دیسیپلین یا آنارشیسم نفتی
گروه انرژی|
7 ماه دیگر و در مارس 2018 توافق فعلی کاهش تولید اوپک به پایان میرسد. با پایان یافتن این توافق، اوپکیها مجبور به تصمیمگیری برای چارچوب آتی فعالیت خود هستند که آیا به شرایط آنارشیسمگونه پس از سال 2011 بازگردند و هرکس به هر میزان که توانست نفت استخراج کند و به بازار عرضه کند یا اینکه خود را مقید به رعایت یک نظم کارتلی کرده و به نظام سهمیهبندی بازگردند. اوپکیها از یک سو نتیجه خودسری خود در تولید نفت را که باعث افت شدید قیمت و کاهش درآمد آنها شد با پوست و استخوان لمس کردند. در حال حاضر نیز که رقیب بیرحمی همچون نفت شیل ایالاتمتحده در بازار ظاهر شده، بعید است که این مسیر مطلوب اعضای کارتل باشد. از سوی دیگر، برخی اعضای اوپک همین حالا نیز به توافق یک سال و سه ماهه کاهش تولید آنچنان پایبند نیستند و دل خوشی بابت اجرای آن ندارند. همین ذهنیت دستیابی به اجماع جهت اعمال نظام سهمیهبندی را دستنیافتنی جلوه میکند. تصور کنید که کشوری مانند عراق که در اجرای توافق موقت کاهش تولید تعلل زیادی به خرج داده، نسبت به برقراری دایمی نظام سهمیهبندی چه واکنشی نشان خواهد داد. اساسا ماهیت یک کارتل وابسته به برقراری سیستم سهمیهبندی برای اعضای خود است و زمزمه مرگ اوپک در رسانههای غربی نیز از جایی آغاز شد که اعضای این سازمان پس از سال 2011 تصمیم گرفتند سهمیه تولید را برداشته و به میزان دلخواه نفت استخراج و صادر کنند. از اینرو نشست بعدی اوپک از اهمیت فوقالعادهیی هم برای بازار نفت و هم برای کارتل برخوردار خواهد بود. روز دوشنبه وزیر نفت کویت اعلام کرد نشست ماه نوامبر اوپک کانون اصلی بحث در رابطه با تصمیمگیری در رابطه با آینده توافق اوپک خواهد بود. به عبارت دیگر اوپکیها باید تصمیم بگیرند که پس از پایان توافق کاهش تولید، چه تصمیمی برای موجودیت خود خواهند گرفت.
در این رابطه، وائل مهدی تحلیلگر بازار نفت در یادداشتی راههای پیشروی اوپک را
برمیشمارد. وی معتقد است که اوپکیها دو گزینه اصلی را پیش روی خود دارند؛ یا اینکه با پایان یافتن ماه مارس، این توافق را نیز پایان دهند یا اینکه در ماههای پس از مارس 2018 نیز آن را تمدید کنند. اما وی به راه سومی اشاره میکند که البته جدید نیست و اوپکیها پیش از این نیز بارها آن را تجربه کرده و البته هربار دشوار بودن آن را اثبات کردند (و این راه بازگشت به سیستم سهمیهبندی است).
سیستم سهمیهبندی مساله جدیدی نبوده و یکی از قدیمیترین متدهای این کارتل نفتی برای مقابله با مازاد عرضه در بازار و هدفگذاری برای دستیافتن به یک بازه قیمتی عادلانه است. اما این سیستم در ذات خود بسیار مشکلآفرین بوده و اجرای آن به هیچوجه آسان نیست و نیازمند خودانضباطی تمام مشارکتکنندگان است.
این تحلیلگر در یادداشت خود دو پرسش را مطرح میکند؛ پرسش نخست این است که چرا اوپک باوجود آغاز افت قیمت نفت از حدود سه سال گذشته، هنوز سیستم سهمیهبندی را بازنگردانده است و پرسش دوم اینکه اصلا چرا پس از این همه مدت، اوپک باید به بازگشت به نظام سهمیهبندی بیندیشد؟
وی در پاسخ به این پرسش که چرا اوپک هنوز سیستم سهمیهبندی را اعمال مجدد نکرده است به تاریخچه نظام سهمیهبندی در کارتل نفتی میپردازد. اوپک برای نخستینبار در سال 1980 سهمیهبندی تولید نفت اعضای خود را آغاز و در سال 2011 به آن خاتمه داد. شرایط بازار نفت در هیچ کدام از این دو برش زمانی یکسان نبود.
وائل مهدی، انضباط و تقاضای جهانی را دو فاکتور اصلی تعیینکننده موفقیت یا شکست سهمیهبندی میخواند.
وی اعتقاد دارد مشکل اساسی این است که وقتی تقاضا پایین بوده و بازار در حال گسترش نباشد یا وقتی که انضباط اعضا ضعیف باشد، سیستم سهمیهبندی به خوبی کار نمیکند. در سال 1980، تقاضا بهشدت در حال پایین آمدن بود و تقریبا هیچ نظم و انضباطی در میان اعضای اوپک دیده نمیشد. در نتیجه بعضی کشورها نفت خود را قیمت 5دلار در هر بشکه به فروش میرساندند. این مساله را یکی از مقامات رسمی بازاریابی که در آن زمان فاکتورهای فروش نفت را تهیه میدید، عنوان میکند.
اما در سال 2011، تقاضا در وضعیت مناسبی قرار داشت و بازار در حال گسترش بود. در همان سال، تولید لیبی و دیگر کشورها نیز دچار اختلال شده بود. چنین شرایطی، فرصتی طلایی را برای اعضای اوپک فراهم آورد تا سیستم سهمیهبندی را رها کرده و تا جایی که بتوانند نفت تولید کنند و همین اتفاق نیز افتاد.
