بیش از 70درصد مردان جوان ایران مجردند
گروه اقتصاد اجتماعی|
شاید پول موجب خوشبختی نباشد، اما بیپولی احتمالا نقطه تلاقی بخش عمده مسائلی باشد که «آسیب اجتماعی» میخوانیمشان. کاهش نرخ رشد جمعیت و پیرشدن آن، چند سالی است کانون دغدغههای سیاستگذارهای اجتماعی است. دیروز شهلا کاظمیپور، جمعیت شناس، در گفتوگویی، از مسیری سخن گفت که از سالهای جوانی و از ناکامی در ورود به بازار کار و ناتوانی در آغاز مشترک آغاز میشود و در نهایت، جمعیت را پیر میکند.
او در گفتوگو با ایسنا، نخست با استناد به مطالعاتی که سالها پیرامون جوانان داشته است، گفت: «۲۰میلیون نفر از جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند این در حالی است که روند جوانی در کشور رو به کاهش است.»
کاظمیپور البته تاکید کرد که با وجود به کار گرفتن دورههای سنی متفاوت برای «سن جوانی» در پژوهشهای مختلف، مقصود او ۱۵ تا ۲۹ سالگی را به عنوان جمعیت جوان در نظر گرفته است. او سپس، ادامه داد: «جوانان به سه گروه سنی تقسیم میشوند. ۱۵ تا ۱۹، ۲۰ تا ۲۴ و ۲۴ تا ۲۹ سالگی گروههای مختلف جوانی در ایران است.» او افزود: «براساس آخرین سرشماری سال ۹۵، طبق این تعریف، هماکنون ۲۰میلیون نفر، یعنی نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور، را جوانان تشکیل میدهند.»
او در ادامه، گفت که «در حال حاضر ۱۰میلیون و ۱۰۰هزار نفر از جوانان کشور مرد و ۹میلیون و ۹۰۰هزار نفر زن هستند.»؛ این یعنی پیشی گرفتن 200هزار نفری جمعیت مردان جوان از جمعیت زنان جوان. او سپس با تاکید بر اینکه اکنون جوانان بیشترین گروه جمعیتی کشور هستند، ادامه داد: «۲۷درصد آنان ۱۵ تا ۱۹ سال هستند که جمعیت آنان معادل پنجمیلیون و ۴۰۰هزار نفر است. این در حالی است که ۳۲درصد جوانان کشور ۲۰ تا ۲۴ ساله هستند و جمعیت ششمیلیون و ۴۰۰هزار نفری را تشکیل میدهند. ۴۱درصد جوانان، یعنی هشتمیلیون و ۲۰۰هزار نفر هم در سن ۲۵ تا ۲۹ سالگی قرار دارند.»
او افزود: «همانطور که آمارها نشان میدهند، بیشترین جمعیت جوان را گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال، که موالید اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ هستند، تشکیل میدهد. این در حالیاست که کمترین نرخ متعلق به ۱۵ تا ۱۹ سالههایی است که موالید اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ هستند. به این ترتیب با کاهش موالید در کشور و همچنین جمعیت جوان کشور مواجه هستیم.»
معنای این سخن کاظمیپور ساده است: جمعیت ایران در حال پیر شدن است. در گزارش امسال سازمان ملل متحد هم ایران در کنار چین، آلمان، ژاپن و امریکا در شمار 10 کشور پرجمعیت جهان با نرخ باروری کم آمده است. بنابر این گزارش، ایران در سال 2050، با سه رتبه تنزل نسبت به سال 2016، بیست و یکمین کشور پرجمعیت جهان خواهد بود؛ آن هم در شرایطی که دستکم از سال 2010 تا امروز، نرخ باروری جمعیتش پایینتر از سطح جایگزینی است. بسیاری این وضعیت را نشانی از بحرانی در آینده میدانند؛ بحران سالمندی جمعیت و هزینههای کمرشکن سلامت جمعیت سالمند، در غیبت جمعیت جوان و مولد در بازار کار.
تنها40 درصد جوانان متاهلند
با وجود اینکه رییس موسسه مطالعات جمعیتی کشور، نرخ کنونی را نشاندهنده رشد مطلوب جمعیت میداند، اما بسیاری نگرانی از آهنگ رشد ١,٣درصدی نرخ جمعیت را بیجا نمیدانند و آن را نشانی از بحران کاهش رشد جمعیت میدانند. کاظمیپور در ادامه گفتوگویش، در توضیح سبب پدیده کاهش موالید در ایران، سراغ آمارهای نرخ ازدواج جوانان رفت و گفت: «تنها۴۰درصد جمعیت جوان همسر دارند.» او ادامه داد: «این در حالی است که ۵۸درصد آنها، معادل ۱۱میلیون نفر، مجردند. اکنون نزدیک به چهارمیلیون و ۴۰۰هزار نفر زن جوان مجرد و هفتمیلیون و ۲۰۰هزار نفر مرد جوان مجرد در کشور داریم.» در این شاخص هم جمعیت مردان از زنان پیشی میگیرد؛ به این ترتیب تعداد مردان مجرد نزدیک به 2میلیون و هشتصدهزار نفر بیش از زنان مجرد است. کاظمیپور افزود: «بیش از 70درصد مردان جوان ایران مجردند. این درحالی است که تعداد زنان مجرد جوان بسیار کمتر از مردان جوان مجرد است.»
کاظمیپور در ادامه هم پیرامون نرخ طلاق در میان جوانان گفت: «۶۲هزار نفر از مردان جوان ایرانی، یعنی معادل 0.6درصد از آنان، و ۱۴۰هزار نفر از زنان جوان ایران، یعنی معادل 0.4درصد آن، طلاق گرفتهاند و بدون همسرند.»
