تولد حکمتیار جدید؟
فرزاد رمضانی بونش|
پژوهشگر مسائل منطقهای|
شمس- حزب اسلامی افغانستان بهعنوان دومین گروه شورشی در افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار پس از سرنگونی طالبان و تشکیل دولت نوین در افغانستان از کابل انتقاد کرد و با دولت مرکزی و نیروهای خارجی جنگید. در این میان در دو سال گذشته، حکمتیار آمادگی خود را برای مذاکره و صلح اعلام کرد و با شرطهایی ازجمله خروج نیروهای خارجی از افغانستان، خروج نام اعضای حزب از لیستسیاه و رفع تحریمهای بینالمللی، روند امضای توافقنامه صلح بین حزب اسلامی و دولت کابل را کامل کرد. در این بین، حضور اخیر گلبدین حکمتیار در کابل پس از ۲۰سال و سپس نخستین سخنرانی پس از امضای توافقنامه صلح حزب اسلامی در شرایطی است که چالشهای گسترده و مهمی فراروی گلبدین حکمتیار برای حفظ جایگاه در افغانستان است. نوشتار زیر به این امر توجه کرده است.
تقسیمبندی جناحهای داخلی حزب اسلامی و کاهش مشروعیت حکمتیار
بعد از سرنگونی طالبان، بعضی اعضای حزب اسلامی کوشش کردند با کابل به توافق برسند، لذا در برنامه برگرداندن مخالفان مسلح به زندگی عادی چندین گروه از حزب اسلامی اجازه فعالیت سیاسی یافتند و عملا حزب اسلامی به 6 جریان ارغندیوال، سباوون، خالد فاروقی، جریر، هلال، شوراهای حزب اسلامی همدرد و جناح حکمتیار تقسیم شد. در این بین، درحالی که حکمتیار دولت کابل را دستنشانده میدانست بخش بزرگی از شخصیتهای پیشین حزبی، حزب ازهم گسیخته حزب اسلامی را گسیختهتر کرد و جایگاه حکمتیار را کاهش داد. در این بین در سالهای گذشته هواداران کنونی حکمتیار بر این باورند گلبدین در انتخاباتی شفاف، بهعنوان رهبر حزب اسلامی انتخاب شده و سخنگوی حزب اسلامی معتقد است تمام جناحهای سیاسی افغانستان، حکمتیار را بهعنوان رهبر حزب اسلامی میشناسند و هیچگونه اختلافی در میان اعضای حزب اسلامی وجود ندارد. یعنی در کلامی دیگر گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و ارغندیوال نیز بهصورت موقت رییس این حزب است.
آنچه مشخص است از یکسو شکافهای پیشین در حزب و سخنان پیشین شخصیتهایی چون ارغندیوال (حکمتیار با عنوان حزب جدیدی غیر از حزب اسلامی برای گشایش دفتر وارد کابل شود یا به آنها بپیوندد) ادامه دارد و از سویی نگاه برخی وزیران دولت، چون امرالله صالح در مورد قانونی و رسمی بودن حزب اسلامی به رهبری عبدالهادی ارغندیوال در کنار معتبر دانستن حزب اسلامی ثبت شده به رهبری ارغندیوال در وزارت عدلیه افغانستان.
اکنون بسیاری در بدنه دولت و بخشهای حقوقی و قضایی تنها «عبدالهادی ارغندیوال» را بهعنوان رهبر حزب اسلامی به رسمیت میشناسند. در این بین شکاف بدنه یا بخشهای فنسالار و میانهرو حزب، با بدنه تندرو و نظامی در صورت برگزاری انتخابات درونحزبی در حزب اسلامی بیشتر شده و عملا در وضعیتی که حکمتیار در کابل درباره مسائل درونحزبی با جریانها و شخصیتهای دیگر به توافق نرسد، وی یا مجبور به ثبت حزب جدید خواهد شد یا با واقعیت کاهش گسترده هواداران حزبی روبهرو خواهد شد. در این شرایط، حکمتیار کار سخت اصلاح چندگونگی حزب اسلامی و بازگشت اعتبار رهبر و همسو کردن گروههای انشعابی از حزب (که چون حکمتیار تند نمیاندیشند، مخالف قانون اساسی کشور نیستند و دگرگونیهای نوین در افغانستان را نیز پذیرفتهاند) را پیش رو دارد.
