چرخش ایران از نفت به گاز
جایی که پول هست فساد هم هست کار آقای بابک زنجانی هم کار عجیب و تعجبآوری است
ولی باید رفت وپول را گرفت. البته این پرونده
به قدری بزرگ است که فسادهای دیگری که در سایر شرکتهای نفتی اتفاق افتاده و مثلا یک پرونده متعلق به یک شرکت است که به پرونده 400میلیارد تومانی مشهور است و چیزی شبیه به پرونده آقای بابک زنجانی است با همان شیوه خرید نفت و فروش نفت به دیگری. به قدری پرونده آقای بابک زنجانی بزرگ است که سایر پروندهها در مقابل آن کوچک به چشم میآید
ولی این اتفاق افتاد!
اگر این اتفاق افتاده آنها چنین نیتی نداشتهاند. ما هم نمیآییم بگوییم همه پروژههایمان را به قرارگاه میدهیم یا از آن طرف بگوییم قرارگاه را تحریم میکنیم. قرارگاه واقعیتی است که باید قبول کرد. ما همه پروژههای خود را از طریق مناقصه واگذار میکنیم البته امیدوارم قرارگاه هر چه بیشتر به سمت پیمانکار عمومی شدن برود (GC) تا اینکه یک پیمانکار E&C باشد، پیمانکاری که کارهای ساخت و مهندسی میکند. برداشت من این است که قرارگاه و مجموعه آن در پی آن است که باید خودشان را یک پله بالاتر ببرند.
مثل مپنا شوند؟
بله مپنای پیمانکار عمومی (نه مپنای سازنده)، اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوب است.
آقای وزیر، بهطور کلی شما خاتمالانبیا را از نظر علمی و فنی قبول دارید؟ قرارگاه خاتمالانبیا در سالهای گذشته بهخوبی نشان داده که در پروژههای سد و نیروگاهی حرفی برای گفتن دارد و میتوان از این مجموعه بهعنوان یک پیمانکار بسیار قوی سد و نیروگاهی نام برد ولی در مورد پروژههای نفتی اینگونه نیست. طی سالهای گذشته این قرارگاه به پشتوانه منابع مالی قوی که دارد، وارد اجرای پروژههای نفتی شده است، نه بنا برتخصصهای لازم.
من وارد مسایل ریز اینها نشدم چون این شرکتها شکل گرفته بودند و برای من مهم این بود که پروژهها فعال شوند و واحدها به مدار بیایند. از آنها خواستم با تمام توان پروژههای در اختیارشان را اجرا کنند و آنها هم تمام تلاش خودشان را کردهاند؛ از این جهت از همه پیمانکاران که داریم واقعا متشکرم.
حتی با اینکه من اصلا خوش اخلاق نیستم ولی میگویم همه پیمانکاران زحمت میکشند. من نمیخواهم دعوا راه بیندازم بالاخره مدیریت این است که بتوانیم شرکتها یا همان پیمانکاران کوچک موجود را فعال کنیم تا بتوانیم زمستان پیشرو مجددا 18میلیارد دلار سوخت مایع نسوزانیم.
برگردیم به بحث تامین مالی میدانهای مشترک؛ آنچه شما گفتید حرفی از تامین 20میلیارد دلار نداشت.
نه اصلا لازم نیست به این موضوع فکر کنیم. اگر همین الان 3میلیارد دلار صندوق را بتوانیم دریافت کنیم، میتوانیم کار را شروع کنیم و بقیه هزینهها با وارد شدن این افزایش تولید به مدار فروش تامین خواهد شد.
یعنی واقعا این سهمیلیارد دلار میتواند چرخ این پروژهها را بچرخاند؟
بله. ببینید وقتی این سهمیلیارد را به پروژه تزریق کنیم بهمحض ورود نخستین چاهها به جریان تولید و فروش نفت آن بخشی از درآمد حاصله را برای حفاری و دیگر اقدامات فنی لازم به طرح تزریق میکنیم و به این روال هم بازار صادراتی کسب کردهایم و هم پروژهها را به پیش بردهایم.
یعنی ما اینطور طراحی کردیم که بتوانیم کار را به این ترتیب جلو ببریم و معطل پول نمانیم البته کار دیگری که درحال انجام داریم این است که تامین منابع مالی پارسجنوبی از نظر ما نسبت به غربکارون اولویت دارد برای ما مثل نانشب واجب است. چراکه هروقت ما هر مترمکعب گاز تولیدی را بفروشیم 60سنت سود نصیب کشور کردهایم و مقداری هم میعانات داریم.
