لیبرالیسم تشکلی

۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۶۴۰۳
لیبرالیسم تشکلی

گروه تشکل‌ها |فراز جبلی|

نگاهی گذرا به لیست تشکل‌ها یک مساله مهم را به ما نشان می‌دهد. نیاز به بازنگری در تشکل‌ها به‌شدت به چشم می‌خورد. تعداد زیادی تشکل که چند سال است مجمع عمومی نداشته‌اند، تشکل‌هایی که تنها با بودجه اتاق و کمک‌های خارج از حق عضویت اعضا به حیات ادامه می‌دهند و تشکل‌هایی که موضوعیت فعالیت خود را از دست داده‌اند امروز به مساله‌یی بدل شده است که کمتر کسی جرأت ورود به آن را دارد. همه این مسائل از یک مشکل ساده نشأت می‌گیرد، نگاه به تشکل‌ها به چشم حمایتی صرف است در حالی که هر تشکل مانند هر بنگاه اقتصادی دارای یک چرخه حیات است و در صورت ناکارآمدی باید از گردونه خارج شود. در حقیقت این مساله که بخواهیم از تشکل‌ها بدون توجه به وضعیت آنها حمایت کنیم می‌تواند منجر به تشکل‌هایی ناکارآمد شود. بیاییم با یک پرسش مساله را بررسی کنیم. اگر ورود و خروج تشکل‌ها به عرصه اقتصاد به شکل آزاد و بدون دخالت خارجی باشد چه اتفاقی برای فضای تشکلی کشور رخ می‌دهد؟

 چالش ورود و خروج آزاد

یکی از شرایط بازار رقابت کامل ورود و خروج آزاد بنگاه‌ها به بازار است. در حقیقت با این فرض که بازار رقابت کامل دارای بیشترین توان برای حداکثر کردن مطلوبیت است این شرط که بنگاه‌ها بتوانند بدون مانع به بازار وارد یا خارج شوند گذاشته شده است. شرایط بازار رقابت کامل را تا حدی می‌توان با شرایط تشکل‌ها نیز متناظر کرد. اگر تشکل‌ها بتوانند بدون دردسر به عرصه اقتصاد وارد یا از آن خارج شوند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

در حال حاضر ثبت یک تشکل با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه است. نهادهای مختلفی بر ایجاد یک تشکل نظر می‌دهند و معمولا این موضوع با دشواری‌های زیادی همراه می‌شود. الزامات قانونی گسترده، نیاز به موافقت‌های مختلف و بحث‌هایی از این دست ایجاد یک تشکل را با سختی روبرو کرده است. در اتاق بازرگانی به عنوان یک نهاد بخش خصوصی نیز این سختی‌ها وجود دارد. در مقابل اگر تشکلی به هر دلیلی ناموفق بود امکان خروج آن از عرصه به سادگی وجود ندارد. نهادهای مختلفی از تشکل حمایت می‌کنند تا تشکل بتواند به فعالیت ادامه دهد. این مساله به ظاهر پدیده مثبتی است اما در عمل باعث شده است که تشکل‌های زیادی وجود داشته باشند که بدون حمایت خارجی مانند کمک‌های مالی اتاق نتوانند به فعالیت ادامه دهند.

 وضعیت تشکل‌های ناکارآمد

نگاهی به لیست امروز تشکل‌ها گواهی همین موضوع است. در حال حاضر تشکل‌هایی وجود دارند که مدت‌ها است مجمع عمومی برگزار نکرده‌اند. در این تشکل‌ها معمولا یک فرد به عنوان رییس همه کارها را در اختیار گرفته است و برای سال‌ها در این سمت باقی مانده است. در اکثر این تشکل‌ها حتی اعضا مدت‌ها است که حق عضویت پرداخت نمی‌کنند. درآمد این تشکل‌ها نه از حق عضویت یا ارائه خدمات بلکه از طریق کمک‌های مالی نهادهایی مانند اتاق بازرگانی تامین می‌شود. در عین حال این تشکل‌ها هنوز از حقوقی مانند حق رای در هیات نمایندگان برخوردار هستند و حاضر نیستند از عرصه کنار بروند.

تشکل‌هایی نیز هستند که اصولا موضوع فعالیت آنها دیگر وجود ندارد. برای مثال صنایعی در گذشته وجود داشته‌اند که با پیشرفت تکنولوژی دیگر در عرصه اقتصاد اعضای آنها وجود ندارند و اصولا آن صنعت جای خود را به صنایع دیگری داده است.

 با این وجود این تشکل‌ها هنوز در اقتصاد حضور دارند و در تصمیم‌گیری‌ها شرکت می‌کنند. علت این مساله هم این است که راه خروج برای آنها وجود ندارد.

 یک مدل تشکلی آزاد

اگر به جای دخالت در امور تشکل‌ها فضا باز گذاشته شود و هیچ دخالتی در تشکل‌ها صورت نگیرد، در آینده‌یی نه چندان دور شاهد خواهیم بود که صرفا تشکل‌هایی که دارای کارآمدی هستند به فعالیت می‌پردازند. دخالت در ثبت و خروج هر دو باعث شده است که این چرخه با مشکلاتی روبه‌رو شود. در یک چرخه سالم، تشکل بر اساس نیاز و درخواست چند فعال اقتصادی شکل می‌گیرد و همان اعضا هزینه آن را می‌پردازند. در صورتی که این تشکل بتواند به درستی به فعالیت بپردازد

کم کم تعداد اعضا نیز افزایش پیدا می‌کند و به مرور تشکل بزرگ می‌شود. در عین حال اگر تشکلی موفق نبود این مدل منجر به خروج تشکل به دلیل نداشتن درآمد می‌شود. زمانی که یک تشکل کارآمد نیست اعضا نیز حاضر به پرداخت حق عضویت نیستند و به همین دلیل به مرور با مشکلاتی مانند مسائل مالی روبرو می‌شود و در نهایت از چرخه خارج خواهد شد.

