مساله گاو و پلنگ را ما روستاییان حل کردیم
اعضای پروژه «ظرفیتسازی جامعه محلی برای حفاظت از پلنگ در ناحیه قفقاز، محدوده شکار ممنوع درفک-دیلمان» در نشستی باعنوان «گزارش یک تعارض» عملکرد و دستاوردهای این پروژه را توضیح دادند. این پروژه تحت حمایت انجمن یوزپلنگ ایرانی اجرا شده بود.
در این نشست اعضای گروه از تغییر رویکرد این پروژه از فعالیتی آموزشی بهپروژه مشارکتی صحبت کردند. هدف کلی این پروژه کاهش تعارض با پلنگ در منطقه درفک در استان گیلان بوده تعارضی که از یکسو باعث شکار گاو افراد محلی توسط پلنگها و شکار پلنگها توسط برخی از افراد محلی میشود. این گروه در آغاز به شناخت زندگی و معیشت مردم محلی پرداخته و سپس مساله تعارض با پلنگ در منطقه را مورد بررسی قرار داده بود. در ادامه روی برنامهریزی جمعی برای کاهش مساله خسارت کار کرد و به راهکارهایی برای کاهش خسارت دست یافت. کار این گروه در اسفند سال 92 و پس از حدود یکسال و 9ماه کار در منطقه به پایان رسید. یکی از نکات اساسی در تغییر هدفگذاری این گروه که برای حفاظت از پلنگ در منطقه وارد عمل شده بود تغییر کل مساله، از کشتن پلنگ به مساله مرگ گاوها و خسارت دیدن اهالی بود. در بخش توانمندسازی جامعه محلی، گروه توانست اهالی را به ارتباط مستقیم با شرکتهای بیمه و شکلگیری تعامل با جهاد کشاورزی و بخش مرگ و میر مربوط به بیماریهای دامهای آن نزدیکتر کند. این گروه دستاوردهای دیگری هم بهوجود آورده است؛ ایجاد گفتوگوی جمعی درباره مشکل، نزدیک کردن نگاه
مردم و مسوولان محیط زیست، تمرین فرآیند جمعی برای حل مشکل، تعامل مردم با ارگانهای دولتی، مشخص شدن نقش تعدادی از بازیگران در مساله خسارت، جلب اعتماد درباره مساله تعارض و دخیل شدن پتانسیل محلی برای حل مشکل از جمله این دستاوردها بوده است. این پروژه امیدواریها و نگرانیهایی را در پایان برای گروه اجراکننده آن به همراه داشت؛ شکل گرفتن تحلیلها و راهحلها از درون جوامع، جلب اعتماد و درگیر کردن افراد بومی، انعکاس فعالیتها در زندگی مردم و دور هم جمعشدن اهالی براساس ابزارهایشان از نکات امیدوارکننده پروژه بود.
در عین حال وجود نشانههایی از بدبینی به کار جمعی در میان مردم، دستکم گرفتن توانمندیهای محلی، مقصر دانستن دولت در بروز مساله، جدی گرفته نشدن جامعه بومی از سوی بازیگران دولتی، خوشبین نبودن مردم برای پیگیری مسالهشان از ادارات دولتی و همسو نبودن اقدامات حفاظتی سازمان جزو نگرانیهای گروه هستند. این گروه تغییر رویکرد خود را به مساله و پذیرش مساله جامعه بومی را مهمترین دلیل پذیرش خود از سوی این جامعه میداند. این گروه به تجربه جالبی در بحث مرتبط کردن جامعه محلی با مسوولان سازمان محیط زیست اشاره میکند جایی که موضع گروه در چرخش بهسمت مساله کشته شدن گاوهای اهالی باعث شده بود تا مسوولان محیط زیست دوباره از نیت این گروه و پروژه پرسش کنند و اینکه مسوولان محلی محیط زیست تصور میکردهاند که این گروه بهعنوان یک سازمان مردم نهاد محیطزیستی، ابزار دست سازمان محیط زیست است.
گروه در جریان کار به طرح اولیه خود که به محیط زیست ارایه داده بود بهطور کامل وفادار نمانده و در آن تغییراتی داده بود ولی در نهایت محیط زیست از گروه خواسته بود تا در صورت امکان بعد از پایان پروژه نیز به کار خود ادامه دهند. گروه به تجربه دیگری درباره اثرگذاری پروژه مشارکتی اشاره میکند جایی که رییس شورای روستا به آنها گفته بود که در این پروژه این ما روستاییها هستیم که داریم همه کارها را انجام میدهیم و شما کار زیادی نمیکنید و اینکه این اظهارنظر باعث خوشحالی گروه از موفقیت پروژه مشارکتیشان شده بود.