پارسال، سید حمزه امینی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، گفت: «وقتی جوانان شغل مناسبی ندارند نمیتوانند زندگی را به خوبی اداره کنند الان شرایط جامعه ما به گونهیی است که هزینههای زندگی بسیار بالاست و این مساله ازدواج جوانان را با مشکل مواجه کرده است.» او عواملی چون درآمد کم، بیکاری و نبود شغل مناسب را از دلایل اصلی کاهش ازدواج و فراگیر شدن طلاق دانسته بود.
بر اساس آمار بانک مرکزی از جزئیات بودجه خانوار در سال 1394 مجموع هزینه ناخالص یک خانوار شهری در سال گذشته 35میلیون و 265هزار تومان و درآمد ناخالص 35میلیون و 258هزار تومان بوده است. درآمد و هزینه سر به سری خانوارهای شهری گویای نبود مازاد درآمد و امکان پسانداز مناسب توسط خانوارهای با درآمد متوسط و کمتر است. از دیگر سو، بنابر بررسیها، حداقل مبلغ مورد نیاز برای رهن یک واحد مسکونی 50 متری در تهران و بعضی شهرهای بزرگ کشور حدود 30میلیون تومان است و این، بیشک تنها هزینه لازم برای آغاز زندگی مشترک نیست و هزینههای برگزاری مراسم عروسی و به جا آوردن آداب برگزاری آن، تهیه لوازم مورد نیاز برای منزل و بسیاری مخارج خرد و کلان دیگر در همان آغاز از راه میرسند. قرار دادن این نکته کهدرصد قاطعی از جمعیت جوان کشور، دانشجو یا در نخستین سالهای پس از فارغالتحصیلی دانشگاهند، در کنار این موضوع که حدود چهار پنجم ظرفیت دانشگاههای کشور پولی است، نتیجهیی جز خالی ماندن قلک پسانداز بخش قابل توجهی از جوانان در سالهای پس از دانشگاه، به دست نمیآید. اینچنین، دستها در آغاز راه زندگی مشترک، خالی میمانند و ازدواج، تا مرز ناممکن شدن پیش میرود.
25 درصد جوانان کار ندارند
آمارها نشان میدهند که دانشجویان ایرانی با تاخیری چهار ساله جذب بازار کار میشوند. از طرفی هم بنابر بررسیها تعداد افراد دارای درآمد بدون کار در کشور در طول سالهای 94-84 با رشد 2.4 برابری از یکمیلیون و 968هزار نفر در سال 1384 به چهارمیلیون و 769هزار نفر در سال 1394 رسیده است. فرد دارای درآمد بدون کار، سرمایه خود را از طریق دلالی و واسطهگری کسب میکند. شیوهیی برای تامین معاش که علاوه بر آسیب به چرخه اقتصادی کشور افق روشن و قابل اتکایی پیشاروی او قرار نمیدهد و در نتیجه، نه او ریسک تشکیل زندگی پرخرج مشترک را میپذیرد و نه، زن جوان مخاطبش.
کاظمیپور اما در ادامه گفتوگویش، در جستوجوی سبب کاهش نرخ ازدواج، پیرامون نرخ بیکاری در میان جوانان، نه از مشاغل بیثبات، که از اندکی جمعیت جوان فعال گفت: «براساس سرشماری سال ۹۵ تنها حدود ۳۰ درصد، یعنی نزدیک به هفتمیلیون نفر، از جمعیت جوان کشور فعال هستند. این در حالی است که ۲۵درصد آنها، یعنی نزدیک به ۲. ۵میلیون نفرشان یا بیکارند یا در جستوجوی کار.» او سپس با بیان آنکه میزان بیکاری در دختران جوان بسیار بالاست، ادامه داد: «میزان بیکاری در مردان جوان ۲۱درصد است. این در حالی است که نرخ بیکاری در دختران جوان به ۴۰درصد میرسد.»
وزارت کار، سال گذشته نموداری از روند بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در فاصله سالهای ۶۵ تا ۹۰ که آخرین سرشماری رسمی کشور انجام شده ارائه کرده که طی آن رشد صعودی بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی مشخص شده است. با وجود اینکه تا سال ۷۵، تحصیلات میتوانست برای افراد فرصتهای بهتری برای اشتغال فراهم کند، اما این روند از سال ۷۵ به بعد برعکس شده و بهشدت بر نرخ بیکاری کارجویان دارای تحصیلات دانشگاهی کشور افزوده شد.
در نقطه مقابل افزایش صعودی و شدید نرخ بیکاری جوانان تحصیل کرده دانشگاهی، افت معنادار نرخ مشارکت اقتصادی در بین جمعیت دارای تحصیلات عالی کشور است. با وجود صرف هزینههای مالی و اتلاف عمر اما، نمودار نشان میدهد که نه تنها تمایل افراد تحصیل کرده به حضور در اجتماعی و انجام فعالیتهای اقتصادی بیشتر نشده، بلکه این روند به صورت ادامهدار در فاصله سالهای ۶۵ تا ۹۰ کاهشی بوده است.
آمارها نشان میدهند که در سالهای پس از انقلاب ورود به دانشگاهها ۱۴ برابر شده و جمعیت زنان دارای تحصیلات عالی ۲۳ برابر؛ اما بازار کار اشتیاقی برای پذیرش فارغالتحصیلان ندارد و آنها امروز بحرانیترین گروه بیکار کشور هستند. در مورد آنها هم، دلیل اصلی همان دلیل تاریخی و همیشگی است؛ کارفرما هنگام استخدام، یک مرد را به یک زن ترجیح میدهد. مرخصیها و غیبتهای مربوط به زایمان و شیردهی، مسائل عرفی مربوط به زندگی مشترک و دیگر عوامل اینچنینی.