بهینه‌ای از نوع دوم

۱۳۹۶/۰۵/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۳۹۸۴
بهینه‌ای از نوع دوم

 عمر کابینه دولت یازدهم به پایان خود رسیده است. درحالی که تمامی توجه‌ها به سمت ترکیب دولت جدید جلب شده، تحلیل صحبت‌های برخی از وزرای فعلی، فارغ از اینکه در دولت آتی ردای وزارت بر تن خواهند کرد یا خیر، ما را به نکات بسیار مهمی می‌رساند. به ویژه وزرایی که در دولت یازدهم برای نخستین بار به وزارت رسیدند امروز از مشکلات و الزاماتی سخن می‌گویند که با صحبت‌های 4سال قبل آنها تفاوت دارد. اکثر این افراد با آنکه سابقه طولانی در زمینه کاری خود داشته‌اند اما تجربه وزارت موضوعی متفاوت بود که دیدگاه آنها را به مسائل تغییر داد.

روز گذشته حمید چیت‌چیان، وزیر نیرو درباره لزوم واقعی شدن قیمت برق صحبت کرد. استدلال‌هایی که وی در این خصوص مطرح می‌کرد به خوبی مشکلات امروز صنعت برق را نشان می‌دهد. چیت‌چیان پیش از وزارت سابقه قائم‌مقامی وزیر را داشت و در مجلس شورای اسلامی و پس از آن در توانیر دایما با بحث قیمت برق در ارتباط بود اما صحبت‌های اخیر وی از جنس دیگری بود.

علی طیب‌نیا نیز روز گذشته از مشکلات وجود شبه‌دولتی‌ها در اقتصاد سخن گفت و اعلام کرد که امروز با پدیده‌یی از شرکت‌ها روبه‌رو هستیم که به ناکارآمدی شرکت‌های دولتی است و در عین حال نظارت‌های دولت را ندارد و در کنار دولت و بخش خصوصی به فعالیت می‌پردازند. طیب‌نیا درحالی این سخنان را بر زبان می‌آورد که خود او نیز به عنوان یک استاد دانشگاه و معاون سازمان برنامه به خوبی مشکلات اقتصاد را درک کرده بود اما صحبت‌های اخیر او نیز مانند وزیر نیرو از جنس دیگری است و از واقعیت‌های اقتصاد ایران پرده برمی‌دارد.

شاید صحبت‌های چیت‌چیان و طیب‌نیا درخصوص دو بخش جداگانه باشد اما جنس آنها در عمل یکی است. هر دو وزیر متوجه پارامترهایی شده‌اند که اقتصاد را از واقعی بودن خارج کرده‌اند. هر دو وزیر اذعان دارند که غیرواقعی بودن اقتصاد باعث کاهش اثرگذاری آن شده و مشکلات بسیار پیچیده شده است. امروز اگر به بحث‌های بقیه اعضای اقتصادی کابینه هم توجه شود، حرف‌هایی از همین جنس را می‌شنویم.

قرار گرفتن در پشت سکان تصمیم‌گیری این وزارتخانه‌ها، مساله پیچیده بودن مشکلات را به خوبی به آنها نشان داده است. حرف‌های امروز این وزرا را می‌توان نوعی بهینه دوم(Second Best) دانست. تئوری بهینه دوم می‌گوید در حل یک مدل معمولا همه متغیرها در نظر گرفته می‌شود و جواب بهینه به دست می‌آید اما مشکل آنجاست که بعضی از متغیرها خارج از دسترس سیاست‌گذاران اقتصادی قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که دستیابی به حالات بهینه غیرممکن باشد. در چنین شرایطی تئوری بهینه دوم می‌گوید به جای اصرار به حرکت به سمت حالت بهینه اولیه باید بهینه دومی را در نظر گرفت که در محدودیت‌های مدل بهترین نتیجه است. در حقیقت تئوری بهینه دوم تفاوت میان واقعیت و تئوری است، ممکن است افرادی شناخت دقیق از مساله داشته باشند اما زمانی که در عمل با مساله روبه‌رو می‌شوند، تفاوت میان واقعیت و تئوری را درمی‌یابند.

اتفاقی که برای برخی وزرای دولت یازدهم رخ داد از همین جنس است. بسیاری از آنها که برای نخستین بار در این دولت به وزارت رسیدند نسبت به مساله اشراف داشتند اما قیود اجرایی و مصایب اقتصاد ایران را تنها در زمان وزارت به شکل واقعی درک کردند. جنس صحبت‌های این وزرا امروز با طول دوره تفاوت زیادی کرده است. گلایه‌هایی که وزرا در روزهای آخر خود مطرح می‌کنند ناشی از درک قیدهایی است که نه در کتب اقتصادی به آن اشاره شده و نه اقتصادهایی که تئوری‌های اقتصادی براساس آنها نوشته شده است چنین مشکلاتی را تجربه کرده‌اند. تجربه این وزرا مطمئنا برای کشور هزینه‌هایی داشته و باید از این تجربیات به بهترین شکل استفاده شود. فارغ از اینکه کابینه بعدی متشکل از چه کسانی خواهد بود اما اگر تجربه اقتصادی دولت یازدهم به دولت دوازدهم به شکلی صحیح منتقل نشود در آینده‌یی نه چندان دور شاهد تکرار همان تجربه‌ها و سیاست‌های قبلی خواهیم بود.