اما در سال 2014، تقاضا آنطور که همگان در ابتدای سال انتظار داشتند، رشد نکرد. بنابراین گسترش بازاری اتفاق نیفتاد. افزون بر این، نفت در آن زمان به وفور عرضه شده و شرایط را پیچیدهتر کرده بود. از سال 2011 تا 2014 و به مدت سه سال اوپکیها خودانضباطی را از دست داده و بهصورت سنگینی به پمپاژ نفت پرداختند و هرگونه ندایی برای کاهش تولید رد میشد.
این کارشناس عربزبان، برای تشریح شرایط آن روزهای اوپک، به کتاب خاطرات علی النعیمی وزیر سابق نفت عربستانسعودی اشاره میکند و ادعا دارد که عربستانسعودی، در سال 2014، از اعضای اوپک و تولیدکنندگان غیراوپکی، درخواست همکاری کرد اما هیچکس خواستار پیوستن به اجرای خودانضباطی روی تولید نفت نبود.
از اینرو عربستانسعودی نیز تصمیم میگیرد اجازه دهد بازار روال طبیعی خود را دنبال کرده و شرایط بهگونهیی پیش برود تا کشورهایی که کاهش تولید را رد میکردند خود به این نتیجه برسند که باید این کار را کرد.
در واقع اوپک و دیگر تولیدکنندگان نفت، بعدها به این نتیجه رسیدند که آنها نمیتوانند اجازه دهند که بازار آنها را به پیش ببرد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند مجددا و با سیستم متفاوتی به مدیریت تولید روی آورند.
اینبار به جای سیستم سهمیهبندی، اوپکیها و دیگر تولیدکنندگان غیراوپکی ازجمله روسیه که در سال 2014 پیشنهاد کاهش تولید را رد کرده بود، تصمیم گرفتند در مجموع روزانه یکمیلیون و 800هزار بشکه از تولید خود را کم کنند.
4 چالش نظام سهمیهبندی
المهدی در ادامه یادداشت خود به بررسی پرسش دوم که چرا امروز اوپک باید به بازگشت سیستم سهمیهبندی بیندیشد، میپردازد. سیستم سهمیهبندی، سیستم عادلانهیی است که سهم هر کشوری را باتوجه به ظرفیت تولید و فاکتورهای دیگری همچون جمعیت و پایه منابع آن تعیین میکند. بنابراین به جای کاهش تولید، کشورهای اوپک میتوانند تحت یک سقف تعیین شده تولید کنند.
وی به 4مشکل نامآشنا در چنین سیستمی اشاره میکند. مشکل نخست و قابل انتظار این است که تعیین یک سهمیه مشخص برای هر کشوری کار بسیار سختی است. مشکل دوم، این است که سهمیهبندی در صورت پایبندی ضعیف اعضا جواب نخواهد داد.
سومین مشکل نیز به این باز میگردد که چنین سیستمی نیازمند نظارت منظم و اصلاحات است تا تولید را در سطح مناسبی که بازار را به تعادل میرساند، نگه دارد. نهایتا، مشکل چهارم به عدم آشنایی تولیدکنندگان غیراوپکی با چنین سیستمی بازمیگردد. همچنین کشورهایی همچون روسیه برای اعمال چنین سهمیهیی بر شرکتهای تجاری داخلی خود با مشکل مواجه هستند.
با این حال، مشکل اصلی این است که اعضای اوپک خود نیز ظرفیت اعمال سهمیهبندی را ندارند. به هر حال درون اوپک کشورهایی همچون الجزایر و اکوادور وجود دارند که ذخایرشان همانند عراق، عربستانسعودی یا کویت تا 80سال دیگر دوام نمیآورد.
بنابراین این دسته از کشورها نیاز دارند تا در بالاترین سطح و در سریعترین زمان، به استخراج نفت بپردازند. از سوی دیگر کشورهایی همچون نیجریه، عراق و ایران جمعیت بالایی داشته لذا نسبت به کشورهای کمجمعیتی همچون کویت و اماراتمتحدهعربی، به درآمد بیشتری برای اداره کشور نیاز دارند.
با چنین شرایطی، توافق بر نظام سهمیهبندی بسیار سخت و نیازمند همگرایی قوی سیاسی میان یکایک اعضای کارتل است. بنابراین، مقامات سیاسی کشورهای عضو اوپک باید اغلب با یکدیگر دیدار داشته باشند. این درحالی است که آخرین دیدار از این دست، در سال 2007 انجام شد؛ جایی که بالاترین مقامات سیاسی 12کشور اوپک در شهر ریاض گردهم آمدند. از ایران نیز محمود احمدینژاد ریاست وقت جمهور در این نشست حضور داشت.
نشست دوم سران کشورهای اوپک، به سپتامبر سال 2000 در کاراکس ونزوئلا بازمیگردد. نخستین نشست سران اوپک نیز در سال 1975 و در الجزایر برگزار شد.
نکته مهم این است که اعضای اوپک باید ذهنیت خود را تغییر دهند و به توافقها احترام بگذارند. المهدی در این رابطه نقل قولی از عبدالصمد الاوحدی از باسابقهترین اعضای اوپک و عضو فعلی شورای ملی کویت میکند که اوپکیها باید به مقصر جلوه دادن یکدیگر در رابطه با پایبندی پایین، پایان دهند.
اوحدی که سابقه کار 30ساله با اوپکیها دارد، میگوید: «یک نظام سهمیهبندی بدون نظم و انضباط و با درصد پایبندی حداقل 75درصد محکوم به شکست است.»