چرا ایران تبدیل به صادرکننده کالاهای اساسی نمیشود؟
برای دهههای طولانی مساله تامین کالاهای اساسی به قدری موضوع حساسی محسوب میشود که حتی نهادی در حد معاونت یک وزارتخانه برای آن ایجاد شده است. با وجود این ایران هیچوقت نتوانست کاملا خیال خود را از مساله تامین کالاهای اساسی راحت کند و طرحهای مختلف در این زمینه هیچگاه کاملا راهگشا نبود. آیا واقعا امکان این مساله وجود داشت که با تقویت بخش خصوصی ایران به قدری در زمینه تولید این کالاها که غالبا هم از کالاهای مهم کشاورزی هستند قوی شود که خود تبدیل به یک صادرکننده گردد؟ محمود حجتی پس از رای اعتماد مجدد حمایت بیش از پیش از بخش خصوصی را یکی از اولویتهای دولت دوازدهم عنوان کرده و گفته است که تسهیل روند سرمایهگذاری بخش خصوصی در طرحهای کشاورزی در دستور کار دولت قرار دارد. وزیر جهاد کشاورزی، البته جزئیات بیشتری از این برنامه دولت، ارائه نکرده و مشخص نیست منظور وزیر از تسهیل روند سرمایهگذاری در حوزه کشاورزی چیست و این روند به چه سمت و سویی هدایت خواهد شد. اما باید به انتظار نشست و دید آیا اصولا توانایی خودکفایی و گذر به مرحله صادرات کالاهای اساسی ایجاد خواهد شد یا خیر؟
قیمت تمام شده بلای جان صادرات
نایبرییس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی تهران د در رابطه با دلایل عدم توانایی ایران برای صادرات برخی از کالاها به خصوص کالاهای اساسی اظهار کرد: یکی از چالشهای موجود در این زمینه قیمت تمام شده محصولات است بطوریکه به عنوان مثال قیمت تمام شده صنعت مرغ ایران نسبت به سایر کشورها بیشتر است و علاوه بر آن در این بازار ثبات قیمت نداریم، به همین دلیل امکان صادرات نیز وجود ندارد. مهدی معصومی افزود: محصولاتی که جزو کالاهای اساسی محسوب میشوند را به میزان کافی تولید نمیکنیم و به همین دلیل امکان صادرات کالاهای وابسته به این گروه هم وجود ندارد و عدم ثبات قیمت نیز باعث شده تا اگر هم محصولی را تولید کردیم تنها برای رفع نیاز داخلی باشد و میزان کافی برای صادرات وجود نداشته باشد.
وی اضافه کرد: مرغ و تخممرغ از کالاهایی هستند که ایران توانایی صادرات آن را ندارد زیرا تاکنون چنین تصمیمی برای این کالا نداشتهایم، اگر به ندرت صادراتی در این زمینه صورت گرفته گهگاهی به دلیل مازاد تولید یا نزول شدید قیمتها بوده است که آن صادرات پایدار نیست و کشور هم برنامهیی دراز مدت و ثابت در این زمینه ندارد.
وی مطرح کرد: صادرات در گرو فاکتورهای مهمی از جمله برنامهریزی مدون و بلندمدت، قیمت و کیفیت مناسب است و دیپلماسی مشخص برای بازاریابی است که کشور ما از این موضوع بهطور کامل بهره نبرده است. معصومی عنوان کرد: 95 درصد مواد تغذیهیی دامها از خارج از کشور وارد میشود و طبیعی است در مقایسه با کشور برزیل که خود تولیدکننده مواد مغذی دام و طیور است قیمتهای گرانتری داریم و کشورهای حاضر در این عرصه به راحتی به قیمتهای سودآور و رقابتی دست پیدا میکنند. وی ادامه داد: تخم مرغ و مرغهای ایرانی کاملا مطابق با شرایط و ذائقه ایرانیها تولید شده و حتی اگر امکان صادرات هم فراهم میشود باز با این حال قادر به کسب موفقیت در این زمینه نیستیم. کشورهای دیگر به ویژه کشورهای عربی فاکتورهای متضاد با تولید ایران دارند برای مثال ایرانیها مرغ در وزن 2.5 کیلوگرم را مطلوب میدانند اما مردم دیگر کشورها وزن 1.5کیلوگرم مرغ را منطقی میخوانند و اگر بخواهیم به کیفیت و کمیت استانداردهای جهانی و خواستههای بازار تقاضا برسیم ملزم به تغییر شیوه پرورش و تولیدمان هستیم.
