به‌کار نگرفتن زنان در مدیریت هزینه دارد

۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۱۶۶
به‌کار نگرفتن زنان در مدیریت هزینه دارد

سینا قنبرپور  

تاچند روز دیگر حسن روحانی فهرست وزرای کابینه دولت دوازدهم را معرفی می‌کند و آنگاه مشخص می‌شود که او تا چه میزان در کابینه‌اش از زنان در مدیریت کلان کشور بهره گرفته است. همین موضوع بهانه‌یی شد تا از دکتر «زهرا کریمی‌موغاری» اقتصاددان بپرسیم که آیا مانعی هست که رییس‌جمهور در انتصاب زنان در برخی پست‌ها نظیر «رییس‌کل بانک مرکزی» از زنان استفاده نکند؟

کریمی‌موغاری که مدیر گروه پژوهشی آموزش و اشتغال زنان دانشگاه مازندران نیز هست پیشتر در همین دانشگاه مسوول دفتر مطالعات زنان بوده است. او می‌گوید: در کشورما نه منع قانونی برای به‌کارگیری زنان در پست‌های ارشد وجود دارد و نه منع دینی و مذهبی.

این اقتصاددان نهادگرای ۶۱ساله تاکید می‌کند: «نکته اینجاست که در میان‌مدت و بلندمدت عدم‌به‌کارگیری زنان هزینه‌دارد زیرا به نارضایتی اجتماعی – سیاسی فزاینده منجر می‌شود. مگر می‌شود زنان را به عنوان نیمی از جمعیت در حاشیه نگاه داشت؟»

کریمی‌موغاری در این گفت‌وگو با تجربه دبیرکل بانک مرکزی ایالات متحده امریکا اشاره کرده که بعد از دوره‌های متوالی ریاست مردان اینک توسط یک زن اداره می‌شود و می‌افزاید: واقعیت این است که زمان و تجربه کارهای مدیریتی زنان خیلی خیلی محدود است، شاید بتوانیم بگوییم هزاران سال مدیریت میانی و کلان را مردان در دست داشته‌اند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

با توجه به شناختی که از علم اقتصاد و مجموعه فعالیت‌هایی که وزارت امور اقتصادی و دارایی یا رییس‌کل بانک مرکزی انجام می‌دهد، دارید فکر می‌کنید آیا یک زن متخصص و کارشناس در این زمینه منعی دارد که به این پست منصوب شود؟

واقعیت این است که هیچ ملاکی وجود ندارد که فلان پست کارشناسی یا کارشناسی ارشد یا مدیریتی به یک آقا یا یک خانم اختصاص داده شود. در حال حاضر پست دبیرکلی بانک مرکزی در امریکا را یک زن برعهده دارد؛ خانم جنت لوییز یلن. قطعا او کارش را درست انجام داده که تاکنون نیز عهده‌دار همین مسوولیت است. دوره‌های خیلی طولانی مردان ریاست بانک مرکزی امریکا را برعهده داشته‌اند و اینک شاهد حضور یک زن در این مقام هستیم. واقعیت این است که زمان و تجربه کارهای مدیریتی زنان خیلی خیلی محدود است، شاید بتوانیم بگوییم هزاران سال مدیریت میانی و کلان را مردان در دست داشته‌اند. زنان شاید بعد از جنگ جهانی دوم و در همین 7۰ - 6۰ سال اخیر توانسته‌اند بیشتر در بسیاری از کشورهای جهان در مدیریت‌ کلان وارد شوند. پس دلیلی وجود ندارد که در ایران نیز ما این تجربه را نداشته باشیم.

