درگذشت «اتو فون بیسمارک»
یکصد و نوزده سال پیش در چنین روزی اتو فون بیسمارک نخستین صدراعظم آلمان درگذشت؛ هشت سال پس از پایان حضور نوزده سالهاش در بالاترین جایگاه قدرت آلمان. او توانسته بود تن پارهپاره «پروس» را وصله بزند و «امپراتوری آلمان» را برپا کند و اینچنین لقب «صدراعظم آهنین» را از آن خود کند. لقبی که اکنون در قرن بیستم و در سالهای پس از نخستوزیری مارگارت تاچر در بریتانیا، یادآور نامی است که هواخواهان تاچر او را به آن میخواندند؛ به «بانوی آهنین». این دو اما، هرچند جز لقب در مخالفت و مقابله با سوسیالیسم و البته کمونیستم هم شبیه به هم بودند، در مقابله و مبارزهشان با نیروی سیاسی رقیب، راهی جدا از هم پیمودند. بیسمارک، هرگز برای سرکوب اعتصاب کارگران، چون تاچر، آنان را دستهجمعی اخراج نکرد و سربازان ارتش را به کار در معدن وانداشت. او آن زمان که سفیر پروس در پاریس بود، از ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه آموخته بود که وفاداری شهروندان را حتی به رژیمی اقتدارگرا نظیر امپراتوری روم میتوان با توزیع وسیع مستمریهای اندک دولتی کسب کرد. پس زمانی که به وطن بازگشت، تلاش کرد که در آنجا نیز چنان برنامهیی را پیش ببرد. بیسمارک همچنین با اعطای بیمه اجتماعی به کارگران، امیدوار بود توجه دولت را به رفاه آنان نشان دهد. بر اساس برنامه رفاه اجتماعی بیسمارک، کارگران در مقابل تصادفات، بیماری، بیکاری و پیری بیمه میشدند. البته بیمههای اجتماعی دوران بیسمارک، با توجه به هدفش، یعنی تقویت وفاداری کارگران به نظام اجتماعی و سیاسی تنها کارگران صنعتی را در برمیگرفت و او این مستمریها را به جای اختیارات سیاسی به مردم میداد، نه علاوه بر آنها. با این همه، او اینچنین ریشههای نظام سیاستگذاری اجتماعیای را در خاک کرد که ساقههایش در قرن بیستم، نهاد «دولت رفاه» را ثمر دادند. با این حال اما قصد بیسمارک از پیاده کردن چنین برنامههایی چیزی جز بیرون کشیدن کارگران از آغوش سوسیال دموکراتها و روانه ساختنشان به سوی نظامی مشخصا غیردموکراتیک یا دست کم غیرپارلمانی نبود. بذر سیاستهای اجتماعی بیسمارک هم آزادی را ثمر نداد.