به این جهت برای اینکه بتوانیم منابع لازم برای توسعه پارس را در خدمت بگیریم طرحی داریم که ازطریق بورس وانجام معاملات سلف نفتی (پیشفروش فرآورده) بتوانیم مقداری منابع مالی تامین کنیم. درحالحاضر اگر دومیلیارد دلار پیشفروش کنیم که سال دیگر همین موقع تحویل بدهیم پنجهزارمیلیارد تومان پول به نفت تزریق شده است که میتوان مجموعه نفت را با یک تحرک روبهجلو مواجه کرد. برای این کار برنامهیی داریم که ظرف یکماه آینده شروع خواهیم کرد انشاالله.
چه کسانی مشتریان این میعانات و فرآوردهها هستند؟
همه. ما بستههای فروش نفتکوره را 10هزار دلاری در نظر گرفتهایم. یعنی هر کسی 25 الی 30میلیون تومان پول داشته باشد میتواند وارد این بازار شده و فرآورده پیشخرید کند. به این جهت فکر میکنم ظرف یکماه آینده میتوانیم 100میلیون دلار اولیه را عرضه کنیم. خیلیها هستند که طالب خرید فرآورده هستند چون که سود خوبی عایدشان میشود.
امکان فروش این فرآوردهها به خارجیها را هم دارید؟
این برای ایرانیهاست ولی از نظر من ایرادی ندارد که خارجیها هم بتوانند در این بازار شرکت کنند ولی بعید میدانم که آنها بخواهند در این بازار حضور پیدا کنند. اگر 10سال پیش بود این کار عین آبخوردن بود ولی الان نمیشود این کار را کرد، وام گرفتن بسیار سخت شده این قضایا در قدیم خیلی زیاد اتفاق میافتاد.
برای پارسجنوبی و بیع متقابل اول و دوم گازرسانی این کار را کردم خیلی راحت بود ولی الان نمیشود. ممکن است کسی از بازار خارجی هم پول داشته باشد و بیاید ولی بالاخره ما متکی بههمین منابع داخلی هستیم که موثر در توسعه پارسجنوبی است ولی سمت غرب کارون نرفتیم چراکه اگر همین پارسجنوبی حل شود خیلی جلو میافتیم. همین امسال اگر خوراک پتروشیمیهایمان را ازطریق همین گاز بتوانیم تامین کنیم بین 10 الی 12درصد تولید پتروشیمی میشود و بالای دومیلیارد دلار به تولید پتروشیمیها افزوده میشود و حتی صنایع بهتر میتوانند کار کنند.
یکی دیگر از برنامههایی که طی یکسال گذشته شما بهصورت جدی بهدنبال آن هستید و بارها در مورد آن اظهارنظر کردهاید بحث حضور دوباره شرکتهای بزرگ خارجی در ایران است امری که ظاهرا براساس شواهد، با استقبال از سوی شرکتهای خارجی نیز مواجه شده است؟
باید بعضی از واقعیتها را در نظر بگیریم و بعد در مورد حضور شرکتهای خارجی نفتی در ایران صحبت کنیم و آن این است که در شرایط فعلی که هنوز تحریمها از ایران برداشته نشده نمیتوان انتظار حضور شرکتهای خارجی را داشت البته آنها صحبتها و مذاکراتی را انجام داده و میدهند. در یکسال گذشته تلاش کردیم تا مدل جدید قراردادهای نفتی را که منافع ما را تامین میکند و البته برای خارجیها هم جذابیت داشته باشد تدوین کنیم. این امر تقریبا بالای 90درصد انجام شده و بهتر است بگویم در مجموعه وزارت نفت بالای 97درصد نهایی شده است.
بر این اساس قرار است اجلاسی همانند آنچه برای ایرانیها در اسفند گذشته برگزار شد درماههای آینده برای کارشناسان و مدیران نفتی خارجیها برگزار کنیم تا نظرات آنها را نیز در این رابطه داشته باشیم. البته بهصورت غیررسمی نظر تمام شرکتهای درجهیک خارجی را جویا شدهایم و بیشتر سعی داریم به مدلی برسیم که منافع دو طرف را تامین کند. در این نوع جدید قراردادی از اکتشاف تا بهرهبرداری دیده شده است به این جهت این قراردادهای جدید برای طرحهای ازدیاد برداشت نفت از میدانهای در حال بهرهبرداری بسیار موثر و قابلتوجه است.
اولویتتان برای استفاده در چه میدانها یا پروژههایی است؟
اولویت ما، استفاده در میدانهای مشترک و بعد از آن در قراردادهای ازدیاد برداشت است. بیشتر میدانهای عمده نفتی ما درحالحاضر در نیمهدوم عمر خود هستند و این قراردادها میتواند جاذبه خوبی برای ازدیاد برداشت را برای شرکتهای خارجی ایجاد کند.