یعنی زود است که منتظر انتصاب یک زن به عنوان رییس‌کل بانک مرکزی در ایران باشیم ؟

ببینید برای نمونه خانم خلعت‌بری سال‌های طولانی در بانک مرکزی کارشناس ارشد بوده‌اند، کار مشاوره‌یی انجام داده‌اند و از کارشناسان برجسته سیاست‌های پولی هستند. برای پاسخ به این پرسش فقط یک جواب نمی‌توان داد و نیازمند توضیحات و مرور سوابقی در گذشته هستیم. برای مثال الان که آقای دکتر نیلی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مسوولیتی دارند صرفا به سبب کار دانشگاهی ایشان نبوده و این مسوولیت مسبوق به سوابق اجرایی او در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بوده است. برای زنان هم باید مشابه این وضعیت را درنظر بگیریم یعنی زنان بتوانند مسوولیت‌هایی علاوه بر کار کارشناسی داشته باشند و پس از مدتی کار به عنوان مدیرارشد، به عنوان وزیر انتخاب شوند.

ولی واقعیت این است که در دولت آقای روحانی مشاوران خانم در جاهای مختلف خیلی خوب به کار گرفته شدند. این در حالی بود که دولت آقای احمدی‌نژاد اصلا به این موضوع اعتقادی نداشت. دولت آقای روحانی دست‌کم زنان را در کارهای کارشناسی به خوبی به کار گرفت.

اگر بیشتر به عقب بازگردیم می‌بینیم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دوران جنگ تحمیلی شاهد بودیم که مشوق‌های زیادی برای بازنشستگی زودتر از موعد زنان اعلام شد. الان آرام آرام فضا به سمتی می‌رود که امکان رشد و ارتقاء شغلی‌ برای زنان فراهم می‌شود.

طبیعی است که این روند آرام نیازمند صرف زمان برای حصول نتیجه است ولی به هرحال این اتفاق می‌افتد که زنان نیز در معرض انتصاب پست‌هایی چون رییس‌کلی بانک مرکزی قرار گیرند.

یکی از مطالبات جدی از دولت دوازدهم و آقای روحانی‌ این است که تعداد زنان بیشتری را در پست‌های معاون وزیر و مدیران کل به کار گیرد تا این همه شاهد آن نباشیم که بگویند زنان سوابق کافی در سطوح مدیریتی ندارند.

بگذارید مثالی بزنم؛ اگر یک آقا و یک خانم در پستی مدیر باشند و هر دو عملکرد ضعیفی داشته باشند حساسیت‌ها در مورد عملکرد مدیر زن بسیار شدید است درحالی که مدیرمرد هم همانقدر ضعیف عمل کرده است. بنابراین شاهد هستیم که به شکل‌های مختلف جلوی خانم‌ها سنگ‌اندازی می‌شود.

این اتفاق و این نوع نگاه دشواری کار خانم‌ها را دوچندان می‌کند. با این حال من به آینده خوش‌بین هستم.

با این توصیف به نکته دیگری برمی‌خوریم. تا مدت‌ها می‌گفتند زنان برای برخی کارها مناسب نیستند. ماهیت این شغل مردانه است و از این قبیل استدلال‌ها. اما در وزارتخانه‌یی چون وزارت امور اقتصادی و دارایی که موضوع کاری آن چیرگی بر مساله مالی و اقتصادی است و زن یا مرد در آن تعیین‌کننده نیستند چرا نباید شاهد حضور زنان در پست‌های ارشد باشیم و دست‌کم برای ۴ سال بعد مدیران تراز اول زن داشته باشیم که سابقه اجرایی خوبی هم از خود به‌جا گذاشته‌اند.

قطعا انتظار می‌رود که این کار صورت بگیرد. در کشورما نه منع قانونی برای به‌کارگیری زنان در پست‌های ارشد وجود دارد و نه منع دینی و مذهبی. اما در همان وزارتخانه‌هایی که فکر می‌کنیم ماهیت آن به مرد یا زن بودن بستگی ندارد شاهد مقاومت‌های بسیار زیادی خواهیم بود اگر زنان به عنوان معاون وزیر به کار گرفته شوند. به نظر می‌رسد مانعی ذهنی وجود دارد و هر کس بخواهد برخلاف این ذهنیت مسیر دیگری را بپیماید هزینه‌های زیادی باید بپردازد. می‌دانم که به کارگیری زنان در قامت وزیر و مدیران کل یا معاونان وزیر هزینه‌هایی داردولی باید برای هر کار درستی هزینه بپردازیم. اگر هزینه کار درست را نپردازیم بعدا مجبورمی‌شویم هزینه‌های سنگین‌تری را بپردازیم.

