خشک شدن ریشه نقدینگی در نبرد با بازار پول

۱۳۹۶/۰۴/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۲۳۹۵
خشک شدن ریشه نقدینگی در نبرد با بازار پول

گروه بورس|

در روزهای اخیر بازار سرمایه از مشکل نقدینگی رنج می‌برد و به سختی ارزش معاملات بالاتر از 120 میلیارد تومان در روز شده است. بازدهی در بازار بدهی، وجود ریسک‌های موجود در بورس و نهایتا نرخ‌ سود در سیستم بانکی از جمله دلایل کاهش نقدینگی در بورس مطرح شده است.

به گزارش «تعادل» در بهار امسال تعداد ۱۹میلیون برگه اوراق بدهی به ارزش یک‌‌هزار و 859میلیارد تومان در بازار سرمایه دادوستد شده است که نسبت به مدت مشابه پارسال به ترتیب ۲۷ و ۲۶درصد افزایش را نشان می‌دهد. این در حالی است که معاملات سهام طی این دوره با کاهش حدود 6 درصدی روبه‌رو شده و از رقم 67میلیارد و 210 میلیون سهم دادوستد شده در بهار 95 به رقم 63 میلیارد و 252 میلیون سهم در بهار امسال رسید. همچنین ارزش معاملات این تعداد سهام نیز با کاهش حدود 7 درصدی روبه‌رو شده و از مبلغ 15هزار و 562 میلیارد تومان در مدت مذکور در سال گذشته به 14هزار و 402 میلیارد تومان در مدت مشابه در سال جاری رسیده است. در همین ارتباط نیما آزادی، کارشناس بازار سرمایه به «تعادل» گفت: تا زمانی که بازدهی بدون ریسک اوراق بهادار حداقل بالاتر از 10درصد باشد، سرمایه‌گذاران به سمت بازار سهام نرفته و نقدینگی را از بازار بدهی جابه‌جا نمی‌کنند. این کارشناس افزود: زمانی به شکل پایدار پول به بازار سرمایه تزریق می‌شود که نرخ بازده بدون ریسک آن کمتر از 5 درصد نسبت به نرخ تورم نباشد و تا زمانی که این نرخ بالاست هر تحرک مثبتی در بازار ایجاد شود، کوتاه‌مدت خواهد بود.

 بانک‌ها، رقیب بازار سرمایه

در سوی دیگر میدان علاوه بر بازار بدهی بانک‌ها نیز رقیب اصلی بورس شده‌اند. اغلب موسسات و حتی بانک‌ها در پرداخت سود بالای 22درصد ابایی نداشته و با رقابت با یکدیگر سعی دارند با پرداخت سود بالاتر منابع مالی را به سمت خود جذب کنند که این اتفاق مانع اصلی حرکت نقدینگی به سمت تولید و حتی بازار سرمایه شده است. این اتفاق در حالی رقم می‌خورد که رییس کل بانک مرکزی بارها خاطرنشان کرده است که کسانی که پول خود را به موسسات مالی و اعتباری برای دریافت سود بالا می‌سپارند باید ریسک بالای آن را نیز بپذیرند. در واقع برخی از این موسسات در حال حاضر توانایی بازگرداندن وجوهی که از مردم دریافت کرده‌اند را ندارند و اگر سپرده‌گذاران برای دریافت پول خود به این موسسات مراجعه کنند با دست خالی باز خواهند گشت.

بر اساس اظهارات برخی سپرده‌گذاران این موسسات وقتی برای دریافت مبالغ خود به این موسسات مراجعه کرده‌اند، با این سخن مواجه شده‌اند که پولشان طی چند مرحله به آنها بازگردانده خواهد شد.

به عبارتی این موسسات مبالغی که به‌طور امانت نزد خود نگه داشته بودند تا با سرمایه‌گذاری مناسب بتوانند از محل آن سودی به سپرده‌گذاران اختصاص دهند، نتوانسته‌اند به وعده‌های خود عمل کنند. به عبارتی شرایط حاکم بر فضای اقتصادی کشور سبب شده که اوضاع این‌گونه رقم بخورد. این در حالی است که اگر پول‌هایی که طی سال‌های گذشته با هدف دریافت سود بدون دغدغه به سمت بانک‌ها سرازیر شده بود با برنامه‌ریزی مناسب به بازار سرمایه هدایت می‌شد با تامین مالی برای بنگاه‌های تولیدی کشور چرخ اقتصاد ممکلت نیز به حرکت درمی‌آمد و به این ترتیب مردم نیز پاسخ این سرمایه‌گذاری خود را می‌گرفتند.

