شیب ملایم افزایش زیست شهری تهرانیها
گروه راه و شهرسازی|
به گفته محمد رضا پوراقدام، کارشناس و پژوهشگر در حوزه شهرسازی مردم در کشورهای توسعه یافته به رفاه اقتصادی دست یافتهاند ولی، احساس نمیکنند که زندگیشان، از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد. پس، رشد شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) که معرف رشد اقتصادی است، نمیتواند معیار بهبود کیفیت زندگی مردم تلقی شود. از این رو، برای نخستینبار، در سال ۲۰۰۵ میلادی، واحد اطلاعاتی اکونومیست (EIU)، شاخص اقتصادی و اجتماعی جدیدی را برای رتبهبندی کشورهای جهان ارائه کرد. این معیار رتبهبندی کشورها را شاخص کیفیت زندگی (QLI)، نامگذاری کردهاند. پور اقدم در گفتوگو با تعادل کیفیت زندگی شهری را مورد بررسی قرار داد.
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی را در بر میگیرد. کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونه زندگی کردن است. با وجود این مفهوم آن برای هرکس منحصر به فرد و با دیگران متفاوت است. این پژوهشگر توضیح بیشتری در این خصوص ارائه میدهد: عدهیی از محققان این واژه را پیچیدهتر از آن میدانند که بتوان آن را در یک جمله توصیف کرد. کیفیت زندگی مفهومی نسبی و چند بعدی است که براساس شرایط زمانی و مکانی جوامع و همچنین فرهنگها، آداب و رسوم و معیارهای فردی و اجتماعی میتواند شاخصههای متفاوتی داشته باشد.
وی افزود: از طرفی عدهیی آن را یک مفهوم فردی قلمداد میکنند، به این معنا که حتما باید توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد. سازمان جهانی بهداشت تعریف جامعی از کیفیت زندگی ارائه داده است: درک فرد از وضعیت کنونیاش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافتها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد.
عوامل 9گانه کیفیت زندگی و شاخصهای بهکار گرفته شده در نمایش چنین عواملی عبارتند از:
1- تعالی مادی: سرانه تولید ناخالص ملی 2- سلامتی: امید به زندگی در بدو تولد 3- ثبات سیاسی و امنیت: نرخ ثبات سیاسی و امنیت 4- زندگی خانوادگی: نرخ طلاق (در هر هزار نفر) 5- زندگی اجتماعی: نرخ حضور در اماکن مذهبی یا عضویت در سندیکاها 6- اقلیم و جغرافیا: عرض جغرافیایی، شرایط اقلیمی بین گرمتر و سردتر را مشخص میسازد. 7- امنیت شغلی: نرخ بیکاری 8- آزادی سیاسی: متوسط شاخصهای آزادیهای مدنی و سیاسی. 9- برابری جنسیتی: نسبت متوسط درآمد مرد و زن.
تاریخچه مطالعات کیفیت زندگی
این واژه نخستینبار توسط «پیگو» در سال ۱۹۲۰ در کتاب «اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار گرفت. او در این کتاب در مورد حمایت دولتی از اقشار پایین و تاثیر آن بر زندگی آنها و سرمایههای ملی به بحث پرداخته بود که این مطلب تا بعد از جنگ جهانی دوم مسکوت ماند.
در سال ۱۹۸۵ در شمال غرب انگلستان برای نخستین بار تحقیقات کیفیت زندگی انجام شد. محور اصلی این مطالعات محدود به بیماریهای روانی مزمن بود و از آن به عنوان شاخصی در جهت ارزیابی سلامت روانی استفاده میشد.
ویژگیهای کیفیت زندگی
رضاپور در خصوص ویژگیهای کیفیت زندگی گفت: با وجود اینکه یک توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد بیشتر پژوهشگران بر سه ویژگی کیفیت زندگی اتفاق نظر دارند این ویژگیها عبارتند از: چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن.
