اُفت فشار در پارس جنوبی؟
میدان انرژی پارسجنوبی که قطریها آن را گنبد شمالی مینامند، حوزه انرژی بسیار گستردهای است که 33درصد آن در خاک و قلمروی ایران (بوشهر) و 67درصد آن هم در قلمروی سرزمینی قطر قرار دارد. علیرغم اینکه روند کشف این میدان انرژی ابتدا توسط ایران صورت گرفت، اما در ادامه بنا به دلایل گوناگون از جمله جنگ و تحریم و ... ایران فرصتهای بسیاری را از دست داد تا قطر با سرمایهگذاریها، برنامهریزیها و برداشت افزونتر از ایران پیشی بگیرد. احساس عقب افتادن از قطریها در خصوص این میدان طی دهههای گذشته همواره در ایران وجود داشته است. در دولت سازندگی تلاش برای جبران این عقبماندگی آغاز شد و در دولت اصلاحات با سرعت ادامه یافت. برای همین 24فاز یا مرحله، برنامهریزی شد و برای هر کدام از این فازها هم سازوکار فنی و زمانی جداگانهای ترتیب داده شد.
قرار بر این بود تا در زمان وزارت بیژن زنگنه این فازها یکی پس از دیگری افتتاح شود تا حجم برداشت ایران از این میدان از قطریها پیشی بگیرد. اما در دولتهای نهم و دهم به دلیل سیاستهای در پیش گرفته شده، مشکلات تحریمها پیش آمد و قراردادهایی که برای توسعه این میادین با توتال و... بسته میشد به دلیل تحریمها عقیم میماند؛ طی دهه 90 خورشیدی، این شرکتها کار توسعه میدان پارسجنوبی را رها کرده و میرفتند و ایران میماند و طرحهای توسعهای که به سرانجام نمیرسیدند.
ایران به عنوان صاحبکار این قراردادها تا روشن شدن تکلیف پیمانکار قبلی نمیتوانست کار را به پیمانکار جدید بسپارد. این روند باعث شد تا فراز و فرودهایی در روند بهرهبرداری از این فازها به وجود بیاید. اگرچه به هر ترتیبی که بود، ایران توانست این 24فاز را به نوعی تمام کند اما در مسیر برداشت از این ذخایر به دلیل مشکلات فنی، تحریمها و سوءمدیریتها وقفههای فراوانی رخ داد که باز هم ایران را نسبت به قطر در وضعیت پایینتری قرار داد.
به گونهای که بر اساس برخی روایتها بین 40تا 60درصد، فاصله در برداشتها میان دو کشور وجود دارد. با عبور از این مسیر پر فراز و فرود، این پرسش امروز در میان فعالان اقتصادی و اساسا افکار عمومی ایران وجود دارد که برای چشمانداز آینده چه باید کرد تا ایران بتواند منافع حداکثری از این میدان برداشت کند؟اصولا هر میدان اکتشافی چه حوزه نفتی باشد و چه حوزههای گازی، نیازمند مراقبت، به روزآوری و زیرسازی است. این چاهها و حوزههای اکتشافی مرتب باید مانیتور شود، اگر لازم است، تزریقی صورت بگیرد، این کار انجام شود؛ اگر چاهها نیازمند ریکاوری هستند، این ضرورتها مورد توجه قرار بگیرند و در کل اگر لازم است اقداماتی برای بهبود این میادین صورت بگیرد مبتنی بر چهارچوبهای علمی و نظریات تخصصی این امور باید اجرایی شوند.
بنابراین ایران بایستی به صورت مستمر برنامهریزی کرده و ارتباطات تخصصی با کارشناسان داخلی و بینالمللی برقرار سازد. آخرین خبر نگرانکننده در خصوص پارس جنوبی، مربوط به اُفت فشاری است که در میادین مرتبط با بخش ایران رخ داده است. این افت فشار ناشی از برداشتهای قابل توجه و مستمر قطریهاست. باید توجه داشت، در میادین مشترک یک مخزن مشترک وجود دارد که هر کشوری که زودتر منابع را استخراج کند در واقع از منابع طرف مقابل هم بهرهمند خواهد شد. در مورد اُفت فشار هم این روند دقیقا رخ داده است، در غیاب ایران، قطر برداشتهای پرفشاری از این میدان صورت داده است، از سوی دیگر ایران در زمینه زیرسازی، بهسازی و ریکاوری میادین خود، کارهای لازم و ضروری را صورت نداده است. این روند باعث شده تا وضعیت برداشت در میادین ایران با افت فشار فراوانی همراه باشد.
دلایل مختلفی برای این نزول میتوان طرح کرد که مهمترین آنها سرمایهگذاریهای قابل توجه قطریها، تجهیزات و ماشینآلات بهروزتر آنها و غفلت ایران از اهمیت دادن به این ظرفیتهای کلیدی و مهم در حوزه انرژی است. هرچند تا به امروز اقدامات لازم برای استیفای حق ایران صورت نگرفته است، اما امیدواریم که در ادامه سرمایهگذاریهای لازم برای تامین منافع ملی در این بخش انجام شود. مهمترین اقدام هم پایان دادن به تحریمها و بازگشت سرمایهگذاران بینالمللی در این حوزهها است.