مردم و دولت دوازدهم
آنچه در روز قدس رخ داد موجب شد رسانههای خارجی از فرصت بهرهبرداری کنند و در گزارشهای منتشره از قدس نام نبرند و روی شعار علیه رییسجمهوری اسلامی ایران تمرکز کنند. اینگونه عملکردها موجب نگرانی سرمایهگذاران و شرکای بالقوه تجاری ایران برای مشارکت در تولید و اشتغال خواهد شد.
پس چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که تولید و اشتغال تحقق یابد؟
در واقع مردم ایران باید از دولت دوازدهم شفافسازی اقتصاد و امور سیاسی کشور و از همه مهمتر اجرای تمام و کمال قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را درخواست و اصرار کنند. اما در این حال عدهیی بدانند که اشتباه میکنند و دوران رانتخواری درآمدهای نفتی به سر آمده است.
وضعیتی که در زمان حاضر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس نظارهگر آن هستیم، یادآور به روز درآوردن سیاستهای چرچیل توسط گروهی است که در امریکا در دولت ترامپ روی کار آمدهاند. البته قبل از اینکه ترامپ با آل سعود رقص شمشیر کند این خانم ترزا می نخستوزیر انگلیس بود که در بحرین پیشنهاد حمایت از دولتهای دست نشانده در منطقه را مطرح کرد و علیه ایران نیز موضع گرفت.
مردم سالاری دینی:
آنچه در ایران به عنوان مردم سالاری دینی شهرت یافته است موجب نگرانی حاکمان و حامیان آنها در منطقه است. به همین دلیل دولت ترامپ و متحدانش سعی دارند که انتخابات 29 اردیبهشت 1396 در ایران ناکام بماند. دلسوزان نظام جمهوری اسلامی ایران حق دارند و باید نگران باشند که بعضی از حرکتهایی که از سوی برخی دوستان نادان یا شاید دشمنان دانا اخیرا در کشور شاهد آن بودیم ممکن است در خارج از کشور و با بودجهیی طراحی و اجرا میشوند. بنابراین ملت ایران همانطور که مقام معظم رهبری در خطبههای نماز عید فطر رهنمود دادند باید بسیار مراقب و هشیار باشند.
و اما قیمت نفت و چالشی که دولت دوازدهم با آن روبهرو خواهد بود؟
در این ایام اخیر و در مدت زمان بسیار کمی قیمت نفت حدود 16درصد سقوط کرد. برای اینکه بگوییم قیمت نفت بالا میرود یا پایین آمده است به قیمت نفت خام برنت دریای شمال اسکاتلند مراجعه میشود که بسیاری از کارشناسان معتقدند در بازار نفت خام برنت و اصولا بازارهای بورس انرژی قیمتها توسط قیمتسازان و قیمتبازان دستکاری هم میشود. با این حال 16درصد سقوط قیمت در مدت 30روز اخیر را نمیتوان بدون یک تحلیل و بررسی نادیده گرفت.
کارشناسانی نظیر این حقیر چند سال است در اظهارنظرهایمان سقوط قیمت نفت خام در بازارهای بینالمللی به زیر بشکهیی 50 دلار را بارها گوشزد کردیم. خوب دقت کنیم از ماه ژانویه 2017 تا ماه جاری میلادی«روز 23ماه ژوئن» قیمت نفت خام برنت که بشکهیی 57 دلار بود به حدود 46دلار رسید یعنی در مجموع قیمت نفت در این چند ماه حدود 20درصد کاهش داشته است. این سقوط قیمت باید آن عده از اصحاب ثروت و قدرت(4درصدیها) را که نگران کاهش قدرتشان در نتیجه انتخابات 29 اردیبهشت 1396(رای96درصدیها) هستند را هم نگران کند. زیرا قدرت آنها یا به عبارتی دولتشان در سایه در شرایطی که درآمد نفتی کشور نمیتواند پاسخگوی هزینههای جاری کشور باشد(ازجمله ادامه پرداختهای نقدی یارانهها و افزایش سرسامآور کسری بودجه دولت) بیشتر از منتخب اکثریت مردم زیر سوال رفته و خواهد رفت و باید دلواپس باشند و خوب است که همه با هم دست به دست دهیم و در این شرایط که هر لحظه ممکن است در خلیج فارس آتشی به پا شود در چارچوب قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران آنچه منافع اسلامی و ملی کشورمان است را حفظ کنیم.