این یک واقعیت است که ما به فناوری نیاز داریم و برای رسیدن به فناوریهای روز باید در کنار قرارداد با شرکتهای معتبر خارجی به فکر فعالکردن داخلیها هم باشیم در این راستا با چندین دانشگاه که در نفت توانمند هستند و مقاطع تحصیلی لیسانس تا دکترا دارند توافق کردیم تا طی قراردادی بلندمدت با هزینههای که وزارت نفت همه آن را قبول کرده، روی میدانهای نفتی کشور فعالیت کرده و بتوانند حتی کرسیهای دانشگاهی درمورد میدانهای نفتی کشور ایجاد کنند.
این گروههای دانشگاهی مسوول تحقیق و توسعه میدانهای نفتی خواهند بود حتی میدانهای نفتی ما میتوانند موضوع پایاننامه دانشجوهای مقاطع تحصیلی نفت باشند این امر در بلندمدت میتواند کمک شایانی را به مجموعه نفت کند. این فناوری در عمق ساختار آموزشی و تحقیقی و پژوهشی ما نهادینه میشود امری که مورد استقبال زیاد وزارت علوم هم قرار گرفته است و فکر میکنم ظرف یکیدوماه این کار اجرایی شود. در درون وزارت نفت ما همه هماهنگیها را انجام دادهایم.
چندیپیش بحثهایی در مورد انعقاد قرارداد تحتعنوان همین قراردادهای جدید نفت با چند کشور آسیایی شنیده شد این اخبار صحت دارد؟
بله تمایل به انعقاد قرارداد با ایران بسیار زیاد است ولی هنوز چیزی بهعنوان قرارداد امضای نهایی نشده، چرا که اصلا این نوع قرارداد هنوز نهایی نشده است. همه خواهان حضور در ایران هستند، من به همه شرکتها میگویم که اگر الآن میخواهید بیایید درهای ایران به رویتان باز است بیایید قرارداد امضا کنیم و اما اگر میخواهید بعد از شکستن تحریمها و سایر قضایا وارد بازار ایران شوید ایرادی ندارد بروید همان بعد بیایید و طبق شرایط روز قرارداد ببندید.
آقای وزیر موضوع تهاتر نفت و کالا با روسیه چه بود که ناگهان در ساعات پایانی یک روزکاری با عجله از سوی وزارتخانه تکذیب شد؟
درواقع من در جایگاه وزیر نفت به روسیه نرفتم من از جایگاه رییس ایرانی کمیسیون مشترک توسعه همکاریهای اقتصادی دو کشور به روسیه رفتم و یک یادداشتتفاهم برای توسعه فعالیتهای تجاری و اقتصادی و فنی بین دو کشور امضا کردیم که البته در این تفاهمنامه بحثهای تسهیل روابط بانکی و غیره نیز مطرح شد که این بهمرور جلو خواهد رفت. درحالحاضر سطح تجارت ایران و روسیه 5/1میلیارد دلار است که خیلی کم باید افزایش پیدا کند. نباید فراموش کنیم که ما با روسیه نکات مشترک زیاد داریم.
وقتی این بحث تهاتر مطرح شد وزارت نفت ساعت پایانی همان روز این موضوع را تکذیب کرد که این خود جای بحث دارد ولی از طرف روسها هیچوقت تکذیبهیی منتشر نشد و حتی بیانیهیی که در ساعات اولیه پس از توافق به امضا رسید نیز نشان داد مباحثی مطرح بوده است.
ما هیچوقت در مورد تهاتر نفت و کالا بحث نکردیم بهطورکلی نه با روسیه و نه با هیچ کشوری برای تهاتر نفت با کالا تاکنون بحثی نداشتهایم.
با این اوصاف آیا نفت تاکنون توانسته ابزاری برای پیشبرد مذاکرات وزارت امور خارجه باشد یا حتی درمورد رفع تحریمها، نفت ابزار لازم برای این لغو تحریمها بوده است؟
من وظیفه خودم میدانم و تلاش کردم که نفت چنین جایگاهی داشته باشد به این جهت است که سعی کردهایم هر زمانی افراد ما سر میز مذاکره مینشینند وضع اقتصاد مملکت ما از روز قبلش بهتر باشد اگر این طور بشود زودتر به نتیجه میرسیم و اگر هر روزی که بر سر میز مذاکره حاضر میشوند شرایط بدتر از قبل باشد مذاکرهکنندگان میفهمند و ما نمیتوانیم هیچ امتیازی در روند مذاکرات داشته باشیم. بالاخره مذاکرهکننده وقتی پای میز مذاکره مینشیند، پشتوانه اصلی او واقعیت بیرونی کشور است. من سعیام این بوده که صادرات را بالا ببریم و درآمدمان بیشتر شود، طرحها فعال باشند، رشد اقتصادی از این رشد منفی کمتری داشته باشد.
