آیا زنگنه یک برند است؟

۱۳۹۶/۰۶/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۵۷۱۵
آیا زنگنه یک برند است؟

 محمود خاقانی   

کارشناس بین‌المللی انرژی

 سیاست‌های دولت نهم و دهم با پایان گرفتن عمر آن دولت‌ها خاتمه نیافت. اصولا این‌طور نیست که سیاست‌گذاری‌های یک دولت فقط برای طول عمر آن دولت نتایج خوب یا بدشان را نشان بدهند. بلکه نتایج بعد از اینکه آن دولت‌ها کنار رفتند، خودنمایی می‌کنند. به‌طور مثال سیاست‌های دولت‌ها از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شامل زمان جنگ تحمیلی، سازندگی و دولت هفتم و هشتم نتایج خوب‌شان در دولت نهم نتیجه داد. اما دولت نهم همه موفقیت‌های آن دولت‌ها را که نتیجه‌اش تحویل گرفتن کشور با اقتصاد در وضعیت مناسب، تورم در نرخ پایین و درآمد‌های هنگفت نفتی بود را به‌ نام خودش تمام کرد تا زمام امور را دردولت دهم هم به دست گرفت. ولی چون دولت دهم درادامه کار دولت نهم برنامه و سیاست اقتصادی و سیاست خارجی درستی را تعریف نکرده بود کشور با بحران اقتصادی درداخل وبحران سیاست خارجی دست به گریبان شد. برای توجیه وضعیت پیش آمده نیز تحریم‌ها را کاغذ پاره نام نهادند و... دراین راستا اصحاب تحریم که ثروتمند شدن و حفظ قدرت سیاسی‌شان را درداخل و خارج ایران درتحریم‌های اقتصادی بانکی و نفتی ایران می‌دیدند از وضع پیش آمده استقبال کردند. درصنعت نفت با شخم زنی وضع اقتصاد انرژی کشور را درمسیری هدایت کردند که مهندس زنگنه وقتی به نفت بازگشت در پنجم دیماه سال 1392 اذعان داشت که در نفت با یک مافیای بسیار قوی و گردن‌کلفت درگیر است.

دولت یازدهم تمام طول چهارسال عمر خود را درگیر مقابله با نتایج بد سیاست‌های اقتصادی درداخل و حل و فصل مشکلات ناشی از بد عمل کردن دولت دهم درسیاست خارجی بود. خوشبختانه موفقیت‌هایی را تجربه کرد که نتیجه قابل لمس آن کاهش نرخ تورم وموفقیت برجام بود. اما دولت یازدهم نتوانست برخی دیگر از سیاست‌های اشتباه دولت دهم را در مسیر صحیحی هدایت کند و ناگزیر بود و هنوز هم دولت دوازدهم ناگزیر به ادامه پرداخت یارانه‌های نقدی است که نتیجه آن جز افزایش کسری بودجه دولت و عقب افتادن اجرای طرح‌های عمرانی کشور که می‌توانند شغل و تولید ایجاد کنند، نیست.

درمیان نامعلومی‌های سیاست خارجی دولت ترامپ یک سیاست معلوم شده است که در ماه ژوئن سال جاری به‌طور آشکار اعلام شد. دولت ترامپ درماه ژوئن رسما اعلام کرد که خواهان تسلط کامل بربازارهای بین‌المللی انرژی وحفظ نقش دلار در تجارت انرژی است. دولت ترامپ امیدواراست با افزایش تولید نفت خام و گازطبیعی مایع و صادرات به بازارهای بین‌المللی به این هدف دست پیدا کند. به این منظور دولت ترامپ خواهان بیرون راندن ایران از بازار‌های بین‌المللی نفت و گاز و عدم دست رسی ایران به نظام تبادلات ارزی دلاری (برای پرداخت‌ها و سرمایه‌گذاری) است.  اما آیا زنگنه می‌تواند ایران را از این بحران نجات دهد؟ در این میان آیا زنگنه در شخصیت حقیقی‌اش یک برند برای صنعت نفت و انرژی ایران محسوب است یا نه؟ به اعتقاد بسیاری مورد سئوال است. البته آنهایی که زنگنه را می‌شناسد می‌گویند او خود این حرف را قبول ندارد و موفقیت هایی که در دولت یازدهم به دست آورد را مدیون تلاش و همکاری کارکنان صنعت نفت می‌داند. در هر حال زنگنه باید خود را آماده کند. به‌طور مثال اینکه سفیر امریکا در سازمان ملل در جریان دیدار با «یوکیو آمانو» از نقشه برهم زدن توافق ایران و 1+5 مشهور به برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» رونمایی کرد و خواستار دسترسی نامحدود به تمامی اماکن به‌ نظر امریکا مظنون به فعالیت‌های هسته‌یی ایران شد؛ خواسته‌یی که می‌تواند در سطحی باشد که به‌طور طبیعی ایران حاضر به پذیرش چنین خواسته نامشروعی نشود. این اقدام امریکا این مفهوم را می‌رساند که از هم‌اکنون تلاش به‌ عمل می‌آورد که صد میلیارد دلار سرمایه‌گذاری که مهندس زنگنه سعی دارد جلب و جذب کند میسر نشود. البته، باید اذعان داشت که جلب و جذب صد میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیازمند هماهنگی و همراهی بسیار دقیق توسط همه قوا و منابر درایران دارد. متاسفانه با اظهارنظر هایی که توسط برخی مقامات مسوول در بخش‌های دیگری غیر از دولت دوازدهم شنیده می‌شود و تاثیر زیادی در جلوگیری از جلب و جذب سرمایه‌گذاری خارجی دارند و نیز درسیاست خارجی ایران اثرگذار هستند، ناظران را متقاعد کرده است که باید دولت دوازدهم دراین راستا تلاش زیادی بکند.