چرا قیمتها پایین آمده و شاید پایینتر هم برود؟
در امریکا یک باند مافیایی نفتی و نظامیگری روی کار آمده است. از همه بودجهها مثلا رفاه و درمانی، آموزش وپرورش و... کم میکنند و بودجههای نظامی را افزایش دادهاند. آقای ترامپ و گروهی که ایشان را حمایت میکنند، قمارخانهدار هستند و به قول خودشان اهل معامله. خوب که به شعارهای انتخاباتی و عملکرد بعد از انتخابات آقای ترامپ دقت کنیم، میبینیم که هر چه گفت غیر از آن عمل کرد. یک نمونه یادآوری کنیم که گفت او قصد ندارد سیاستهای تغییر رژیم در کشورهای دیگر را دنبال کند. اقداماتی که در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه شروع کردهاند، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
با شکست و از هم پاشیدگی داعش که خود آقای ترامپ اعتراف کرد توسط امریکا خلق شد و قرار بود با سیاستهای دولت اوباما داعش بر منابع و راههای عبوری نفت وگاز سوریه، عراق و به طور کلی خلیج فارس تسلط یابد، بوی نفت و گاز با بوی خون مردم بیگناه در منطقه مخلوط به مشام میرسد و سیاستهای استثمار و استعماری قرن 19و 20 را آقای ترامپ قصد دارد که در قرن بیست و یکم احیا کند. ترامپ با شعار«امریکا اول است» مدعی است که همه در دنیا آزادند که هر طور دوست دارند، فکر کنند مشروط به اینکه هر نظر و فکری که دارند با آنچه او و همفکران نفتی و نظامیاش فکر میکنند و نظری که دارند، مطابقت داشته باشد.
بنابراین ما در دورانی به سر میبریم که باید در همه امور دقیق و هشیار باشیم به ویژه در مسائل عقیدتی و نظریههای سیاسیمان بدانیم که داعش و تکفیریها را استعمار و استثمار به عنوان اقلیتی خشن تربیت کرد که در منطقه هم منافع آنها را حفظ کنند و هم چهره زشتی از اسلام ارائه دهند. در واقع دشمنی آنها با انقلاب اسلامی در ایران از همین بابت است. زیرا آنچه جمهوری اسلامی ایران به جهان از اسلام نشان داده است، چهره واقعی اسلام یعنی صلح دوستی است.
بحران برای افزایش قیمت نفت؟
همیشه صحبت از اینکه ممکن است در منطقه خلیج فارس جنگی اتفاق بیفتد یا تنگه هرمز بسته شود و از این قبیل بازار نفت را نگران میکرد و قیمتها بالا میرفتند. برخی از کارشناسان معتقدند که بحرانهایی که آل سعود با همکاری ترامپ در منطقه به وجود آوردهاند نظیر بحران قطر به این منظور بوده و است که قیمت نفت خام افزایش پیدا کند. اما بازارهای بینالمللی نسبت به این بحرانسازیها عکسالعملی نشان ندادند که هیچ، قیمت نفت خام هم سقوط کرد. چرا؟
اوپک مرد؟
برخی از کارشناسان اوپک را به بیماری تشبیه کردهاند که در اتاق ای سی یو بیمارستان به دستگاههای مختلف برای اینکه زنده بماند، متصل است. اوپک دیگر کارایی لازم را ندارد و اقدامات آل سعود و هم پیمانانش و اینک موضوع قطر اوپک را در آستانه از هم فروپاشی قرار داده است. علاوه بر آن با قراردادهایی که آل سعود برای پرداخت 400میلیارد دلار به امریکا بسته است و قطر نیز میلیاردها دلار قرارداد تسلیحاتی و خرید هواپیما با امریکا بست، تردیدی باقی نمیگذارد که اوپک در میزان حجم تولید نفت خام کلک میزند و خواهد زد. اوپک و غیراوپکیها میگویند، تولید را کم کردهاند ولی واقعیت این است که بازار پر از نفت است. حتی برخی از کشورها نظیر چین که کارشان خرید و انبار کردن نفت بود در حال حاضر کار انبار کردن را کنار گذاشتهاند و انبارهایشان جا ندارد. به همین دلیل بسیاری مشغول انبار کردن نفت در روی نفتکشها هستند. پس بازار نگران کمبود نفت خام در کوتاهمدت نیست.