من فکر میکنم ساختار قرارداد نفتی جدید موجب خواهد شد تا شرکتهای نفتی اهرم فشاری روی دولتهای خود باشند تا از این سد تحریم عبور کنند و بتوانند وارد بازار ایران شوند. منابع نفتی ایران غیرقابل صرفنظر است ما هم از عربستان و هم از روسیه بیشتر ذخایر هیدروکربنی داریم؛ نبود ایران به ضرر همه است. همه میخواهند در بازار ایران باشند.
پس میتوانم این طور برداشت کنم که وزارت نفت ایران با روشنکردن چراغسبز چه در قراردادهای نفتی، چه موضوعات دیگر نفتی همچون سوآپ نفت سعی دارد به هر طریقی سرمایهگذاران خارجی را بهسمت حضور در ایران ترغیب کند؟
شما اینطور برداشت کنید.
شما حتی سیاستهای تشویقی برای موضوع سوآپ مطرح کردهاید که بهتازگی معاون شما در این حوزه کمی خبر از این سیاستها داده است. کمی بیشتر در این باره توضیح میدهید. بر هیچکس پوشیده نیست که توقف سوآپ در چند سال اخیر ضرر زیادی به کشور زده است.
سیاست ما این است که خیلی به دنبال درآمد خاص از محل سوآپ نباشیم و همین که این جریان راه بیفتد برای ما قابل قبول است. اصل بر این است که ضرر نکنیم ولی همین که پول زیادی گیرمان بیاید هم نباید دندانگردی کنیم یعنی راه افتادن همین چرخه مهمتر از درآمدزایی است.
موافقید کمی هم در مورد پرونده بابک زنجانی صحبت کنیم؟
همان ابتدای بحث گفتم که یکی از نیازهای اولیه وزارت نفت شفافسازی است. جایی که پول هست فساد هم هست کار آقای بابک زنجانی هم کار عجیب و تعجبآوری است ولی باید رفت وپول را گرفت. البته این پرونده به قدری بزرگ است که فسادهای دیگری که در سایر شرکتهای نفتی اتفاق افتاده و مثلا یک پرونده متعلق به یک شرکت است که به پرونده 400میلیارد تومانی مشهور است و چیزی شبیه به پرونده آقای بابک زنجانی است با همان شیوه خرید نفت و فروش نفت به دیگری. به قدری پرونده آقای بابک زنجانی بزرگ است که سایر پروندهها در مقابل آن کوچک به چشم میآید. کسی آمده بدون اینکه ضمانت درست و حسابی بدهد یک محموله قیر را گرفته و برده و پولش را هم نداده و نمیدهد. مثال دیگری هم دارم، فرد دیگری 60 میلیارد تومان پول شرکت سپاهان وابسته به صندوق بازنشستگی نفت را برده و خورده و بازنگردانده است. اینها پروندههایی است که در مقابل پرونده آقای بابک زنجانی کوچک است. ما باید خیلی مراقب باشیم و نباید بگذاریم در نفت این اتفاقها تکرار شود. انشاءالله.
آقای مهندس بهطور کلی سازوکار فروش نفت چگونه است که در این سالها این همه فساد در این حوزه اتفاق افتاده است؟
ما چند زمینه فساد داریم که باید با آنها مبارزه کرد یکی فروش نفت خام، میعانات و فرآوردههای آن است. در این زمینه آمدم، سعی کردم آدمهای حرفهیی با سابقه روشن را بر راس امور قرار بدهم. بعد یک فرآیند و یک روش گذاشتم برای تصمیمگیری در معاملات نفتی. چون الان معاملات ما بعضی با همان مشتریان قدیمی است که روال عادی داشته و بسیاری با مشتریان جدید است. مثلا فردی میآید و میگوید من میتوانم نفت بخرم و چون شرایط خاص است ما به آنها میفروشیم و چون ال سی هم نمیتوانیم باز کنیم و بانکها عملیات بانکی را انجام نمیدهند همین موضوعات بانکی زمینهساز مشکلات است.