کشت فراسرزمینی برای زمان اشباع تولید داخل است
وی در پاسخ به سوالی بر اینکه آیا کشتهای فراسرزمینی میتواند کمکی به صادراتی کردن مرغ و طیور کند؟ گفت: بخش عمدهیی از نیاز دام و طیور با واردات تامین میشود و اگر بتوانیم خودمان آن را تولید کنیم قیمتها کاسته میشود و ارزش افزوده به عوامل داخلی بازمیگردد و این به نفع کشور است؛ کشت فراسرزمینی همزمانی موثر است که تولید داخلی ما به حد انبوه برسد و برای رقابتی کردن و صادرات محصول با کیفیت و ارزانقیمت تصمیم به انجام کار پروژهیی و کشت در منطقهیی دیگری بگیریم. معصومی بیان کرد: سیاست دولت تولید برای صادرات نیست و اگر چنین بود نوع و نحوه پرورش را تغییر میدادیم، مثال بارز این حقیقت را میتوان در گندم تضمینی داخلی مشاهده کرد که خرید از کشاورز با نرخ هزار و 500 تومان انجام میشود در حالی که قیمت جهانی آن 750 تومان است و متاسفانه میخواهیم هر طور که شده خودکفا شویم.
رییس کمیسیون کشاورزی اتاق تهران تصریح کرد: سیاستهای دولتها غالبا بر پایه منطق اقتصاد نیست بلکه تحلیلهای سیاسی در اولویت قرار دارد؛ به همین دلیل قیمت تمام شده برخی محصولات نسبت به عرف جهانی گرانتر میشود.
وی اذعان کرد: تولیدهای داخلی زمانی میتوانند اقتصادی شوند که بر اساس مزیتهای کشور و قیمت رقابتی بنا شود، اما عوامل سیاسی باعث شده تا گرانی را بپذیریم و در ظاهر در مورد برخی از کالاها خودکفا شویم، کشورهای دیگر به دلیل ارزانی در عوامل تولید میتوانند امتیاز صادرات را کسب کنند.
معصومی در بخش دیگری از سخنان خود در مورد تقاضا گفت: کشور ما به محصولات ارگانیک اهمیتی نمیدهد و حتی به قدری تولید ارگانیک اندک است که در آمارها شمارش نمیشود و اگر بتوانیم مقرون به صرفه تولید کنیم بازارهای جهانی بسیار از آن استقبال میکنند.
معصومی گفت: راههایی برای تقویت بازار داخلی وجود دارد که در قالب طرح به وزارتخانه ارائه شده و کاربردیترین آنها اعطای سوبسید به کشاورزان در عوض تعیین قیمت ثابت است، برای مثال دولت باید غلات و دیگر خریدهای زراعی خود را به نرخ روز جهانی بر اساس جدول کیفیت ملاک قرار دهد اما سوبسیدی در قبال کشت در هکتار زمین آنها بپردازد.
الزام ایجاد صنایع تبدیلی
از سوی دیگر حسن فروزانفرد، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و صنایع غذایی اتاق تهران بر این عقیده است که اگر هدف این است که نتیجه فعالیتها در حوزه کشاورزی، ارزش افزوده بیشتر باشد، گریزی از ایجاد صنایع تبدیلی نخواهد بود. او گفت: اغلب، توسعه کشاورزی، مستقل از ارزش افزوده نهایی آن مورد بررسی قرار میگیرد و تعامل وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز کمرنگ است. البته، طرح انتزاع وظایف و اختیارات بخش کشاورزی از وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار بود همین مساله را حل کند. اما به دلیل مشکلاتی که میان دو وزارتخانه وجود داشت، این طرح چندان موثر واقع نشد و حتی به پیچیدگی کار افزود.
او افزایش سطح زیرکشت، افزایش کیفیت محصولات، افزایش منافع کشاورزان و ارتقای ارزش افزوده بخش کشاورزی را در گرو به رسمیت شناختن صنایع تبدیلی به عنوان صنایع پیشران دانست. به عقیده وی، اگر صنایع تبدیلی در اندازه مناسب با جانمایی مناسب و با هدفگیری صادرات در کشور ایجاد شوند، این صنایع زنجیره تامین خود را بهبود داده و آن را اصلاح میکند.
