«کهرم» از «صنوبر» رونمایی کرد
روف شاهسواری دویست و نود و هفتمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا به اسماعیل کهرم اختصاص داشت. بنابه اهمیت مسائل زیستمحیطی و بهرغم گذشت چند روز از این نشست نگاه اجمالی دگرباره به آن خالی از لطف نخواهد بود. در این نشست که با همکاری مجله «صنوبر» در محل کتابفروشی آینده تشکیل شد، نخست علی دهباشی سردبیر مجله بخارا، ضمن خوشامدگویی به حضار با تجلیل از شخصیت علمی اسماعیل کهرم گفت: درباره استاد ضرورتی ندارد که شرح حال و فهرست آثار عرضه شود زیرا همه ما از مقالات و کتابهای ایشان بهرهمند بودهایم و از فعالیتهای بیدریغ و بسیار گرانقدر زیستمحیطی ایشان آگاهیم، اما آنچه گفتنی است زندگی پرشور و شوق استاد است که عشق به میهن در دقایق، ساعات، ماهها و سالهای عمرشان ساری و جاری بوده و است. شاید و حتما بسیاری از ما با نامرادیها و ناملایماتی که جناب کهرم در زندگی با آنها روبهرو بودهاند بیخبر باشیم، چراکه هرگز گله و شکوهیی از ایشان نشنیدهایم که حاکی از مشکلات باشد. مانیا شفاهی سردبیر مجله صنوبر هم که در این نشست از نخستین شمارهاش توسط استاد کهرم رونمایی شد، طی سخنانی گفت: با مجله صنوبر که رویکردی محیطزیستی دارد بر آنیم که درراستای آگاهی و اثرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطب و عموم جامعه، حساسیتها را نسبت به اهمیت حیاتی محیطزیست برانگیزیم، زیرا معتقدیم که انسان امروز بیش از هر چیزی به درک صحیحی از ارزش و جایگاه محیطزیست نیاز دارد و زمانی که به این بینش دست یابد، میتوان امید داشت که قدمی درراستای بهبود شرایط کنونی و جلوگیری از تخریب و نابودی هر چه بیشتر آن بر میدارد. در این نشست علاوه بر دکتر کهرم، سیدمحمد مجابی، میترا حجار، اسماعیل میرفخرایی، محمد درویش و سیاوش صفاریانپور هم سخنرانی کردند. من معتقدم در این وانفسای مشکلات زیستمحیطی که با تاسف فراوان گریبانگیر کشورمان شده، باید انسانهای شریفی چون استاد کهرم عزیز، قدر ببینند و در صدر بنشینند چراکه حیات و بقای این آب و خاک در گرو هشدارها و تلنگرهای او و همه دغدغهمندان مسائل زیستمحیطی بوده و است. از همین رو باید تولد و حضور نشریه و رسانه بامسمای «صنوبر» را به فال نیک گرفت و به متولیان و گردانندگانش تبریک گفت. اگرچه هنوز شانس و افتخار تورق آن نصیبم نشده اما امید که صنوبر بتواند پاسخگوی انتظارات مخاطبان حیران از چرایی آسیبها و حفرههای ترسناک زیستمحیطی شکل گرفته در کشورمان و البته در اقصای جهان باشد و با فرا راه قرار دادن روشنای آموزهها و مهمتر از آن خصال خستگی ناپذیری پیشقراولانی چون کهرمها از فرو افتادن در روزمرگیها بپرهیزد و به معنی واقعی کلمه رسانه باشند، رسانهیی برای آب و باد و خاک، رسانهیی برای دریا و دریاچه و رود و تالاب؛ رسانهیی نه برای مرثیهخوانی صرف، بل رسانهیی سلیس و شفاف برای ادای دین به ابر و باد و مه و خورشید و فلک تا همچنان نانی به کف آریم و - به پاسداشت نعماتی که ارزانیمان میدارند- دیگر بار به غفلت نخوریم.