رویکرد جدید حزب جمعیت اسلامی
در یک سال گذشته، نهادهای جامعه مدنی، احزاب سیاسی، برخی شخصیتهای سیاسی نویس قانونی، مجددی و... با صلح با حکمتیار مخالفت میکردند. در این بین هر چند بازگشت حکمتیار به کابل، نتیجه توافقنامه دولت وحدت ملی با حزب اسلامی حکمتیار افغانستان است و این توافقنامه هم دستاورد همکاری اشرف غنی و عبدالله عبدالله بهشمار میرود، اما درواقع، گلبدین حکمتیار به ساختار حکومت وحدت ملی تاخته و گفته است که ما به نظام پارلمانی باور نداریم. امری که با واکنش رییس اجرایی و بسیاری دیگر برابر شده و او در سخنرانی خود گفته است که حکومت وحدت ملی در شرایط خاص به وجود آمده و به تمام تعهدات خود در برابر مردم افغانستان عمل خواهد کرد.
جدا از این، هر چند حکمتیار کوشیده در مدت حضور در کابل با رایزنی با شخصیتهای مختلفی چون صلاحالدین ربانی (وزیر خارجه و رییس حزب جمعیت اسلامی) و توجه به فراموشکردن گذشتهها، بهنوعی به کاهش انتقادها از خود بپردازد، اما جدا از تجدید سازمان حزب جمعیت اسلامی رویکرد شخصیتهای مهم حزب جمعیت اسلامی (رقیب سنتی این حزب) چون عطا محمد نور، امرالله صالح، قانونی و... برای مقابله با قدرت گرفتن دوباره حکمتیار در کنار توجه به خطر سهمخواهی از دولت در کابل و پایان دادن به کار حکومت وحدت ملی موجب شده تا همچنان پتانسیل و بسترهای بسیار زیادی برای مخالفت با افزایش نقش حکمتیار و ایفای نقش سیاسی در دولت در جامعه افغانستان وجود داشته باشد.
جایگاه حقوق بشری حکمتیار
در واقع در یک دهه گذشته با توجه به نقش حکمتیار در جنگهای داخلی و همچنین اتهامات گسترده در حمله به کابل و... نهادهای حقوق بشری و مدنی چون دیدبان حقوق افغانستان، سازمان دیدبان حقوق بشر، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و احزاب سیاسی با تکیه بر رویدادهایی چون جنایات جنگی حکمتیار، علیه حکمتیار بوده یا خواستار معذرتخواهی یا محاکمه وی بودهاند. در این بین، گستره این مخالفتها پس از حضور حکمتیار در کابل کم نشده است.
هرچند رویکرد حکمتیار به گذشته، به نوعی به فراموشی سپردن گذشته است، اما طومارهایی چون طومار دادخواهی به سازمان ملل متحد در افغانستان یا یوناما برای قربانیان جرمهایی ادعایی توسط گلبدین حکمتیار ادامه دارد و در مقابل نیز حکمتیار نهتنها عذرخواهی نکرده است، بلکه گاه در دیدارها و سخنانی چون دیدار با رییس پارلمان افغانستان اعلام کرده که از وزارتهای کشور و دادگستری بهطور رسمی میخواهد تا افراد مرتکب به جنایت در جنگهای داخلی این کشور را محاکمه کنند. آنچه مشخص است اینکه هرچند بسیاری از شخصیتها در بدنه دولت و مجلس بر این باورند که محاکمه «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی به اتهام ارتکاب جرایم جنگی نادرست بوده یا زمینه محاکمه متهمان جرایم جنگی فراهم نیست، اما جدا از معذرتخواهی یا عدم پذیرش آن توسط گلبدین، فشار رویکردهای گذشته حکمتیار و انعکاس گسترده آن در محافل سیاسی و رسانهیی افغانستان، چالش مهمی در حفظ جایگاه وی در این کشور است.
ناامیدی جناح غنی از «تولد حکمتیار جدید»
در گذشته توافقنامه صلح با حزب اسلامی حکمتیار بهوسیله «حنیف اتمر» در دولت کابل، «امین کریم» به نمایندگی از حزب اسلامی حکمتیار به امضا رسید. این توافقنامه صلح دارای سه فصل و بیستوپنج ماده و اصولی چون رعایت و پیروی از دین اسلام، تحقق قانون اساسی و چگونگی خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان، وظایف دولت افغانستان در قبال حزب اسلامی، وظیفههای حزب اسلامی، رفع تحریمهای وضعشده علیه رهبر و اعضای حزب، حق فعالیت سیاسی حزب اسلامی، حضور رهبری حزب در سیاستهای مهم کشوری، جذب نیروهای مسلح حزب به بخشهای دفاعی، امنیتی و... بوده است. در این میان هرچند بسیاری از مواد توافق بین دوطرف انجام شده است، اما نوع برداشتهای دوطرف از توافق و همچنین رویکردها و ملاحظات ماههای گذشته هر یک از دو محور اصلی و مشتاق به توافق (جناح غنی و حکمتیار) خود چالشی مهم در آینده سیاسی حکمتیار است.