این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران در ادامه، شکلگیری کارگروهی در اتاق تهران را پیشنهاد کرد که نمونههای موفق صنایع تکمیلی را شناسایی کرده و آثار منطقهیی و محلی آنها در حوزه کشاورزی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین اگر قرار بود این نتایج توسط وزارت جهاد کشاورزی حاصل شود، به ازای هر مقدار بهبود به چه میزان هزینه میکرد و شرکتی که این فعالیت را آغاز کرده و توسعه داده با چه هزینهیی توانسته است، زمینه تغییر و تحول جدی را در حوزه کشاورزی ایجاد کند. در مرحله بعد لازم است این افراد برای توسعه فعالیتهایشان مورد تشویق قرار گیرند.
او افزود: بهطور حتم این صنایع تبدیلی برای تامین خوراک و برای آماده کردن محصول خود در تعامل با کشاورزان منطقه قرار گرفتهاند و زمینه ارتقا دانش، افزایش سطح زیر کشت و همچنین نحوه بهرهبرداری بهتر از منابع طبیعی اعم از آب و زمین را فراهم کردهاند؛ به این دلیل که باید کشاورزان را متقاعد کنند، محصولاتی با قیمت پایینتر و کیفیت بهتر ارائه کنند. کشاورزان زمانی نسبت به تولید چنین محصولی متقاعد میشوند که نسبت به کسب سود اطمینان حاصل کنند. البته ممکن است یک یا دو سال مجبور شوند که با سود کمتر فعالیت کنند. اما اگر در بلندمدت سود مورد انتظار را کسب نکنند، در پیشبرد این اهداف مشارکت نمیکنند.
فروزانفرد، با بیان اینکه، صادرات محصولاتی با برد صادراتی بیشتر و با ارزش افزوده بالاتر، نیازمند توسعه صنایع تبدیلی است، ادامه داد: خوب است که وزارت جهاد کشاورزی نیز از این زاویه به مساله بنگرد که اگر به دنبال صلادرات محصولات کشاورزی است، بهترین شکل صادرات که برد و ارزش افزوده آن بیشتر است، مستلزم سرمایهگذاری بیشتر در حوزه صنایع تبدیلی است. در این صورت، میزان ضایعات که از تولید تا مصرف، گاهی به 20 تا 30 درصد محصول میرسد نیز کاهش پیدا میکند. جالب است بدانید که سهم ایران در بازارهای جهانی در صورتی محقق خواهد شد که حجم صادرات محصولات کشاورزی 2.5 برابر شود و این افزایش علاوه بر اینکه فشار بر منابع آب و خاک را افزایش خواهد داد، بسیار پرهزینه بوده و نیازمند توسعه شبکه حملونقل نیز خواهد بود. البته افزایش صادرات محصولات کشاورزی در جای خود ارزنده است؛ اما صنایع تبدیلی در ازای صادرات با تناژ کمتر، ارزش افزوده بیشتری را نیز پدید خواهد آورد. او با بیان اینکه صنایع تبدیلی در مقابل عرضه محصولات بیکیفیت مقاومت میکند، گفت: اگر صنعت تبدیلی حرفهیی، مواد اولیه را به قیمت بالا و کیفیت نامناسب تحویل بگیرد، نمیتواند رقابت کند. بنابراین در مقابل کشت ناصحیح با واریته نامناسب مقاومت میکند. در این صورت ظرفیت تولید در اختیار کسانی قرار میگیرد که به سمت استفاده صحیح از منابع طبیعی یا تجمیع اراضی برای کاهش هزینههای کاشت، داشت و برداشت گام برمیدارند. فروزانفرد افزود: متاسفانه به نظر میرسد، این مساله به عنوان راهبرد اصلی نه در وزارت صنعت، معدن و تجارت و نه در وزارت جهاد کشاورزی مورد توجه قرار نگرفته است. در حالی که پیشران توسعه کشاورزی و بهبود معیشت کشاورزان، توسعه حرفهیی صنایع تبدیلی است آن هم نه صنایع کوچک و متوسط و پراکنده چرا که آنها خود به رقابتهای کشنده دامن میزنند. بلکه باید نسبت به توسعه صنایع تبدیلی که توانایی ورود به بازارهای بینالمللی را دارند، اقدام شود.