وقتی من به وزارت نفت آمدم یک هیاتی گذاشتیم که با نظر مقامات ارشد نظام تا هیاتی متشکل از پنج فرد از سطوح بالا تصمیمگیر نهایی فروش نفت باشد. این پنج نفر متشکل از دو وزیر سابق و سه مدیر با سابقه قدیمی کشور هستند که هم به مسایل بانکی و هم به مسایل نفتی آشنا هستند. این پنج نفر تمام تصمیمات اصلی فروش نفت ایران را میگیرند. تصمیماتی که اینها میگیرند را وزیر نفت هم باید تایید کند. پس هیچ معاملهیی نیست که دو نفر بنشینند کنار هم انجام دهند. همه این تیم پنج نفره باید درخصوص مسایل اصلی قراردادهای جدید تصمیمگیری کنند. خیلی بعید است این گروه با سلامت، اعتماد و شناختی که به آنها وجود دارد چیزی از زیر دستشان در برود. البته فراموش نشود که شرایط ما دشوار است. این امر دو خاصیت دارد؛ یکی اینکه اینها تجربه دارند و چیزی از زیر دستشان در نمیرود و آنهایی که عملیات فروش را انجام میدهند، پشتشان نمیلرزد که فردا چه خواهد شد. البته ما به مشتریانی که نمیشناسیم، نفت نمیفروشیم چراکه این پنج نفر باید همه چیز را تایید کنند و مراجعات زیادی داریم که خواهان خرید نفت هستند. ولی وقتی بررسی میکنیم، میبینیم یک میلیون دلار هم در حسابش پول نیست چه برسد به اینکه بخواهیم محموله نفت به آنها بدهیم. پس من کاری که کردم این بود که به آقای دکتر روحانی گفتم فروش نفت فقط منحصر به شرکت ملی نفت ایران باید باشد و هیچکس دیگری حق ندارد در بحث فروش نفت ایران دخالت کند. این انحصار باید باشد. غیر از این موجب اختلال در فروش نفت خواهد شد. البته این به معنای این نیست که ما از هرکسی که توانایی خرید نفت ایران را دارد، استقبال نکنیم.
زمینه دیگر که در فساد بود، خرید و فروش کالاهای عمومی است پس برای جلوگیری از این بحث آمدیم مناقصهها را شفاف کردیم و حتی به دنبال احیای بخشنامهیی هستم که در قدیم اجرا میشد و آن هم این است که همه شرکت کنندگان در مناقصهها میتوانند در روز آخر مناقصهها پاکت مالی خودشان را عوض کنند و این امر برای همه متقاضیان یکسان است. در این بخشنامه در روز بازگشایی پاکتهای مالی، همه متقاضیان باید حضور داشته باشند نه اینکه در اتاق در بسته پاکتهای مالی باز شود. نکته دیگر این است کسی که مناقصهیی میبندد باید اگر در جایی با کارفرما به مشکل برخورد جایی باشد که بتواند تظلمخواهی کند.
در بحث اقتصاد مقاومتی هم بحث روشهای نوین فروش نفت مطرح شده، این روشها همان روشهایی است که تاکنون درباره آنها صحبت کردهاید؟
خوب شد گفتید ما هم میعانات و هم نفت را وارد بورس انرژی کردیم که البته میعانات با استقبال مواجه شد ولی نفت به دلیل قیمت بالای آن که قیمت فوب بود مورد استقبال قرار نگرفت خیلیها خواهان خرید نفت با تخفیف بودند همان تخفیف 5 درصدی که پالایشگاهها از آن استفاده میکنند. این موضوع در دست بررسی است و برای کسانی که بخواهند از نفت خام در واحدهای فرآورشی داخل کشور استفاده کنند به احتمال زیاد، این تخفیف قابل اعمال است.
زمینه دیگری که در آن ممکن است فساد باشد تخصیص خوراکهایی است که ما در آنها محدودیت داریم مثل اتان و میعانات در این موارد کسانی ممکن بود بیایند مجوز یک پالایشگاه 150هزار بشکهیی میعانات گازی یا یک میلیون تن اتان بگیرند سپس این مجوز را خرید و فروش کنند. دادن اینگونه مجوزها میتوانست محل فساد باشد.
لذا از چند ماه پیش اخیرا تصمیم گرفتیم که تمام میعانات گازی در داخل پالایش بشود و ظرف چهار سال آینده دیگر صادرات قابل توجهی از میعانات گازی نداشته باشیم و همه در داخل به فرآورده تبدیل شود. در ادامه دیدیم میتوانیم از محل تولیدات فازهای جدید پارسجنوبی 480هزار بشکه میعانات برای پالایش تخصیص دهیم. خیلی بحث کردیم و درنهایت تصمیم گرفتیم که به هشت پالایشگاه 60 هزار بشکهیی تقسیم کنیم به جای اینکه این سهمیه را به یک یا دو پالایشگاه بدهیم و بعد در یک فرآیند شفاف اعلام کردیم که متقاضیان برای این امر مراجعه کنند.
