پیرامون نامزدی دکتر کرباسیان برای وزارت اقتصاد
علی سرزعیم
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
اگرچه هنوز واکنشها نسبت به معرفی دکتر کرباسیان خیلی شکل نگرفته ولی میتوان حدس زد که این گزینه به دلیل اینکه ایشان تحصیلات رسمی در اقتصاد ندارند مورد نقد قرار گیرد. من اگرچه شناخت عمیق و طولانی نسبت به ایشان ندارم ولی حس خوبی نسبت به پیشنهاد وزارت به ایشان دارم که دلایلم را به شرح زیر بیان میکنم:
وزارت اقتصاد اگرچه اسمش وزارت اقتصاد است اما بیشتر وزارت مدیریت سازمانهای اقتصادی است و نقش سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی در مدیریت اقتصاد و سیاستهای اقتصادی به مراتب جدیتر از وزارت اقتصاد است. در واقع اگر بر حسب ضرورت تخصص اقتصاد بخواهیم رتبهبندی کنیم بانک مرکزی در اولویت اول، برنامه و بودجه در اولویت دوم و وزارت اقتصاد در اولویت سوم قرار میگیرد. وزارت اقتصاد بیشتر باید سازمان امور مالیاتی، بیمه مرکزی، بورس، گمرک، سرمایهگذاری خارجی ایران و جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران و خزانه را مدیریت کند.
اگرچه سیاست مالی به معنای تغییر مالیات به این وزارتخانه مربوط میشود اما سیاست مالی به معنی بودجه دولت عملا در سازمان برنامه تدوین و اجرا میشود. اعتقاد دارم که بر این سازمانها افراد متخصص باید حاکم شوند ولی مدیریت این حجم نهادهای مختلف میتواند تحت شرایطی به فردی که اقتصاد نخوانده نیز واگذار شود گرچه اگر فردی اقتصاد خوانده باشد به مراتب بهتر است ولی آقای کرباسیان چند امتیاز بزرگ دارند که به نظرم این ضعف را میتواند تا حدودی جبران کند.
نباید فراموش کنیم که آقای کرباسیان سالها معاون وزرات اقتصاد و وزارت بازرگانی بوده و نه تنها از حکمرانی در نظام جمهوری اسلامی به خوبی مطلع است بلکه داخل وزارتخانه را به خوبی میشناسد و زمان کمی لازم دارد تا بر اوضاع وزارتخانه مسلط شود.
ویژگی دوم که از دید من با توجه به این وضعیت کابینه بسیار مهم و امیدوارکننده است، این است که ایشان در عمل نشان دادهاند که هم اهل تحول هستند و تحول را با واگذار کردن امور به جوانان دنبال میکنند. من یک نوبت بازدید از گمرک رفتم. همانطور که همه میدانید گمرک ازجمله مراکزی بوده که فساد شدید بود و عقبماندگی در آن بیداد میکرد. ایشان تیمی از افراد بسیار جوان در دانشگاه تهران را مجال دادند و آنان اقدامات بسیار خوبی در عرصه گمرک صورت دادند و گمرک اگرچه هنوز به مرحله کاملا مطلوب نرسیده ولی انصافا تحول فوقالعادهیی یافته است.
این تحول در شرایطی رخ داد که بقیه سازمانهای اداری کشور به بهانه تحریم، تغییر و تحول را بایگانی کردند و راضی به وضع موجود شدند. آقای کرباسیان به خوبی فهمید که موفقیت خود در گرو حمایت و مجال دادن به جوانان خلاقی است که مدیران فعلی جمهوری اسلامی مجالی به آنها نمیدهند. اگر این روحیه در سطح وزارت نیز حفظ شود، امید خواهیم داشت که از سرمایههای عظیم علمی که در سالهای گذشته جمع شده در وزارت اقتصاد استفاده شود و این وزارتخانه الگویی از تحول را دنبال کند.
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که من نسبت به تحول در دیگر وزارتخانهها امیدی ندارم و امیدوارم این تنها بارقه امید خاموش نشود. البته به تجربه آموختم که از یک حدی بیشتر روی مدیران و سیاستمداران نباید شرط بست و اگر ایشان رای آورد باید قضاوت کامل خود را به عملکرد ایشان منوط کرد. با همین سیگنالهای اولیه در مقایسه با دیگر افراد تیم اقتصادی همچنین دیگر اعضای کابینه به گمانم معرفی آقای کرباسیان برای وزارت اقتصاد قابل دفاع است. انشاالله حداقل این امیدمان ناامید نشود.