 به عبارتی شاید بتوان گفت، سپرده‌گذاری در بانک‌ها با این امید که بانک با سرمایه‌گذاری مناسب بتواند سودی کسب کند و بخشی از آن را به سپرده‌گذار بازگرداند بهترین گزینه برای این افراد بود. هر چند هیچ یک از افرادی که با این روش به دنبال کسب سود بودند به این فکر نمی‌کردند که وقتی خود نمی‌توانند حتی نیمی از این سود را در بازارهای موازی به دست آورند بانک‌ها یا همان موسسات مالی و اعتباری چگونه خواهند توانست علاوه بر پوشش هزینه‌های بانکداری، سود مورد نظر را به آنها بدهند.

 سدی به نام ریسک‌های بازار سرمایه

اما از طرف دیگر بازار سرمایه خود دارای ریسک‌هایی است که مانعی برای رشد نقدینگی در بورس شده است. بورس ایران تاکنون تا این اندازه ریسک‌های سیاسی و اقتصادی متفاوت را ندیده و طبیعی است شاخص بورس رشدی نداشته باشد. بازار سهام به دلیل انتخاب آقای روحانی، چند روز افزایش را تجربه کرد ولی به درستی متوقف شد. در واقع شرایط عمومی اقتصاد ایران برای رشد پایدار که بتواند شاخص بورس را با خود بالا ببرد، آماده نیست. به عبارت رایج در اقتصاد ایران ریسک سیستماتیک وجود دارد و اندازه این ریسک در 2 سال گذشته و مخصوصا در سال جاری به میزان قابل توجهی رو به افزایش است. در شرایط نامساعد سال‌های اخیر، بازار سهام همچنان ادامه‌دار و با خروج سرمایه‌گذاران همراه شده و خبری هم از حمایت‌های عملی نیست؛ بر این اساس کارشناسان بازار سرمایه پنج عامل را برای عدم ورود نقدینگی به بورس معرفی می‌کنند.

نخستین ریسک مربوط به موانع ساختاری موجود در اقتصاد ایران می‌شود که مهم‌ترین آنها وضعیت نظام بانکی و حجم بدهی‌های دولت است. جدا از اینها پنج مانع ساختاری دیگر هم در اقتصاد ایران وجود دارد که همگی رشد پایدار را در اقتصاد ایران محدود کرده است. دومین ریسک، ریسک سیاسی در داخل است. مخاصمات سیاسی تاکنون در کشور به این اندازه تند و عریان نبوده است. برای نخستین بار است که رییس‌جمهور منتخب، هنوز کابینه خود را اعلام نکرده است، مورد هجوم سیاسی جناح رقیب قرار می‌گیرد. این در کشورهای مشابه ایران کمتر دیده شده است. به نظر می‌رسد که این تضاد استمرار داشته باشد.

سومین ریسک، ریسک سیاسی در منطقه است. ارتباط ایران با کشورهای منطقه به هم ریخته است. عربستان‌سعودی علیه ایران فعالیت می‌کند. کشورهای دیگر منطقه در حال جنگ هستند و داعش هر لحظه از یک جا سر درمی آورد و جنایتی دیگر را سازماندهی می‌کند. کشورهای قدرتمند در منطقه حضور دارند و هر لحظه احتمال یک درگیری وجود دارد. سیاستمداران ایران و عربستان به روشنی یکدیگر را تهدید می‌کنند و طبیعی است که این شرایط برای بورس شرایط مطلوبی نیست. چهارمین ریسک به وضع تحریم‌های جدید علیه ایران مربوط می‌شود. این تحریم‌ها می‌تواند کشور را درگیر معضلات جدیدتری بکند، آثار برجام را ممکن است محدود و محدودتر کند و ارتباط ایران را با نظام جهانی محدودتر می‌کند. سرمایه‌گذاران در بورس این مسائل را مورد توجه قرار می‌دهند.

پنجمین ریسک هم در بازار جهانی است. با بالا رفتن نرخ بهره در امریکا و استمرار آن پیش‌بینی می‌شود که دلار کماکان یک پول قدرتمند در جهان باقی بماند. بالا بودن دلار با پایین ماندن قیمت نفت و سایر کالاها همراه است. از آنجا که بورس ایران و اقتصاد ایران کالاپایه است، با ضعیف شدن قیمت کالاها در جهان هم اقتصاد ایران و هم بورس ایران ضعیف می‌شود. همه این عوامل ریسک‌های مهمی هستند که بورس را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در مجموع می‌توان گفت نسبت به سال‌های گذشته، بورس ایران تاکنون تا این اندازه ریسک‌های سیاسی و اقتصادی متفاوت را روبه‌روی خود ندیده است. طبیعی است که شاخص بورس رشد نکند.