دگردیسی اوپک با تفکرات شاهزاده جوان
گروه انرژی نادی صبوری
در آوریل سال 2016 و درست در روزهایی که بازار نفت بهشدت هرگونه تنش میان ایران و عربستان سعودی را رصد میکرد تا بتواند نسبت به عملیاتی شدن نخستین ایده توافق نفتی، واکنش نشان دهد، محمد بن سلمان عبدالعزیر آل سعود، شاهزاده سعودی که حالا ولیعهد این کشور نیز شده است، در گفتوگویی با بلومبرگ عنوان کرد که اگر ایران به توافق نپیوندد، توافقی شکل نخواهد گرفت. اظهارنظری که به نوعی «شاخ و شانه کشیدن» برای ایران در آن روزها میمانست اما مهمتر از آن از این مساله حکایت میکرد که «نفت» دغدغهیی مهم برای شاهزاده جوان است.
اهمیت نفت برای بن سلمان البته فقط به این موضوع محدود نمیشود، او در واقع بنیانگذار طرح و ایده خصوصیسازی شرکت نفت آرامکو نیز که از دیدگاه شاهزاده 2تریلیون دلار ارزش دارد، به حساب میآید.
با این تفاسیر آیا قدرت یافتن بیشتر محمد بن سلمان که تنها 32سال داشته و میتواند برای سالهای طولانی بر اریکه قدرت تکیه بزند، معنای ویژهیی برای سیاستهای عربستان در بخش نفت و انرژی خواهد داشت؟ این پرسشی است که «تعادل» در این گزارش آن را با مهدی عسلی مدیرکل سابق امور اوپک و مجامع انرژی وزارت نفت مطرح کرده است.
این کارشناس برجسته انرژی اعتقاد دارد که در وضعیت فعلی میتوان این تحلیل را مطرح کرد که با روی کار آمدن محمد بن سلمان بهعنوان ولیعهدی که احتمال پادشاهی او در سالهای آینده را نیز تقویت کرده است، عربستان در تغییر سیاستهای نفتی خود که بر اوپک نیز اثر میگذارند، جدیتر شده است. پایه و اساس این تغییرات و بنیان جدید استراتژی نفتی عربستان را از دیدگاه مهدی عسلی، مطالعاتی تشکیل میدهند که وجود تقاضای پایدار برای نفت خام در دهههای پیش رو را تضمین نکرده و نظم و پارادایم سابق که کلیترین سیاستهای اوپک نیز از آن تبعیت میکرد، از بین رونده تلقی میکنند. عسلی معتقد است ایران نیز پتانسیل انطباق دادن استراتژی انرژی خود با نظم احتمالی جدید را دارد. مشروح این گزارش را در ادامه میخوانید.
محمد بن سلمان عبدالعزیز آل سعود، شاهزادهیی است که رویاهایی بزرگ برای عربستانسعودی در سر دارد. طبیعی است برای کشوری که بزرگترین تولیدکننده نفت خام در جهان به شمار میرود، این رویاها با طلای سیاه گره خورده باشند. به گزارش «تعادل» بن سلمان در گفتوگویی که ژانویه سال 2016 با اکونومیست انجام داد بارها پیرامون توسعه و گسترش بخش نفت خام در عربستانسعودی اظهاراتی را بیان کرد. از سوی دیگر، وقتی بن سلمان با این پرسش مواجه میشود که «عربستانی که شما خواستار آن هستید به چه شکل است» پاسخ میدهد: «عربستانی که من میخواهم کشوری است که به نفت وابسته نیست.»
در کنار هم قرار دادن این دو بخش از دیدگاه بن سلمان با درنظر گرفتن این نکته که حالا او دومین شخص پرقدرت در عربستانسعودی خواهد بود، شمایی کلی از سیاست نفتی عربستان در آینده را به تصویر میکشد، توسعه بخش نفت در سطوح پاییندست و رهایی اقتصاد از دام درآمدهای نفتی.
مهدی عسلی مدیرکل سابق امور اوپک و مجامع انرژی وزارت نفت معتقد است که تصمیم پادشاه عربستان برای تغییر ولیعهد میتواند با این انگیزه اقتصادی همراه شده باشد که این کشور متوجه تغییرات اساسی پیش روی بازار نفت شده است.
او در این باره به «تعادل» میگوید: «نکته مهم و اساسی در این میان، به بحثهایی بازمیگردد که در یک الی دو سال اخیر بیش از هر زمان دیگری جدی شدند. براساس این مباحث، همگام با رشد تکنولوژی و فناوری در تولید نفت خام، عملا دوران کمبود منابع انرژی عرضه سپری شده است. گزارشهای مختلفی ازجمله گزارش صندوق بینالمللی پول و بیپی نیز این مباحث را تایید میکنند. چنین تغییری در پارادایم نفت، استراتژی پیشین و همیشگی اوپک را بیاعتبار میکند.»
این کارشناس حوزه انرژی ادامه میدهد: «تا سالهای اخیر راهبرد اوپک که عاقلانه هم بود مبتنی بر این بود که چون منابع نفت متعارف غیراوپک کمتر (تقریبا کمتر از نیمی از منابع نفت خام متعارف اوپک) و هزینه تولید آنها بالاتر است، بهتر است بگذاریم غیراوپک تولید خود را افزایش دهد و با توجه به هزینه بالا و وجود تقاضا در بازار ما بهعنوان متوازنکننده بازار کمبود نفت بازار را با قیمتهای بالا تامین کنیم. به این ترتیب هم قیمتها را بالا نگه داشته و هم نفت خام کمتری از منابع خود را وارد بازار میکردند که باعث میشد نفت غیراوپکیها زودتر به پایان رسیده و اوپکیها منابع خود را برای مدت بیشتری در اختیار داشته باشند.»