در این بین رویکردها و سخنان حکمتیار از آغاز حضور در کابل در مورد رسانهها، انتقاد از غرب در افغانستان و نوع برداشتها در مورد اهداف و توان دوسویه موجب شده است عملا ابهامهایی در مورد موفقیت روند صلح و توافقنامه در بین جناح غنی ایجاد شود. نگاه جریان غنی به حکمتیار در مورد ترس از افزایش جایگاه حزب اسلامی، متحد کردن دوباره گروهای انشعابیافته حزب اسلامی و خطر بروز نقش نخست در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۹ بهجای نقش درجه دو و حامی غنی بسیاری را بین هواداران غنی و پشتونها نگران کرده و آنان نیز خواستار افزایش نقش حکمتیار نیستند. بهعلاوه سخنان و گفتوگوهای رسمی و غیررسمی حکمتیار، در مدت حضور در کابل و خطر بروز و ایجاد یک ائتلاف علیه دولت کابل و ایالاتمتحده در کنار نوع شخصیت حکمتیار، حمله به دولت وحدت ملی و دستساخته غرب دانستن آن و همچنین تهاجم غیرمنطقی به شیعیان، بسیاری را بین هواداران غنی و پشتونها از «تولد حکمتیار جدید» و پذیرش شرایط نوین ناامید کرده است.
چالش خلع سلاح و پیوستن به دولت
قرار بود، پس از ورود حکمتیار به کابل، روند خلع سلاح حزب اسلامی آغاز شود و معاون سخنگوی ریاستجمهوری افغانستان هم اعلام کرده بود، پس از ورود گلبدین حکمتیار به کابل روند خلع سلاح حزب اسلامی آغاز و جنگجویان این حزب بر اساس معیارهای مشخصی جذب نیروهای امنیتی افغان خواهند شد. در همین راستا قرار است 10هزار نظامی این حزب، عضو نهادهای امنیتی کشور شوند.
نوع حضور افراد نظامی وابسته به حزب اسلامی در ترکیب نیروهای امنیتی و آینده آن و نوع رویکردها و ملاحظات مختلف دوطرف چالشی مهم برای حکمتیار است. در حالی که مخالفان با انتقاد از توافقنامه صلح با حکمتیار، عدم تحویل سلاحهای این حزب به دولت افغانستان، حفظ جنگ ابزارهای حزب اسلامی دور از مناطق در دسترس و توزیع اسلحه از انبارهای ارتش ملی و پلیس به اعضای حزب اشاره میکنند و نمایندگان سنای افغانستان روند تندتر خلع سلاح و ادغام تشکیلات نظامی حزب را خواستارند، به نظر میرسد اختلاف بر سر نوع خلع سلاح و آینده آن ادامه داشته باشد. در همین راستا برخی در درون حزب بر این باورند حزب اسلامی سلاح خود را زمین نخواهد گذاشت ولی با دولت نیز درگیر نمیشود. این رویکرد، مخالفان بسیاری در بین دولت کابل و اپوزیسیون و حزب عمده جمعیت اسلامی دارد.
نگاه نه چندان مساعد به حکمتیار
رهبر اسلامی افغانستان در ادوار گذشته افغانستان مخالف حضور نظامیان روسی و امریکایی در این کشور بود. اما در یک سال گذشته برخی بازیگران منطقهیی و بینالمللی از جمله اتحادیه اروپا، امریکا و روسیه با ملاحظات خاص خود از بازگشت حکمتیار به کابل استقبال کردهاند. در این بین موضع ضد روسی حکمتیار، تداوم چالش با امریکا، انتقادهای دامنهدار حکمتیار از ایران در کنار رویکردهای نوین امریکا در افغانستان (اعزام چندین هزار نیروی نظامی جدید به افغانستان در برابر تهدیدات طالبان، داعش، القاعده، شبکه حقانی) موجب شده عملا حکمتیار چندان گزینه مطلوبی از سوی بازیگران منطقهیی و بینالمللی نباشد. در این شرایط هر چند حکمتیار دیدارهایی با «مانپریت وهرا» سفیر هند در افغانستان داشته و به نظر میرسد، احتمال دعوت «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی افغانستان به چین وجود دارد، اما جدا از حمایتهای نسبی عربستان، ترکیه و پاکستان عملا نگرش مناسبی به حضور حکمتیار در کابل وجود نداشته باشد. همین امر میتواند چالشی مهم در آینده سیاسی وی باشد.