وی در ادامه توضیحاتی درباره هر یک از این ویژگیها ارائه داد و عنوان کرد: متخصصان معتقدند کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است. به اعتقاد آنها مفهوم کیفیت زندگی همواره ۵ بعد را در بر میگیرد که یکی از آنها بعد جسمی است. این بعد به دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد، اشاره میکند و میتواند در بردارنده مقیاسهایی چون تحرک، توان و انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.
دوم بعد روانی است که جنبههای روحی مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در برمیگیرد. بعضی از زیر گروههای این بعد عبارتند از تصویر از خود، احساس مثبت، احساس منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن، یادگیری، حافظه و تمرکز حواس. بعد اجتماعی به توانایی برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروههای اجتماعی، و نیز وضعیت شغلی و شرایط اقتصادی کلی مربوط میشود.
بعد روحی، درک فرد از زندگی و هدف و معنای زندگی را در بر میگیرد. ثابت شده است که بعد روحی زیرمجموعه بعد روانی نبوده و یک دامنه مهم و مستقل محسوب میشود. بعد علائم مربوط به بیماری یا تغییرات مربوط به درمان که در این باره مواردی مانند درد، تهوع و استفراغ را میتوان نام برد.
این کارشناس مدیریت شهری با یادآوری اینکه یکی دیگر از ویژگیهای کیفیت زندگی ذهنی بودن است، در این باره تصریح کرد: ذهنی بودن کیفیت زندگی را باید بیشتر به صورت یک مفهوم ذهنی به کار برد. ارزیابی فرد از سلامت و خوب بودنش عامل کلیدی در مطالعه کیفیت زندگی است. قضاوت فرد در مورد بیماری، درمان و سلامتی خود اهمیت بیشتری نسبت به ارزیابی عینی از سلامتی دارد. به عنوان مثال ممکن است فردی از یک یا چند بیماری مزمن رنج ببرد ولی خودش را سالم بداند در صورتی که فرد دیگری با وجود آنکه هیچ نشان عینی از بیماری ندارد خود را بیمار میپندارد. عامل اصلی تعیینکننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه از دیدگاه فرد باید باشد. پویایی کیفیت زندگی نیز به این معناست که با گذشت زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد. این مشخصه در یک رابطه طولی قابل مشاهده است.
به گفته وی، تغییرات در سطح درآمد مردم و افزایش توان مالی، شرایط زیست آنها از قبیل مسکن، شرایط بهداشت و سلامت، محیط زیست، ایمنی، امنیت، رضایت از زندگی خانوادگی، روابط اجتماعی و متغیرهای مشابه دیگری که به شکل پیچیدهیی با یکدیگر در تعامل هستند، کیفیت زندگی و تغییرات آن را تعیین میکنند.
وضعیت ایران وتهران
رضاپور همچنین وضعیت کیفیت زندگی در ایران و تهران را نیز مورد بررسی قرار داد و گفت: رتبه شاخص کیفیت زندگی ایران در سال 2016، معادل 49 است که جایگاه نسبتا مناسبی در این شاخص محسوب میشود. با توجه به کشورهای مورد بررسی در خاورمیانه، میتوان گفت که وضعیت ایران، در حدی متوسط، قرار دارد ولی، اگر این نکته را با هدفگذاری کشور در زمینه تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، از جمیع جهات تا افق 1404، مورد ارزیابی قرار دهیم، میتوان گفت که مدیران و برنامهریزان نتوانستهاند به این هدف نزدیک شوند. وی ادامه داد: بر طبق تحلیل نشریه اکونومیست که نشریه معتبری در زمینه ردهبندیهای علمی در حوزههای مختلف است، تهران از منظر کیفیت زندگی در سال ۲۰۱۵ در مقام ۱۳۰ بین 140 شهر جهان قرار داشت ولی در سال 2016 در عمل چهار رتبه ارتقا پیدا کرده است. این در حالی است که طبق سند چشمانداز 20 ساله شهر تهران تا سال 1404، تهران در فهرست 50 شهر برتر دنیا از منظر شاخص کیفیت زندگی باید قرارگیرد، پس میتوان گفت با حد مطلوب فاصله زیادی داریم و روند رو به رشد باید شدت گیرد و الا رشد چند پلهیی حاشیه امنی نیست.