چهارمین جایی که فساد در آن وجود دارد، قاچاق سوخت است. قاچاق سوخت خیلی مهم است. این اعداد 20 و 30 میلیون هم که اعلام میشود اصلا درست نیست به قول غربیها این اعداد اصلا امکان لجستیک ندارند. در این زمینه چند برنامه داریم که مهمترین آنها گازرسانی است.
گازرسانی بخش مهمی از این قاچاق را از بین میبرد مخصوصا در صنایع؛ مثلا ما صنایعی داریم که سهمیه سوخت مایع دارند ولی در یک سال گذشته یک تن جنس از در این کارخانهها بیرون نیامده است. این یعنی این کارخانه بدون تولید از سهمیه خود استفاده میکند یا کامیونهایی داریم که روزی 300 لیتر نفت گاز سهمیهیی را برداشت میکنند ولی در یک سال گذشته یک بارنامه یک تنی حمل بار نداشتهاند.
ما موضوع قاچاق سوخت از صنایع را با گازرسانی حل میکنیم ولی مهمترین قاچاق در بنزین و نفت گاز حمل ونقل است که برای آنها دو راهکار گذاشتهایم؛ یکی اینکه در مرزها جایگاههایی قرار دهیم که سوخت را با قیمت رقابتی نزدیک به آن طرف مرز بفروشند چراکه قاچاق سوخت حکایت از یک بازار و تقاضای طبیعی و مشروع در آن طرف مرز میکند یعنی در افغانستان، پاکستان و جنوب خلیج فارس تقاضا برای این سوخت وجود دارد پس خودمان باید به این تقاضا جواب بدهیم.
به فرض در افغانستان نفت گاز 2000 تومان است، ما بیایم در این جایگاهها سوخت را 1900 تومان بدهیم تا بتوانیم رقابت کنیم. دستورالعمل این کار داده شده ولی هنوز آن طور که لازم بوده کار فعال نشده و لازم است روی این موضوع بیشتر کار شود. یک نکته دیگر بانکرینگ است. برای گازوییل بانکرینگ راه انداختیم تا به جای اینکه قاچاقچیان به قایقها سوخت بدهند، خودمان ساختار سوخترسانی بانکرینگ را راهاندازی کنیم و درنهایت نکته دیگر این است که تحویل سوخت به کامیونها را با پیمایش و بارنامه آنها تطبیق دهیم.
خود وزارتخانه برآوردی از میزان قاچاق دارد؟
هیچ عددی قابل اتکا نیست و همه اعداد فرضی هستند. البته چیزی که فراموش کردم اضافه کنم این است که نیروگاهها بهطور متمرکز بزرگترین مصرف کننده نفت گاز هستند و درصورتی که گاز مورد نیاز نیروگاهها را با افزایش تولید در پارسجنوبی تامین کنیم مسیر احتمالی بخشی از قاچاق احتمالی سوخت از این طریق هم مسدود خواهد شد.
برنامهتان در حوزه پتروشیمی چیست؟
ما میخواهیم ظرفیت تولید پتروشیمی را از 25 میلیارد فعلی به 80 میلیارد دلار در سال برسانیم که این موضوع حدود 75 میلیارد دلار سرمایهگذاری میخواهد البته ما خوراک لازم برای پتروشیمیها را داریم و میتوانیم تامین کنیم تنها نکته در این میان موضوع تامین منابع مالی یا همان فاینانس این طرحها و پروژههاست تا بتوانیم جهش تولید را در طرحهای پتروشیمی شاهد باشیم.
در صحبتهایتان به موضوع ساخت داخل هم اشاره کردید طی سالهای گذشته موضوع ساخت داخل با اهمیت بیشتری ادامه یافته و کمی از این حیث جایگاه بهتری داریم ولی هنوز هم دعواهای کهنه نشدهیی در مورد خرید تجهیزات از خارجیها بهخصوص چینیها و عدم اتکا به داخلیها وجود دارد. تمایل شما بیشتر سمت استفاده از خارجیهاست یا توان داخل؟
باید حضور پیمانکاران نفتی در نفت را در دو وضعیت ببینیم؛ یکی تجهیزات است که در این راستا 10 قلم کالای اصلی را که توان تولید داخلی آنها در بین صدها قلم کالای مورد نیاز انتخاب کردیم و برنامه گذاشتیم که ظرف دو سال بهتولیدکنندگان داخلی سفارش بدهیم و تضمین میکنیم که این تجهیزات را ما بهعنوان شرکت کالای نفت میخریم.
