التهاب پیش از کودتا
تاکنون درباره روز کودتا حرفهای بسیاری زده شده است. آنچه در این میان اندکی مغفول مانده حوادث سه روز 25 تا 27 مرداد است که رنگ و بوی دیگری داشت. شاید به همین دلیل است که هنوز آنانی که در زمان کودتا حضور داشتهاند، به اتفاقات روزهای 25 تا 27 مرداد که به کودتای 28 مرداد انجامید، با دیده شگفتی مینگرند. در روزهای 25 تا 27 مرداد ایران را هیجان و التهاب فرا گرفته بود. برخی از برپایی شورای سلطنت سخن میگفتند اما در افکارعمومی فکر الغای سلطنت غلبه داشت. در تجمعات سیاسی و اعتراضی که طی این روزها علیه شاه و سلطنت برپا شده بود، مجسمههای شاه و پدرش از میدانهای شهر به زیر کشیده شده و سخن از جمهوریت در میان بود. در این میان اما آنچه کودتاچیان را بهشدت نگران میکرد، مصمم نبودن محمدرضا شاه بود. شاه به هیچوجه دل خوشی از مصدق نداشت و برای برکناری او دقیقهشماری میکرد، اما چنین میاندیشید که زمانی که اقدام به کودتا رسم شود، تاج و تخت او همواره در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. اما اطمینان امریکا و انگلیس به شاه باعث شد او نیز با کودتا همنظر شود. دوشنبه 19 مرداد 1332 روزنامهها نوشتند که شاه و ملکه برای استراحت به شمال میروند و این مسافرت ممکن است بیش از یک هفته طول بکشد. در واقع شاه صبح یکشنبه 18 مرداد به سفر رفته بود و این خبر در روزنامههای تهران یک روز بعد انتشار یافت. قرار بود شاه پیش از حرکت فرمان عزل مصدق و نخستوزیری زاهدی را امضا کند، اما دستپاچگی مانع از آن شد که فرمانها پیش از عزیمت آماده شود و به دست شاه برسد. بنابراین فرمانها چهارشنبه شب 21مرداد بازگردانده شد. پنجشنبه و جمعه که تعطیل بود؛ بنابراین باید تا روز شنبه صبر میکردند. شنبه 24مرداد زاهدی با برخی از نزدیکترین همدستان خود به مشورت نشست و بنا شد، فرمان عزل مصدق در ساعت 11:30 همان شب به وسیله نعمتالله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی ابلاغ شود. مصدق در دو جلسه 18 و 19 آبان 1332 محاکمه خود جریان آن شب را اینگونه بیان میکند: «در روزهای 19 و 20مرداد عدهیی به منزل من میآمدند و اظهار میکردند که دربار در خیال کودتاست... » اما با دستگیری نعمتالله نصیری فرمانده گارد سلطنتی، کودتای 25مرداد ناتمام ماند. عصر 25 مرداد میتینگ بزرگ بهارستان در حمایت از مصدق از سوی جبهه ملی و احزاب برگزار شد. نیروهای نظامی و انتظامی و نیز قشرهای سنتگرای جامعه سخت نگران بودند که مبادا ایام به کام حزب توده ایران شود؛ اما در همین زمان موافقان کودتا فرصت را غنیمت شمردند و جماعتی را به خیابانها فرستادند تا به نام حزب توده عمل کنند. در ادامه همین میتینگ بود که مجسمه رضاشاه در میدان بهارستان پایین کشیده شد.