پروژههای ارزان و تاثیرگذار
وی با اشاره برخی از مشکلات شهر تهران را نرخ بالای فقر، سرقت و اعتیاد در برخی محلات، توزیع نامناسب کاربری و دردسترس نبودن آنها بدون وسیله نقلیه شخصی برشمرد و اظهار داشت: مواردی که برای شهر تهران باید انجام شود تا شاخص کیفیت زندگی به سرعت بهبود یابد هزینههای آنچنانی ندارند. اتفاقا به عقیده من شهرداری تهران باید به جای صرف هزینه در پروژههای بزرگ و هزینه بر به پروژههای ارزان ولی کارا روی بیاورد.
وی برخی از اقدامهایی که شهرداری میتواند در این راستا انجام دهد را اینگونه برشمرد: کاهش تردد با خودروی شخصی، افزایش اعتماد شهروندان به مدیریت شهری از طریق جلب نظر آنها در طرحها، جلب مشارکت مردم و تشویق بخش خصوصی در مقاومسازی محلات در برابر حوادث غیرمترقبه همچون زلزله و آتشسوزی و جانمایی مناسب مراکز امداد رسانی، تقویت منابع مالی پایدار برای شهرداری، تنوع در بازار مسکن و در نهایت همکاری با سایر نهادها جهت توانمندسازی و اشتغال بیکاران.
رضا پور با بیان اینکه برای کاهش تعداد خودروها در سطح شهر که در قالب کیفیت حرکت در شهر مطرح است باید عکس آنچه در گذشته انجام شده حرکت کنیم، تصریح کرد: عدم تخصیص بهینه منابع برای اولویت دهی به حرکت پیاده و هر روز سرمایهگذاری بیشتر برای حرکت آزادانه اتومبیلها سبب افزایش اتومبیل و افزایش ترافیک، افزایش آلودگی، کاهش ایمنی، کاهش سلامت و به تبع آن کاهش کیفیت زندگی میشود.
به گفته وی، شهرداری تهران در سالهای اخیر در این مسیر گامهای مثبتی برداشته که متاسفانه پیوسته نبودند و در عین حال بسیار آهسته بودند به نحوی که نتیجه کار راضیکننده نیست. یکی از اقدامات مهم شهرداری توجه به بحث محلهمحوری و محلهگرایی با ایجاد دفاتر نوسازی در دل محلات و ایجاد سرای محلات است که البته با تنوع بخشیدن به فعالیتهای آنان میتوان به جای هزینه بر بودن آنها این مکانها را خودگردان کرد.
این کارشناس برنامهریزی شهری افزود: فعالیت مثبت دیگر شهرداری در این زمینه اقدام به ایجاد مسیرهای پیاده که باید این مسیرها نیز به وسیله حمل و نقل عمومی و کاربریهای جاذب پشتیبانی شود و برای ساعات مختلف روز تنوع داشته باشد و در نهایت طرح رصد کیفیت زندگی محلات در 354محله شهر تهران نشان از دغدغه مندی مسوولان دارد اما این دغدغهها باید نمود اجرایی پیدا کند.
داشتن یک برنامه مدون و هدفمند میتواند از کلیگوییها توسط مدیران میانی و کنشگران شهری بکاهد، چرا که با اتکا به شاخصها موارد سنجشپذیر میشود و عملکرد شهردار، شهرداران مناطق و حتی برنامهریزان و طراحان در هر سال قابل پایش و پرسشگری خواهد شد. رضا پور با بیان این مطلب گفت: همچنین باید در بالا بردن آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی که دارند اهتمام شود تا به مطالبههای آنان به عنوان یک پیشران عمل شود. در تمامی موارد گفته شده اولویتبندی مسائل بر حسب راهحلهای آنها و نه بر اساس اهمیت یا بزرگی آنها ضروری است چرا که ممکن است در مواردی مساله مهم باشد ولی منابع کافی یا پاسخ مناسب برای حل مساله نداشته باشیم، پس باید مسائلی که نتیجه حل آنها نسبت به هزینهیی که تخصیص مییابد کاراست، انتخاب شود.