چرا سود، اولویت ایران در سوآپ نفتخام نیست؟
گروه انرژی|
اکنون 3هفته از انتشار خبری که مدعی آغاز سوآپ نفتی ایران با همسایگان شمالی خود شده بود میگذرد، سوآپی که 7 سال متوقف شده بود و حالا ایران نشان داده است که مصرانه به دنبال احیای این عملیات است. صحبتهای هفته گذشته بیژن زنگنه وزیر نفت در دیدار با همتای برزیلیاش نشان داد که ایران بیش از آنکه در سوآپ دنبال سود باشد به
از سرگیری آن اهمیت میدهد. «تعادل» در این گزارش بررسی کرده است که چرا «سود» اولویت ایران در عملیات سوآپ نیست و تفاوت سوآپ نفتی ایران با دیگر تجربهها از این دست در دنیا چه مواردی را شامل میشود؟ مشروح این گزارش را در ادامه میخوانید.
بیژن زنگنه وزیر نفت هفته گذشته در مورد چگونگی از سرگیری سوآپ نفت خام عنوان کرد: موضوع مهم به جریان افتادن دوباره عملیات سوآپ نفت خام بوده است، ما میتوانیم با سه کشور ترکمنستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان در این زمینه همکاری داشته باشیم، البته در حال دریافت نفت از شرکتهای بینالمللی هستیم.
زنگنه با بیان اینکه از اساس، مدت این نوع قراردادها ۶ ماهه تا یکساله خواهد بود و اکنون فعال شدن عملیات سوآپ مهم است، گفت: بهطور معمول باید این عملیات صورت گیرد تا مسیر اقتصادی باشد، در این نوع قرارداد باید به تغییر پارامترها و پایههای قیمتی بازار توجه داشت. در عملیات سوآپ ما باید با بازار مدیترانه رقابت کنیم، بهطوری که عرضه آن نفت در بازار خلیجفارس نسبت به محمولههایی که در مدیترانه و بازار سیاه میرود، صرفه داشته باشد. ما خیلی دنبال سود حاصل از عملیات سوآپ نفت خام نیستیم و فعال شدن دوباره این عملیات برای ما بیشتر اهمیت دارد.
سوآپ و کاربرد آن برای ایران
بهطور کلی سوآپ را قرارداد بلندمدت تبادل یک کالا با کالایی دیگر یا حتی پول میتوان تعریف کرد و شکلهای مختلفی از آن در سراسر جهان تجربه شده است. در سوآپ نفتی هم داستان به همین منوال است و گاهی تولیدکننده نفت خام تنها به دنبال آن است که از بازار آینده محصول خود اطمینان یابد. در این حالت سوآپ مانند جایگزینی برای بازار معاملات آتی نفت در نظر گرفته میشود که ریسکهای فعالیت را پوشش میدهد. در موارد دیگر تضمین قیمت نفت میتواند، انگیزه امضای قرارداد سوآپ باشد و به همین دلیل «قیمت ثابت» نفت فروخته شده برای مدت تعیین شده در قرارداد، براساس قیمت روز امضای قرارداد تثبیت و نوسانات بازار در مدت قرارداد نادیده گرفته میشود. در حالت دیگر به دلیل مشکلات فروش یا شبکه بانکی، تبادل نفت با کالا یا محصولات نفتی صورت میگیرد و در حالتی مانند شرایط ایران، تبادل نفت برای تضمین خوراک پالایشگاهها، واردات بنزین و کاهش هزینههای حمل خواهد بود.
آنطور که از سخنان زنگنه برمیآید، ایران نه به دنبال تضمین مشتریان کافی برای نفت خود است و نه قصد دارد از نیاز همسایههای شمالی خود به دسترسی به آبهای آزاد استفاده کرده و از این راه کسب درآمد کند. المانیتور پیش از این نوشته بود که یکی از اهداف ایران از سوآپ، تضمین خوراک پالایشگاه و واردات کافی بنزین به کشور است. سخن وزیر نفت از قراردادهای 6 ماهه و یکساله و همچنین تغییر پارامترها و پایههای قیمتی به معنای آن است که ایران قصد ندارد با تعیین یک «قیمت ثابت» برای جریانهای نفتی آینده کشور، ریسک قطعی آنها را بپذیرد؛ موضوعی که در زمان وزارت نفت مسعود میرکاظمی این پیامد را به دنبال داشت. البته زنگنه به وضوح عنوان میکند که سود سوآپ چندان مورد توجه ایران نبوده و هدف نخست به جریان افتادن دوباره این همکاریهاست.