 

واقعیت این است که دردولت سازندگی و دولت هفتم و هشتم تا حدود زیادی کاهش دسترسی ایران به نظام بانکی دلاری پیش‌بینی شده بود و برنامه‌ریزی‌های زیادی هم در این راستا مطالعه شد. هدف کاهش وابستگی اقتصاد ایران به دلار یعنی درآمد‌های نفتی بود. افزایش تدریجی قیمت سوخت و حذف یارانه‌های سوخت در این راستا برنامه‌ریزی شده بود. متاسفانه مجلس هفتم با تثبیت قیمت بنزین در لیتری هشتاد تومان به بهانه جلوگیری از افزایش نرخ تورم و متعاقبا با تصمیماتی که در مجلس هشتم گرفته شد و اقدامات دولت نهم و دهم اقتصاد ایران بیش از هرزمان به دلار یعنی درآمد‌های نفتی وابسته شد و این نقطه ضعفی بود که امریکا دنبال آن بود و هست.

 خبر خوب این است که اگر مهندس زنگنه بتواند گروه مدیریتی‌اش دراین دوره را خوب انتخاب کند و از همه مدیران و کارشناسان آن‌طور که درگذشته رسم بود بخواهد که در چارچوب شرح وظایف و حدود اختیارات‌شان عمل کنند و پاسخگو باشند، نه اینکه منتظر باشند تا از بالا به آنها گفته شود که چه کنند یا نکنند، به عبارت دیگر روش مدیریتی تفویض اختیار و مسوول بودن در برابر عملکردشان، آن‌وقت است که صنعت نفت می‌تواند بصورتی که دردوران جنگ، دوران سازندگی و دولت هفتم وهشتم فعالیت می‌کرد در اوج کارآیی حرفه‌یی عمل کند و میلیارد‌ها دلار سرمایه‌گذاری را بدون نیاز به دسترسی به نظام بانکی دلاری جلب و جذب کند.

این کار چگونه صورت می‌گیرد؟ در واقع این کار با مطالعه بورس بین‌المللی نفت ایران در جزیره کیش (در دولت هشتم) این هدف پیگیری می‌شد که متاسفانه در دولت نهم و دهم مسیر عملیاتی آن تغییر کرد.

گروهی که بورس مذکور را مطالعه کردند براین عقیده بودند و هنوز هم هستند که می‌توان رقم‌های دلاری را برای نگهداری حساب و کتاب‌ها همواره مورد استفاده قرار داد. زیرا این روش با روش به کارگیری و استفاده از دلار که باید از مسیر بانکی پایاپای دلاری برای پرداخت بدهی دلاری، نقل و انتقال دلار یا بازگرداندن سود سرمایه‌گذاری به دلار عبور کند متفاوت است. روش دیگر دیپلماسی انرژی است که این کار معادل همکاری‌های انرژی است. مهندس زنگنه در دولت یازدهم به‌طور مستمر از ضرورت دیپلماسی انرژی صحبت کرد. درواقع بحث دیپلماسی انرژی دردولت سازندگی و معاقبا دردولت هفتم و هشتم در وزارت نفت تعریف شد که در چارچوب آن میلیارد‌ها دلار سرمایه‌گذاری خارجی درصنعت نفت جلب و جذب شد.