در حال حاضر با توجه به توان بهتری که دولت روحانی در دور دوم دارد امیدوارم محافظه‌کار نباشد و معاونان و مدیران کل را از میان زنان متخصص و توانمندی که در سازمان‌ها حضور دارند انتخاب کند. کما اینکه الان هم شاهد هستیم که مردانی که مدیران عالیرتبه‌اند لزوما ممتازترین نیروهای آن مجموعه نبوده‌اند.

به هر حال نکته اینجاست که در میان‌مدت و بلندمدت عدم‌به‌کارگیری زنان هزینه‌داردزیرا به نارضایتی اجتماعی – سیاسی فزاینده منجر می‌شود. مگر می‌شود زنان را به عنوان نیمی از جمعیت در حاشیه نگاه داشت؟

اگر بحث وزارت امور اقتصادی و دارایی را مرور می‌کنیم یک دلیل آن نیز به موضوع رتبه شکاف جنسیتی در ایران برمی‌گردد و اینکه زنان در اقتصاد و سیاست مشارکت اندکی دارند. اگر وزارت امور اقتصادی و دارایی زنان کارآمدی داشت برنامه‌ها و ساختار بهتری برای زنان طراحی می‌کرد و این شکاف به نوعی پر می‌شد. فکر می‌کنید کمرنگ بودن حضور زنان در سطح مدیران ارشد چنین وزارتخانه‌یی ارتباطی مستقیم و غیرمستقیم با شکاف جنسیتی در ایران دارد؟

من فکر نمی‌کنم. آنچه در سیاست‌گذاری‌ها می‌بینیم صرفا متوجه تصمیم‌گیران در وزارت اموراقتصادی و دارایی نیست. البته برای مثال اگر بودجه سالانه کشور را مد نظر قرار دهیم می‌بینیم که نگاه جنسیتی ندارد. وقتی در بودجه به زنان اصلا توجه نمی‌شود یعنی بودجه عملا برضد زنان است زیرا حل مشکلات زنان در فرایند توسعه به توجه ویژه نیازمند است. من این وضعیت را ناشی ازفرایندی فراتر از نگاه وزارتخانه امور اقتصادی و دارایی می‌بینم. ما در کشور نهادهایی قدرتمند فراتر از سه‌قوه داریم. شاید وزارت امور اقتصادی و دارایی هم بخواهد به اصلاح ساختارهای مالی به نفع زنان بپردازد ولی بعد می‌بیند هزینه‌هایی دارد که در نهایت قید آن را می‌زند. بگذارید مثالی از استان مازندران برایتان بیاورم. دانشجویان به ما خبردادند که سازمان امور مالیاتی استان می‌خواسته کارمند استخدام کند. این اعلام نیاز با تعیین جنسیت بوده و اعلام کرده‌اند فقط مرد می‌پذیرند و استخدام می‌کنند. پرسش این است که آیاکار امور مالیاتی محدودیتی برای زنان دارد؟