شیل اویل و شیل گاز؟
علاوه بر اینکه اوپک بازار را پر از نفت کرده است، صاحبان صنعت شیل اویل و شیل گاز(نفت و گاز غیرمتعارف) که درحال حاضر سمتهای مشاور انرژی، وزارت انرژی و وزارت امورخارجه امریکا را عهدهدار هستند، سیاستهایی را تعریف کردهاند(که البته این سیاستها پیگیری سیاستهای انرژی دولت اوباما نیز است) تولید نفت وگاز غیرمتعارف در محدوده بشکهیی 55 دلار مقرون به صرفه باشد و بازار را کنترل میکنند. بنابراین خلیج فارس اهمیتی که از نظر باز بودن یا بسته بودن برای بازار نفت را داشت از دست داده و بحران قطر نشان داد که در صورت بسته شدن تنگه هرمز این کشورهای منطقه هستند که دچار مشکلات و کمبود مواد خوراکی و دارویی خواهند شد.
چالش کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت خام؟
اقتصاد ونزوئلا درحال فروپاشی است و باید منصفانه بگوییم اگر در سال 1392 مردم ایران به دولت یازدهم رای نداده بودند، اقتصاد ایران ممکن بود زودتر از اقتصاد ونزونلا دچار ورشکستگی و بحران غیرقابل بازگشت میشد. الجزایر هم در شرایط خوبی قرار ندارد و سایر کشورهای های تولیدکننده و صادرکننده نفت خام ازجمله در حوزه دریای خزر و سایر نقاط جهان با چالشهای جدی دست به گریبان هستند. در این میان دولت دوازدهم در ایران باید تمامی برنامههای اقتصادیاش را مورد بازنگری قرار دهد(باید از آنها که مالیات نمیدهند، مالیات بگیرد) و سعی کند با شفافگویی مردمی را که به افزایش میزان یارانههای نقدی رای ندادند، متوجه شرایط فعلی ایران کند. باید انتظار داشت و امیدوار بود کسانی هم که به دولت دوازدهم رای ندادند با توجه به شرایط بسیار جدی در منطقه و بازار نفت به جای چوب لای چرخ دولت دوازدهم گذاشتن سعی در همکاری و تلاش برای ایفای نقش در حفظ منافع اسلامی و ملی کشور کنند. زیرا بهدلیل افزایش مشکلات اقتصادی چنانچه اقلیتی که از روی کار آمدن دولت دوازدهم ناراضی هستند و به خاطر در اختیار داشتن ابزار اعمال قدرت بخواهند دولت را با چالشها و بحرانهای سیاسی در داخل مواجه کند کما اینکه در روز قدس و عید فطر تجربه شد باید انتظار داشت که برنامههای سری دولت ترامپ همانطور که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه امریکا گفت برای تغییر رژیم در ایران از فرصتهایی که بحرانسازان داخلی فراهم میآورند، استفاده بهینه کنند.
موفقیتهای اقتصادی دولت یازدهم:
در سال 1395 بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران رشد اقتصادی را 5/12درصد اعلام کرد. رشد تولید نفت وگاز و صادرات نفت خام در پی اجرایی شدن «برجام» در افزایش نرخ رشد اقتصادی قابل توجه بوده است. مهمتر از آن با وجود مشکلات زیادی که مخالفان دولت یازدهم به دولت و جامعه تحمیل کردند تا در انتخابات 29 اردیبهشت 1396 بتوانند برنده انتخابات باشند و نشدند، دولت یازدهم توانست محیط کسب وکار را تا حدود زیادی آرام کند و با شفافسازی و مبارزه با فساد و اختلاس اعتماد را به بازار کسب و کار بازگرداند. در هر حال دولت دوازدهم باید بداند که با چالش جدی اقتصادی به دلیل کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جاری کشور مواجه خواهد بود. به نظر من باید منتظر نفت بشکهیی زیر30دلار هم بود. طبیعی است که مخالفان داخلی دولت دوازدهم، امریکا، آل سعود و همه آنها که در اندیشه باطل تغییر نظام در ایران هستند منتظر بروز بحرانها و تنشهای سیاسی داخلی در ایران به دلیل بروز و آشکار شدن برخی از مشکلات اقتصادی هستند که از آن جمله بحرانهایی است که موسسات مالی و اعتباری موجب آن شدهاند.