دیپلماسی انرژی یک تعریف هوشمندانه از همکاری‌های انرژی منطقه‌یی و فرا منطقه‌یی بود که در چارچوب آن طرح معاوضه انرژی (تعویض نفت خام دریای خزر با نفت خام درخلیج‌فارس، تعویض گاز طبیعی ایران با برق ارمنستان، تعویض گاز طبیعی ایران با جمهوری آذربایجان برای گازرسانی به نخجوان و...) دردولت هشتم تعریف شد، ‌که در این خصوص می‌توان تاکید کرد که در دولت داوزدهم ضرورت ادامه دیپلماسی انرژی دوچندان است. در واقع کاری که از دولت یازدهم و با قرارداد فاز 11 پارس جنوبی شروع شد، می‌تواند به شکل دیگری ادامه یابد. بدون تردید می‌توان گفت که یکی از نتایج خوب کار و تلاش مهندس زنگنه و همکاران ایشان دردولت یازدهم قرارداد فاز 11 پارس‌جنوبی است که نوعی قرارداد بدون وابستگی به سیستم پایاپای دلارامریکا و از طریق معاوضه خدمات تخصصی، تجربه، دانش، مهارت، تکنولوژی، سرمایه‌گذاری و... با میعانات گازی برای مدت بیست سال می‌تواند محسوب شود.

نتیجه قرارداد فاز 11 پارس جنوبی چیزی نیست جز یک معاوضه هوشمندانه بین توانمندی‌های علمی، فنی، حرفه‌یی و... با سوخت کربنی. علاوه برآن با حضور سرمایه‌گذار چینی در کنسرسیوم فاز 11 پارس جنوبی ایران برای مدت بیست سال از تامین امنیت تقاضا برای میعانات گازی میدان مذکور مطمئن شده است. در همین ارتباط به نظر آقای کریس کوک مدیرگروه مطالعاتی بورس بین‌المللی نفت ایران در جزیره کیش و از محققان منابع تاب آوردریکی از دانشگاه‌های اروپایی، نکته‌یی که باید به آن توجه کرد این واقعیت است که از طریق معاوضه هوشمندانه و در چارچوب یک سکو (پلتفرم) شبکه بازاری مناسب «اتاق پایاپای انرژی» این امکان فراهم می‌آید که معادل ارزش میلیارد‌ها دلار تخصص، دانش، مهارت، تکنولوژی و... مورد نیازصنعت نفت و انرژی ایران با عرضه سوخت کربنی تولیدی درایران معاوضه شوند.

از آنجایی‌ که این روش معاوضه نفت، گاز، برق (انرژی) در بازار‌های معمولی و فعلی نفت (انرژی) که تحت تسلط دلار امریکا قرار دارند و باید از مسیر نظام بانکی پایاپای دلاری عبور کنند معامله نمی‌شوند، ایران می‌تواند دروضعیت متفاوتی اقتصاد انرژی‌اش را تعریف و عمل کند. در واقع اگر ایران این روش را به پذیرد و با مطالعه و برنامه عمل کند باید گفت انقلابی نوین در صنعت نفت و انرژی را رهبری خواهد کرد.

آقای ترامپ با شعار امریکا اول است، مدعی است که امریکا آقای جهان است و درماه ژوئن سال جاری مسیحی اعلام کرد که امریکا باید بر بازار جهانی نفت و انرژی تسلط کامل داشته باشد. در برنامه جدید سیاست اقتصادی و دیپلماسی انرژی امریکا این‌گونه تعریف شده است که به هر طریق باید ایران را از بازار نفت، گاز، برق (انرژی) و دست رسی به دلار حذف و منزوی کرد. البته اروپایی‌ها دراین رابطه اعلام کرده‌اند که باشعار سیاست خارجی امریکا اول است موافق نیستند و این معنی را قبول ندارند که اروپا آخر است.

آقای کریس کوک معتقد است این درست نیست که امریکا بگوید امریکا اول است، اروپا بگوید اروپا اول است، چین بگوید چین اول است، ایران بگوید که ایران اول است و... ایشان اظهار امیدواری کرده است که مهندس زنگنه در برنامه‌های جدیدش در دولت دوازدهم مطالعه تاسیس بورس بین‌المللی نفت ایران در جزیره کیش را بازنگری کند و در دیپلماسی انرژی جدیدی اعلام کند که انرژی اول است. در این راستا به نظر آقای کریس کوک مهندس زنگنه می‌تواند بحث غیرسیاسی کردن صنعت نفت، گاز، برق (انرژی) را که سوخت موتور رشد اقتصادی برای ایجاد شغل و تولید درایران است را با همکاری شرکای بالقوه تجاری ایران مطرح و عملی کند. بدیهی است که این روش نو به عنوان برند زنگنه ثبت خواهد شد.