حسین عسکری، اقتصاددان ایرانی بزرگ شده در انگلستان و امریکا در کتاب انگلیسی با عنوان «مطالعه موردی تحریمهای امریکا» درباره یکی از نخستین سوآپهای نفتی ایران مینویسد. او تشریح میکند که در سال 1995 و در پی تحریمهای نفتی امریکا علیه ایران، خرید نفت از سوی شرکتهای امریکایی بهشدت کاهش یافت و به زیر 10درصد رسید. با این حال در تعداد خریداران جهانی نفتی ایران، تقریبا تغییری حاصل نشد و ایران به راحتی نفتی که پیش از آن به امریکا میفرستاد (و البته حتی 10درصد از صادراتش هم نمیشد) به خریداران دیگر فروخت. در این میان آن دسته از خریداران امریکایی که نیاز به نفت سبک ایران داشتند، به راحتی میتوانستند نفت غیرایرانی موجود خود را با نفت ایران مبادله کرده و در حقیقت سوآپ نفتی داشته باشند.
شکستهای جهان در سوآپ نفتی
سوآپ در دنیا تجربهیی قدیمی است. امریکاییها نیز قبل از خرید نفت خام سبک ایران در مدل سوآپ، تجربههای دیگری را از سر گذرانده بودند. تجربههایی که همیشه نیز با سود همراه نبوده است. شرکت امجی امریکا در سالهای 1997 بیش از 1.9میلیارد دلار در قراردادهای آتی و سوآپ نفت از دست داد. دلیل این زیان، سقوط قیمت نفت خام، نفت سفید و بنزین بوده است. برخی کارشناسان، اقدامات شرکت امجی را «بازی قمار» معرفی میکنند اما بررسی سیاستهای این شرکت نشان میدهد که فعالیتهای متنوع آن در حقیقت بخشی از استراتژی تجاری پیچیدهاش بوده است. تلاشهای امجی برای ایجاد یک کسبوکار کاملا یکپارچه نفتی (خرید تضمینی نفت و فروش فرآوردههای نفتی) در ایالات همراه با استراتژیهایی به شرح زیر بود: 1) ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان و بر اساس قراردادهای عرضه فوروارد. براین اساس در طول مدت قرارداد حدود 160میلیون بشکه بنزین و نفت سفید به مدت 10 سال و با قیمتهای ثابت به مشتریان فروخته میشد. قیمت ثابت تعیین شده بین 3 تا 5 دلار بالاتر از قیمتهای بازار فیزیکی تعیین شده بود و هر یک از طرفین قرارداد میتوانستند با پرداخت بدهیها و «مبلغ حق خرید» قرارداد را فسخ کرده و بخشی از داراییهای طرف مقابل را مالک شود. در همین زمان، نفت مورد نیاز شرکت هم به صورت قراردادهای بلندمدت خریداری میشد. 2) شرکت امجی، 49 درصد از سود شرکت کسل انرژی را هم به دست آورد که در آن زمان یک شرکت اکتشاف نفت بود و بعدها به پالایشگاه تبدیل شد. 3) برای اطمینان از عرضه محصولات انرژی، این شرکت همچنین کل خروجیهای پتروشیمی انرژی (حدود 126هزار بشکه در روز) را با حاشیهیی تضمین شده برای 10سال تضمین کرد. 4) امجی در نهایت برنامهیی برای توسعه زیرساختهای ذخیرهسازی و حملونقل محصولات نفتی تدوین کرد.
شرکت امجی برای کاهش ریسک فعالیتهای خود از قرارداد سوآپ یک به یک استفاده کرد؛ به این معنا که میزان تولیدات آن بهطور کامل به یک مشتری فروخته شده و دقیقا برابر با میزان تقاضا و قرارداد فروش امضا شده، بود. خرید هم به همین صورت انجام میشد. 33درصد از قراردادها به صورت کوتاهمدت و در بورس آتی انرژی امضا میشدند و مبنای قیمتی آن، نفت خام وستتگزاس اینترمدیت در بازار نیویورک بود. 66درصد از نفت مورد توافق هم براساس سوآپ OTC (فیزیکی و خارج از بورس) انجام میشد. هر قرارداد 4 روز پیش از انقضای آن، تمدید میشد و قیمتهای جدید برای خرید ماه یا ماههای آینده تعیین میشدند.