 تشکل‌های موازی در مدل لیبرالیسم تشکلی

در چنین حالتی بحث تشکل‌های موازی نیز عملا حل شده است. انتقادها از تشکل‌های موازی بر این اساس است که برای یک موضوع چند تشکل ایجاد می‌شود در حالی که این مساله منجر به اتلاف منابع می‌شود. حال اگر درآمد تشکل بر اساس حق عضویت باشد، ادامه فعالیت تشکل خود نشانه کارایی آن است و طبیعتا مشکل موازی بودن تشکل‌ها به خودی خود حل می‌شود. اگر دو تشکل به صورت موازی هر دو دارای عضو و درآمد باشند نشانه این است که کارکرد آنها متفاوت بوده و مشکلی برای ادامه فعالیت آنها نیست. در عین حال اگر تشکل‌ها کاملا موازی همدیگر باشند تشکلی که کارآمدی کمتری دارد خود به خود به دلیل نداشتن درآمد حذف خواهد شد.

در حقیقت انتقادهایی که به تشکل‌های موازی می‌شود نه به خاطر ماهیت آنها بلکه به این دلیل است که اکثر آنها از منافع اتاق بازرگانی برای خود استفاده می‌کنند بدون آنکه کارکردی برای اقتصاد داشته باشند.

 معاونت تشکل‌ها در بحث تشکل‌های آزاد

اجرای چنین طرحی با وجود تمام فواید آن با مشکلات زیادی همراه خواهد بود. آزاد‌سازی تشکل‌ها مطمئنا فواید بلندمدتی خواهد داشت اما سوال این است که آیا به معاونت تشکل‌ها اینقدر اعتماد می‌شود که چنین کاری را صورت دهد. معاونت تشکل‌های اتاق ایران مهم‌ترین نهادی است که می‌تواند چنین سیاستی را اجرایی کند اما اجرای این کار به معنی حذف بسیاری از تشکل‌ها و در عین حال قبول حضور تعداد زیادی تشکل جدید است. مطمئنا مسوولان معاونت تشکل‌ها نیز به فواید چنین طرحی اشراف کامل دارند اما در عین حال مخاطرات و فشارهای ناشی از آن را به خوبی می‌شناسند.

در صورت آغاز این طرح طبیعتا نخستین مساله اعتراضاتی است که به معاونت تشکل‌ها از سوی تشکل‌هایی می‌شود که احتمال حذف آنها وجود دارد. طبیعتا اگر هیات رییسه از معاونت تشکل‌ها در دوره اجرای چنین طرحی حمایت نکند امکان چنین مساله این وجود ندارد.

شاید بهترین مرحله ابتدایی اعلام لیست تشکل‌هایی باشد که بیش از یک سال از مجامع آنها گذشته است و مجمعی برگزار نشده است. در چنین شرایطی عملا اعضا متوجه وضعیت تشکل می‌شوند و اصولا می‌توان روی سایت زمان آخرین مجمع تمامی تشکل‌ها را اعلام کرد. همچنین میزان کمک‌های مالی سال‌های گذشته تمام تشکل‌ها نیز به صورت شفاف اعلام شود تا اعضا در جریان این مساله نیز باشند. با اجرای این دو کار تشکل‌ها فرصت خواهند داشت خود را تقویت کرده و خطر کاهش اعضا به دلیل ناکارآمدی از بین برود.

  وضعیت کمک‌های مالی

کمک مالی از سوی اتاق بازرگانی به تشکل‌ها نه تنها ایرادی ندارد بلکه حتی می‌توان این کمک را به نوعی حق تشکل‌ها دانست اما این مساله می‌تواند با ساماندهی و فکرهای بهتری صورت پذیرد. حیات تشکل نباید وابسته به این کمک‌ها باشد بلکه این کمک‌ها می‌تواند به شکل پروژه‌های مشترک میان تشکل و اتاق بازرگانی صورت گیرد. برای مثال پروژه‌های تحقیقاتی یا پروژه‌های توانمندسازی میان تشکل و اتاق بازرگانی با بودجه‌یی که به عنوان کمک به تشکل‌ها در نظر گرفته شده است در عمل باعث می‌شود که پول به جای صرف شدن برای بودجه جاری صرف مسائل اساسی تشکل‌ها شود.

در یک صورت کلی توانمند‌سازی تشکل با حمایت‌هایی که به شکل فعلی صورت می‌پذیرد امکان‌پذیر نیست. روش‌های دولتی که باعث صنایع عقب افتاده‌یی همچون خودرو‌سازان ایران شد در تشکل‌ها نیز در حال رخ دادن است و بسیاری از این تشکل‌ها بدون حمایت قادر به ادامه حیات نیستند. به نظر می‌رسد دیر یا زود مساله آزادسازی وضعیت تشکل‌ها باید در دستور کار اتاق بازرگانی قرار گیرد.