اما نکته مهمتری که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد اجرای خود پروژه است. باید ببینیم چه کاری انجام دهیم که بتوانیم پروژهها را توسط پیمانکاران ایرانی انجام دهیم. در همه دنیا پیمانکاران تمایل دارند تجهیزاتشان را از شرکتهای هم ملیت خود تهیه کنند حال اگر همین روال در ایران هم پیگیری شود ما پیمانکاران قدر نفتی داشته باشیم بههمین میزان تقاضا برای ساخت داخل و خرید از تولیدکنندگان ایرانی افزایش مییابد. بیش از 25سال پیش این ایده را مطرح کردیم که پیمانکار عمومی برای پروژهها ایجاد کنیم چرا که ریشه انتقال فناوری همین پیمانکارهای عمومی هستند. پیمانکارعمومی عین روح میماند برای پروژههای صنعت نفت. شرکتهای ما در جزءجزء اجرای پروژهها خوب هستند ولی باید بتوانیم بهطور کلی هم خوب باشیم. البته امروز وضع ما در ساخت تجهیزات و اجرای پروژهها بهویژه در حفاری و ساخت و اجرای تاسیسات دریایی با 20سال پیش اصلا قابل مقایسه نیست و قطعا از منظر سخت افزاری پیمانکاران و سازندگان ما در منطقه حرف اول را میزنند.
در سالهای اول دهه 1370 ما در وزارت نیرو مپنا را با همین دیدگاه ایجاد کردیم که بحمدالله موفق بود. الان هم برای صنعت نفت و بهطور کلی برای اجرای پروژههای بزرگ در کشور، ما بهشرکتهای بسیار قوی پیمانکاری عمومی یا GC نیاز مبرم داریم. این شرکتها موضوع ساخت داخل تجهیزات را هم بهطور پایهیی و ریشهیی حل میکنند. به این جهت ما باید بهسمت ایجاد و تقویت پیمانکاران عمومی در صنعت نفت برویم همانند پتروپارس.
آقای وزیر اگر اجازه بدهید از کنار موضوع بند «ق» بهسادگی نگذریم و بیشتر در مورد مجوزهایی که تاکنون از این بند گرفتهاید بفرمایید؟
یک کاری را از سال گذشته برای بهینهسازی مصرف سوخت آغاز کردیم و برای اجرای آن از مجلس خواستیم تا اجازه بدهد پنج میلیارد دلار برای بهینهسازی مصرف سوخت برنامه ارایه کرده و از محل فروش صرفهجوییها در مصرف فرآوردههای نفتی، مبالغ آنها را پرداخت کنیم. مثلا یک روستا را گازرسانی 100درصدی کنیم و پس از انجام کار، از محل فروش فرآوردههای نفتی که در این روستا استفاده میشده، منابع هزینه شده را باز پرداخت کنیم.
خوشبختانه دوستان مجلس از ما پیشی گرفتند و این مبلغ را به 100میلیارد دلار افزایش دادند که این رقم در شرایط فعلی یعنی یک عدد بینهایت است.
با چه ادلهیی مجلس این افزایش منابع را تایید و تصویب کرد؟
نمایندگان محترم مجلس معتقد بودند که این کار خیلی خوبی است و میتوانیم مبلغ بینهایت 100میلیارد دلار را به آن تخصیص دهیم که دولت هیچ محدودیتی برای کار احساس نکند. در حقیقت در اینجا مجلس روی دست ما بلند شد و کارش تحسین برانگیز بود. بهخاطر همین میگویم ما در این دولت با مجلس در تعامل بسیار زیادی هستیم.
در اجرای بند «ق» که صحبت آن شد الان ما چند طرح برای بهینهسازی مصرف سوخت در دست اجرا داریم. در حال حاضر 87درصد مردم ایران از گازطبیعی در خانههای خود استفاده میکنند. یک تصمیم این بود که بیاییم این 87درصد را به 97درصد برسانیم و آن چند درصد را هم عشایر و افرادی در نظر بگیریم که همواره در حال حرکت هستند. پیش از این هم بررسی کردیم و متوجه شدیم که بهترین روش سوخترسانی بهجاهای روستایی یا شهرهای بیگاز استفاده از گاز است چه بهصورت اتصال به شبکه سراسری و چه بهصورت گازرسانی بهروش سی.ان.جی.در بررسیها مشخص شد که سالانه این روستاها و شهرهای کوچک بالغ بر چهارمیلیارد دلارسوختهای مایع مانند نفت سفید و گاز مایع استفاده میکنند که اگر این میزان سوخت توسط گاز تامین شود میتوانیم این سوختهای مایع را صادرکنیم.