وقتی چنین نگاهی و چنین نوعی از سهمیه‌بندی حاکم باشد شما بطور کلی شایسته‌سالاری را کنار می‌زنید. زیرا اگر نگاه این باشد که استخدام مردان را، به سبب تامین هزینه‌های زندگی، باید در اولویت قرار داد، آن وقت برای استخدام بین دو مرد می‌پرسید کدامیک متاهل است و کدامیک مجرد وبین دو مرد متاهل می‌پرسید کدامیک فرزند دارد و کدامیک ندارد؟ این وضع شما را وارد چرخه‌یی می‌کند که تمامی ندارد زیرا بعد باید به هنگام استخدام ببینید کدامیک از مردان متاهل فرزند بیشتری دارند ولی به این توجه نکنید که کدامیک شایسته‌تر است. گو اینکه ممکن است به هنگام استخدام مردی را استخدام کنید که در زندگی‌اش تصمیم درستی هم نگرفته باشد. بنابراین بحثم را اینگونه جمع‌بندی می‌کنم که فرصت‌های اقتصادی همانند صندلی‌های درون یک اتاق نیستند که اگر افراد روی آن بنشینند ظرفیت آن پرشود و جا برای دیگران نباشد. چه بسا کسانی روی این صندلی‌ها بنشینند که همان ظرفیت‌های موجود را محدودتر و کمتر کنند. کما اینکه دیدیم در سال‌های منتهی به تحریم‌های سخت اقتصادی چه تصمیماتی اتخاذ شد و چه بسا بیشتر از تحریم‌ها فضارا بر ما تنگ‌کرد. اگر مسوولان ما بپذیرند که راه‌میان‌بری برای مقابله با مشکلات اقتصادی – اجتماعی وجود ندارد، ناگزیر راهکار درست را انتخاب خواهند کرد.

این روزها بعد از حرف و بحث‌های بسیار که کدام وزارتخانه‌ها ممکن است شاهد معرفی زنانی برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس باشند شاهد آن هستیم که اینک گفته می‌شود هیچ زنی به عنوان وزیر معرفی نمی‌شود. در عین حال ما در شرایطی قرار داریم که دولت دوازدهم موظف است برنامه ششم را اجرا کند و یکی از مفاد برنامه ششم «عدالت جنسیتی» است. هم رییس‌جمهور و هم وزرای کابینه دوازدهم باید بگویند برای اجرایی شدن این قانون چه برنامه‌یی دارند. به ویژه در حوزه اقتصادی. فکر می‌کنید اگر روی این موضوع تاکید شود بهتر است یا صرفا بر به‌کارگیری زنان به عنوان وزیر و معاون؟

وقتی سخن از اصلاحات به میان می‌آید باید به نکاتی توجه داشته باشیم. سخن از «عدالت جنسیتی» تا پیش از برنامه ششم مطرح نبوده است. حال که اجرای این قانون مطرح شده با موضوعی دیگر هم مواجهیم. طبیعی است «عدالت جنسیتی» متقاضیانی دارد. مردمی که به روحانی رأی داده‌اند هم یک سری انتظارات دارند. خانم‌هایی که به آقای روحانی رأی داده‌اند نیز انتظارات و مطالباتی دارند. درست است که روحانی الان رأی لازم را کسب کرده است ولی او به طیف و گروهی تعلق دارد که در انتهای ۴ سال نمی‌خواهند از اقبال مردم به آنان کاسته شود. پس ما شاهد این وضعیت هستیم که برای اصلاحات تقاضای قدرتمندی وجود دارد. از سوی دیگر شاهد این هستیم که همین اصلاحات نیز هزینه‌هایی دارد. علاوه بر همه نهادهای قدرتمندی که در قانون اساسی به موازات دولت هستند، صدا و سیما با دولت و سیاست‌های دولت چگونه برخورد می‌کند؟

بنابراین باید دید که دولت تا چه اندازه گرایش دارد که این هزینه‌ها را تحمل کند و به وعده‌هایش عمل کند. اینک تصمیم سخت برعهده روحانی است. طبیعی است که نه می‌توان انتظار داشت که پنجاه درصد وزرای کابینه را زنان تشکیل دهند و نه اینکه هیچ زنی در کابینه نباشد.

اما دولت باید یک حداقل‌هایی را رعایت کند. الان در دانشگاه‌ها حرکت‌هایی شروع شده است. اتفاقا فکر می‌کنم گام اصلی را هم دانشگاه‌ها باید بردارند و زنان فارغ‌التحصیل بسیاری که در دانشگاه‌ها هستند را به عنوان رییس‌دانشکده و پست‌های مشابه به کار بگیرد و با جسارت بیشتری از زنان فارغ‌التحصیل استفاده کنند.