مدیرکل سابق امور اوپک وزارت نفت اما اعتقاد دارد اکنون صفحات ورق خورده و جهان نفت وارد فضای جدیدی شده است، فضایی که میتوان تصمیم پادشاه سعودی را نیز در ظرف و قالب آن معنادار تلقی کرد.
عسلی در این باره عنوان میکند: «اکنون اما بهواسطه پیشرفت در فناوری از یک سو و تغییر در وضعیت تقاضا به واسطه دغدغههای زیستمحیطی و حرکت به سوی انرژیهای تجدیدپذیر، تقاضا برای نفت خام چشمانداز سابق را از دست داده است، به این ترتیب دیگر کمبود منابع اولیه انرژی مهمی مانند نفت عرضهیی که اوپک همواره از آن برای بالا نگه داشتن قیمتها استفاده میکرد از بین رفته است. صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که ممکن است بهای نفت خام بعد از سال 2030 به 15 دلار در هر بشکه سقوط کند.»
او ادامه میدهد: «برای برخی کشورهای عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام، مخصوصا اعضای خاورمیانهیی اوپک، مانند ایران، عراق و عربستان حتی نفت 15دلار در هر بشکه نیز صرفه اقتصادی دارد اما اگر قیمتها به حدود 20 تا 15 دلار سقوط کند دیگر درآمدهای فعلی تکرار نخواهد شد. آنطور که مشخص است عربستان با تکیه بر همین مطالعات به این نتیجه رسیده که باید اقتصاد خود را متنوع کرده و وابستگی به نفت خام را کاهش دهد و روی انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند. به همین دلیل شروع به تغییر در سیاستهای انرژی و اقتصادی آن کشور کردهاند.»
عسلی میگوید: «مبتکر این تغییرات نیز کسی جز محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستانسعودی نیست.»
عسلی اعتقاد دارد که انتخاب بن سلمان با این تفکرات بهعنوان ولیعهد، میتواند در سیاستهای نفت و انرژی عربستان و بهتدریج در راهبرد اوپک تغییراتی ایجاد کرده و نهایتا موجب ثبات در این راهبردها شود. به این ترتیب اوپک کمکم سیاست خود را احتمالا تغییر داده و از نقش تولیدکنندهیی که فقط در توازن نقش دارد، خارج شود.
او برای جمعبندی در این باره میگوید: «در نهایت میتوان تغییر ولیعهد عربستانسعودی و انتخاب محمد بن سلمان را از منظر اقتصادی و بخش انرژی به این ترتیب تحلیل کرد که این کشور در تغییر سیاستهای اقتصادی و استراتژی نفتی خود که بر اوپک نیز تاثیر خواهد گذاشت، جدیتر خواهد شد.»
بازی پیش روی ایران
اما چنانچه روی کار آمدن محمد بن سلمان همانطور که مهدی عسلی پیشبینی میکند موجب تغییر سیاستهای اوپک شود، ایران هم باید خود را با نظم جدید منطبق کند؛ نظمی که «خامفروشی» در آن جایگاه خاصی نخواهد داشت. مهدی عسلی در پاسخ به این پرسش که آیا ایران توانایی انطباق با تغییرات احتمالی سیاست اوپک به موازات تغییر عربستانسعودی را دارد، عنوان میکند: «ایران، در این میان باتوجه به موقعیت استثنایی خود میتواند حتی استراتژی قویتری اتخاذ کند. به این دلیل که ایران هم صاحب منایع عظیم گاز مستقل و هم گاز همراه است. در نتیجه با تغییر در وضعیت تولید خود و سرمایهگذاری روی صنایع پاییندست میتواند از طرق مختلف ازجمله تبدیل نفت خام به فرآوردههای پیشرفته پالایشگاهی و نیز گاز طبیعی به محصولات با ارزش افزوده بالاتر پتروشیمی به جای رقابت در بازار نفت خام به رقابت در بازارهای فرآوردهها و محصولات پیشرفته پتروشیمی بپردازد و بهتر از سایر اعضای اوپک، خود را با نظم جدید هماهنگ و منطبق کند.»
مهدی عسلی پیش از این نیز در میزگردی در این باره گفته بود: «یک راهبرد مناسب برای ایران میتواند برنامهریزی برای توسعه ظرفیت تولید نفت و در عین حال توسعه فعالیتهای پالایشگاهی در داخل و خارج کشور باشد. به این ترتیب به جای نفت خام فروشی بهتدریج به سمت فروش فرآوردههای باکیفیت پالایشگاهی با تنوع زیاد هم از لحاظ برآورده و هم از لحاظ مشتری برویم. مثلا شرایطی را فرض کنیم که ایران 7 میلیون بشکه نفت خام تولید کند اما بهجای صادرات نفت خام 6 میلیون بشکه این نفت خام را در داخل و خارج تصفیه و تبدیل به فرآوردههای باکیفیت و گرانقیمت بنزین، گازوییل و غیره کرده و در داخل مصرف کرده و صادر کند و تنها یکمیلیون بشکه نفت خام بفروشد. این راهبرد از هر نظر برای کشوری مانند ایران مناسب است.»