در عین حال اجرای این طرحها میتوانند اشتغالزاییهای بسیار زیادی آن هم برای چندین سال ایجاد کنند که این هم یکی از دغدغههای اصلی دولت است. در کنار این موضوع گازرسانی به روستاها نیازهای دیگری را نیز برای این خانوارها ایجاد میکند که موجب اشتغالزایی در سایر صنایع و حرفهها خواهد شد از جمله نیاز به لولهکشی داخل ساختمانها و خرید تجهیزات لازم مثل آبگرمکن، بخاری و غیره. فرض کنید ما سه میلیون خانوار روستایی و شهرهای کوچک داریم که هر کدام بخواهند سه بخاری و یک آبگرمکن بخرند یعنی ورود تقاضای بالای 9میلیون کالا بهصنعت لوازم خانگی کشور.
تنها مشکل موجود برای این طرحها همان موضوع تامین منابع مالی بود و برای این امر از همان روشهایی که پیش از این هم ذکر کردیم استفاده کردیم یعنی به پیمانکاران خودمان نگفتیم که همین الان مبالغ را پرداخت میکنیم در قرارداد ذکر میکنیم که بعد از نصب نخستین انشعاب با آنها آغاز میشود.
یکی دیگر از موضوعاتی که به آن فکر کرده و برای آن برنامهریزی انجام دادیم موضوع مترو بود. با توجه به محدود بودن خطوط مترو در تهران و نبود این سامانه در دیگر کلانشهرها، مردم ناچارند از اتوبوس، تاکسی و وسیله نقلیه شخصی خود استفاده کنند. اما اگر خطوط مترو افزایش یافته و تعداد ناوگان افزایش یابد تمایل به استفاده از مترو افزایش یافته و سوخت بیشتری برای کشور ذخیره خواهد شد.
به این جهت به مسوولان مترو گفتیم شما بهدنبال خرید تجهیزات و حفر تونلها بروید ما از محل اضافه شدن هر یک مسافر به مسافران مترو حدود 10سنت به شما پول پرداخت خواهیم کرد. البته سر این مبلغ هنوز بحث ادامه دارد.
یکی دیگر از کارهایی که قرار است انجام دهیم نوسازی اتوبوسهای شهری فرسودهیی است که در هر 100کیلومتر 60 لیتر مصرف سوخت دارند، ما اعلام کردیم حاضریم این تعداد اتوبوس را با اتوبوسهای نو گازسوز تعویض کنیم. این سود دوطرفه است برای ما چرا که هم مصرف سوخت این اتوبوسها کمتر است و هم از جایگزینی هر مترمکعب گاز بهجای هر لیتر نفت گاز (با ارزش 75سنت) برای ما ذخیره خواهد شد که این در 17هزار اتوبوسی که قرار است نوسازی شود عدد قابل توجهی است. در همین راه 140هزار تاکسی و 400هزار موتوسیکلت را نیز برقی خواهیم کرد و حتی شهرداری قبول کرده است که دیگر از ورود موتوسیکلت غیر برقی به مرکز شهر جلوگیری خواهد کرد.
همچنین در بحث راه آهن به آنها گفتیم که از هر تن کیلومتر بار اضافهیی که به این ناوگان اضافه میشود هزینه 30 سی سی نفت گاز و از هر مسافر کیلومتری که اضافه شود هزینه 15سی سی نفت گاز را به حساب راه آهن خواهیم ریخت. در عین حال برنامهیی هم برای برقی کردن چاههای کشاورزی داریم چراکه در چاههای کشاورزی هر یک هزار لیتری که مصرف نشود و برق جایگزین شود 350دلار سود خواهیم برد به این جهت گفتهایم ظرف سه سال هر چاه کشاورزی که برقی شود 1000دلار به صاحب چاه خواهیم داد.
آقای وزیر بهنظر نمیرسد این برنامهها عملیاتی شوند؟
بله برای بعضی از این طرحها 400 الی 500 صفحه گزارش توجیهی نوشته شده است و همه ضمانت اجرایی دارند.
یعنی ظرف سه سال همه این پروژهها اجرا خواهند شد؟
خیر زمان اجرای هر کدام متفاوت است و بین 30 ماه تا 10سال متغیر است البته همه این طرحها باید بهتصویب شورای اقتصاد نیز برسد.