در آن برهه زمانی، قیمت نفت و فرآوردههای نفتی سقوط کرد. زیان بزرگ شرکت امجی از آنجا بود که یا مجبور بود به مدت 10سال به خرید نفت خود ادامه داده یا آنکه با پرداخت مبلغ حق خرید داراییهای طرف قرارداد از زیر بار تعهدات خود خارج شود. این شرکت با توجه به شرایط خود، چارهیی جز ادامه وضعیت کنونی نداشت. اما از شانس بد، وضعیت بازار در بیشتر روزهای سال 1993، کانتانگو (قیمت آتی نفت خام بیشتر از قیمت کنونی) بود. به این صورت شرکت امریکایی، نفت خام را گران میخرید و فرآوردههای آن را با قیمتی اندک به فروش میرساند.
نیجریه یکی دیگر از کشورهایی است که در سالهای گذشته تجربه سوآپ نفتی بسیاری داشته است. بر اساس گزارشی که موسسه مدیریت منابع طبیعی انگلستان در این باره تهیه کرده، نزدیک به 20 درصد نفت تولیدی نیجریه از سال 2010 تاکنون به صورت قراردادهای سوآپ به فروش رسیده و در عوض، کالا و محصولات مصرفی وارد این کشور شده است. این قراردادها میلیاردها دلار زیان برای نیجریه به همراه داشتهاند که البته به دلیل شرایط موجود این کشور احتمالا همچنان ادامه خواهند یافت. بدهیهای دولت نیجریه به سهامداران داخلی و خارجی نفت خود و همچنین کاهش کارایی پالایشگاههای این کشور مانع از آن شده که نفت تولیدی به صورت آزاد یا با ارزش افزوده بالا فروخته شده و قرارداد سوآپ به نوعی زیان اجباری این کشور است.
رمز موفقیت سوآپ ایران
سوآپ نفتی ایران با همسایگان شمالی خود، تفاوت بسیاری با سوآپهای ناموفق شرکت امریکایی امجی و دولت نیجریه داشته است. ایران در حال حاضر نه نیاز به تضمین قیمت آینده محصولات نفتی خود دارد، نه نیاز به تضمین خرید و نه به دلایل دیگر مجبور به فروش غیرنقدی نفت است. با این حال، ترجیح میدهد با دریافت نفت در سواحل خزر برای خوراک پالایشگاههای خود و تحویل میزان معادل آن در سواحلی جنوبی به مشتریان بینالمللی طرفهای قرارداد، هزینههای خود را کاهش دهد. در سوآپ نفتی ایران بر خلاف نمونههای ذکر شده، با توجه به آنکه نفت با نفت یا فرآوردههای نفتی (بنزین) با فرآوردههای نفتی دیگر (نفت سفید و گازوییل) مبادله میشود، نوسانات قیمتی بهطور یکسان برای دوطرف قرارداد بوده و اثر مثبت یا منفی چندانی نخواهد داشت. این موضوع وضعیتهای خاص حاکم بر بازار (مانند حالت کانتانگو در مورد شرکت امجی) را هم تعدیل خواهد کرد؛ به ویژه آنکه براساس سخنان وزیر نفت، قیمت قراردادها به صورت دورهیی مورد بازبینی قرار گرفته و براساس شرایط روز تعیین میشوند. در چنین حالتی تنها موضوعی که باید به آن توجه شود، آن است که قراردادهای تحویل و دریافت نفت یا فرآوردههای نفتی باید بر اساس قراردادهای مشابه (به عنوان مثال قراردادهای آتی 3 ماهه) تنظیم شوند.
در کل شاید بتوان تنها یک گلوگاه برای موفقیت سوآپ نفتی ایران در آینده یافت: رقابت مسیر جایگزین به دریای مدیترانه. خط لوله باکو-تفلیس-جیحان که در سال 2006 ساخته شده و 40 سال هم عمر مفید خواهد داشت، میتواند در هر روز بهطور عادی یکمیلیون بشکه نفت را از همسایگان شمالی کشور به اروپا و سواحل دریای مدیترانه برساند. در سال 2010 که سوآپ ایران قطع شد، اهمیت این خط لوله 1800 کیلومتری دست کم گرفته شده بود. هماکنون در شرایط برابر، سوآپ نفتی ایران و همسایگان حاشیه دریای خزر باعث خواهد شد تا هزینههای انتقال نفت هر دوطرف کاهش یابد و نفت بیشتری مسیر دریا را در پیش بگیرد؛ موضوعی که از گفتههای زنگنه مشخص است مهمترین دغدغه وزارت نفت است. در این صورت شاید درآمدهای مستقیمی نصیب کشور نشود اما از بازگشت نفت به چرخه سالم، متعادل و قابل اتکای خود، منافع غیرمستقیم بسیاری احیا خواهد شد.