای صادرکننده گاز به سرنوشت خواهر بزرگتر خود دچار نمیشود یا اینکه این سازمان وضعیت متفاوتی پیدا خواهد کرد؟