محمد بن سلمان در مسیر باد
روز چهارشنبه ملک سلمان در بیانیهیی فرزند خود محمد بن سلمان 31ساله را ولیعهد و جانشین خود کرد. بدینترتیب محمد بن نایف 57ساله را از ولیعهدی برکنار کرد و آینده سلطنت را در خانواده خود رسمی کرد. با انتصاب محمد بن سلمان که بسیاری او را غیر قابل پیشبینی میدانند از جمله پل استیونز، تحلیلگر نفتی کاتهام هاوس میگوید که معلوم نیست به مشورت چه کسی گوش میدهد، بازار نفت هم واکنش نشان داد و قیمت هر بشکه نفت نایمکس حدود یک دلار کاهش یافت. اما انتصاب محمد بن سلمان بر اساس چه تحولاتی رخ داد و چرا محمد بن نایف کنار گذاشته شد؟ در این خصوص بهتر است به یک ماه قبل بازگشت، زمانی که دونالد ترامپ نخستین سفر خاورمیانهیی خود را از عربستان سعودی آغاز کرد و در این سفر جرد کوشنر، دامادش او را همراهی میکرد. کوشنر همراه با پدرزنش به عربستان سعودی سفر کرد او بدون شک با بن سلمان دیدار کرد و شاید در تنهایی از تصویری که خودشان برای آینده کشورشان ترسیم میکردند، حرف زدند. پیش از این سفر هفتهنامه نیویورکر گزارش جالبی را در خصوص این سفر منتشر کرده بود و در این گزارش شباهتهایی را میان محمد بن سلمان و جرد کوشنر آورده بود. این دو واقعا چه شباهتهایی را با یکدیگر دارند. هر دو تقریبا در دهه 30 عمر خود هستند و مسوولیتهایی را بر عهده دارند که حاکی از قدرت است. در عربستان سعودی، محمد بن سلمان مسوول صنعت نفت، اقتصاد، دفاع و جنبههای متنوع امور داخلی بوده است تا وی جوانترین وزیر دفاع در جهان باشد. در ایالات متحده مسوولیتهای ملی جرد کوشنر، داماد 36 ساله دونالد ترامپ بنا به گفته تایمز شامل «صلح خاورمیانه، روابط با چین و مکزیک و سازماندهی کردن دوباره حکومت فدرال از بالا به پایین است.» کوشنر هم با توجه به اینکه از لحاظ فنی مشاور ارشد رییسجمهوری است پس میتوان او را ولیعهد امریکا نامید. اما قویترین شباهت میان کوشنر و محمد بن سلمان این است که در هر دو کشور حکایت رسمی این است که آنها میخواهند ایدههای پیشرفته و مدرن را به بستر خشک حکومت بیاورند. حاکمان پیر رییسجمهور هفتاد ساله و پادشاه هشتاد و یک ساله به نظر میآیند که اوضاع را به گونهیی پیش میبرند که این شاهزادهها مقام خودشان را در ارتباط با آخرین نهادهای مالی و فناوری به دست آوردهاند.
شباهتهای عجیب دیگری میان کوشنر و بن سلمان وجود دارد. هیچیک از آنها پیش از به دست گرفتن در اموری که اکنون بر عهده دارند، مشهور نبودهاند. کوشنر به تجارت مستغلات خانودگیاش اشتغال داشت و بن سلمان هم در پستهای حکومتی سفرهای دورهیی در عربستان سعودی.
ولی بن سلمان یک هدف بزرگتری هم دارد و آن چشمانداز 2030 است. بنابراین چشمانداز او جنگ یمن را راه انداخت و عربستان را وارد سیاهچالهیی کرد که بیرون آمدن از آن به این زودیها امکانپذیر نیست مگر با خفت. همچنین بنا به نوشته نیویورکر هدف دیگر بن سلمان استحاله حکومت، اقتصاد و اجتماع است. بن سلمان همچنین یک سرمایهگذاری 3.5 میلیارد دلاری در شرکت اوبر کرد، سرمایهگذاری که به نظر میآید جامعه سعودی را تغییر دهد. اما زندگی شخصی او روایتهای دیگری هم دارد که بیشباهت به هوی و هوسهای کوشنر هم نیست. او سال گذشته یک کشتی تفریحی نیم میلیارد دلاری را فقط به خاطر یک هوس خرید. این در حالی بود که پاداشهای کارکنان دولت را قطع میکرد و یارانه انرژی شهروندان کشورش را کاهش میداد. کوشنر هم در زمانی که باید به مشکلات روزمره امریکا بپردازد به اسکی میپردازد. نیویورکر در ادامه میآورد با همه این احوال به نظر میآید که این افراد تمایلات سرسختی دارند که از ابداعات خودشان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. اگر یک حکومت کارآمد به شهروندان امریکایی خدمت بهتری کند این در واقع موفقیت کوشنر است. ابداع تقریبا در زندگانی روزانه ما ثروت و بهبودی میآورد. اهداف 2030 بن سلمان هم برای رقابتیتر کردن اقتصاد عربستان در بسیاری از بخشها خردهفروشی، تجدیدپذیر، دفاعی، مالی، توریسم، بهداشت و آموزش است. طنز قدرت این است که محمد بن سلمان و کوشنر در این بینظمی بتوانند خودشان را در عرصه نگه دارند.