نتیجهگیری:
1- بازگشت توتال فرانسه برای سرمایهگذاری در فاز 11فارس جنوبی و انی ایتالیا برای ادامه کار در میدان گازی جزیره کیش و میدان نفتی دارخوین به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بینالمللی انرژی عکسالعمل مثبت اروپا به انتخاب دولت دوازدهم در ایران و اطمینان از شفاف شدن جو اقتصادی و کاهش فساد و اختلاس در نظام اداری جمهوری اسلامی ایران است.
2- اتحادیه اروپا با متمرکز کردن چند دیپلمات در ایران قصد دارد، نشان بدهد که در سیاست خارجی کشورهای اروپایی نوعی استقلال و فاصله گرفتن از سیاست خارجی امریکا را شاهد خواهیم بود.
3- قیمت نفت خام به دلایل مختلف سقوط بیشتری را تجربه خواهد کرد که مهمترین دلیل آن شکست داعش و شروع تولید بیشتر نفت عراق، سوریه، لیبی و... خواهد بود. در همین حال بازار کشش مصرف ندارد و ادامه رکود اقتصادی در کشورهای مصرفکننده عمده میتواند یک دلیل عمده باشد. بنابراین دولت دوازدهم باید خود را برای رودررو شدن با چالشهای اقتصادی آماده کند و با تدبیر امیدوار باشد که مخالفان دولت در داخل به جای اینکه چوب لای چرخ کار دولت بگذارند با طرحها و انتقادهای سازنده به جای تخریب به کمک دولت بیایند تا تهدیدهای بالقوه به فرصت برای نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شوند.
4- آنچه به سوخت پنجم شهرت یافته است و کارشناسان معتقدند با بهینه مصرف کردن انرژی میتوان سرمایه زیادی را در صنعت نفت و انرژی کشور جلب و جذب کرد باید با جدیت پیگیری شود. کارشناسان معتقدند که هزینه تولید نفت، گاز و انرژی در ایران باید کاهش یابد. مدیریت در صنعت نفت و نیرو بسیار مهم است و دولت دوازدهم باید از تجارب به دست آمده در انتخاب وزرای نفت و نیرو در دولت یازدهم استفاده بهینه کند. برخی سخن از ادغام وزارت نفت و وزارت نیرو به میان میآورند. ولی کارشناسان با تجربه معتقدند این ادغام بدون تعریف برنامه کلان انرژی برای کشور در شرایط فعلی مشکلی را برطرف نخواهد کرد که هیچ بلکه مشکلات عدیده زیادی را هم موجب خواهد شد. وزارت نیرو اقدامات خوبی برای تعریف شبکه انرژی خزر یا کریدور انرژی شمال به جنوب برای تبدیل گاز حوزه دربای خزر به برق و صادرات برق به کشورهای همسایه و فراهمسایه را شروع کرده که در برنامه ششم نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در صورت تحقق شبکه انرژی خزر(تبدیل گاز به برق) و اتحاد روسیه، ایران و قطر(60 درصد منابع گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند) میتوان امیدوار بود که طرحهای بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، باد و...) هم مقرون به صرفه شوند. زیرا برق تولیدی آنها نیز در شبکه انرژی خزر(تبدیل گاز به برق) میتواند در داخل و خارج(کشورهای همسایه تا اروپا) به دست مصرفکننده برسد. نکته مهم اینکه تحریم کردن برق بسیاربسیار مشکلتر از تحریم کردن صادرات گاز و نفت خواهد بود. در گفتوگویی که با قائم مقام وزیر نیرو در امور بینالملل اخیرا داشتم ایشان هم معتقد بود که باید یک دیپلماسی جدید انرژی برای رودرویی با چالشهای جدید در بازار نفت وگاز و صنعت انرژی به طور کلان تعریف کرد.
5- نهایتا دولت دوازدهم باید امیدوار باشد که قوه قضاییه و قوه مقننه هم با تدبیر برای تحقق تولید و اشتغال با قوه مجریه همکاری لازم را به عمل آورند. زیرا در دورانی که انتظار میرود قیمت نفت خام سقوط کند و درآمدهای ارزی کشور کاهش چشمگیری داشته باشد، دولت به تنهایی نمیتواند با چالشهای پیش رو دست و پنجه نرم کند.