کودکی ناتمام
ریحانه جاویدی
رویای خالهبازیهای کودکانه در زندگی برخی دختران استانهای مرزی ایران، خیلی زود رنگ واقعیت به خود میگیرد؛ دخترانی که هنوز طعم کودکی را درست و حسابی نچشیده، همسر میشوند و پس از آن مادر. مادری که اگر از زایمان جان سالم به در برد، همبازی کودکش میشود تا کمبود روزهای از دست رفتهاش را جبران کند و همچنان که برای کودکش مادری میکند، روزهای کودکی گم شده خودش را هم پیدا کند. تصویر ازدواج دختربچهیی که عروسکش را تا پای سفره عقد همراه دارد تا ناآرامی نکند، مربوط به سالهای دور و خاطرات مادربزرگها نیست، هنوز در برخی نقاط ایران، دخترانی زیر سن قانونی، به ازدواج با مردانی هم سن و سال و گاه چندین سال بزرگتر از خودشان تن میدهند.
مهمترین دلیل بروز چنین اتفاقاتی جدای از مناسبات قومی و قبیلهیی، ضعف قانون است. در ماده 1041 قانون مدنی، آمده است: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به 15 سال تمام شمسی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح است.» روز گذشته، معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، از پیش قدم شدن علمای اهل سنت برای تغییر این وضعیت خبر داد. این خبر برای دختران استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان که بیشترین آمار از ازدواج دختران در سن پایین را به خود اختصاص میدهند، روزنه امیدی است تا شاید روزهای سرخوشیشان حفظ شود.
تلاش برای پایان کودک فروشی با نام ازدواج
عواملی مانند فقر، اعتیاد والدین، بدسرپرستی و بیسرپرستی از جمله عواملی است که کارشناسان آنها را مهمترین دلیل برای پدیدهیی میدانند که از آن با عنوان « کودک همسری» یاد میشود. کودکانی که به عنوان یک کالا مبادله میشوند و خوشیهای روزهای بیدغدغه دخترانه شان خیلی زود به سرقت میرود. نه تنها سلامت روح و روانشان در این بازی ناعادلانه زیر پا گذاشته میشود، بلکه بارداری زود هنگام و به دنبال آن سقطهای مکرر جنین، سلامت جسمشان را هم نشانه میرود. در ادامه تلاشهای بسیاری که تاکنون برای تغییر قانون ازدواج دختران در سن پایین صورت گرفته است، هنوز هیچ اتفاق جدی صورت نگرفته است. 23مرداد امسال، صدها فعال مدنی و کنشگر حقوق زنان و کودکان، در نامهیی تحتعنوان «به ازدواج کودکان پایان دهید» خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خواستارممنوعیت ازدواج کودکان کمتر از ۱۸ سال در ایران شدند.
پیش از این هم در بهمن ماه سال گذشته کمیته حقوق کودک سازمان ملل آمارهای ازدواج دختربچهها در ایران را نگرانکننده دانست و از دولت ایران خواست قوانین کیفری که دختران را از 9 سالگی بالغ میداند را اصلاح کند. این در حالی است که 28 مرداد امسال اعلام شد، طرح تغییر قانون ازدواج بعد از رأی اعتماد مجلسیها به وزیران دولت روحانی از سوی فراکسیون زنان مجلس دوباره در دستور کار قرار خواهد گرفت، فاطمه ذوالقدر، عضو این فراکسیون درباره این موضوع به روزنامه ایران گفته بود: «در گام نخست راه ازدواج کودکان زیر 13 سال با مردان میانسال بسته شود.» از طرفی طیبه سیاوشی، عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، از وجود دوهزار کودک مطلقه وبیوه در کشور خبر داده و اعلام کرد که سقط جنینهای مکرر برخی کودکان، باعث نگرانی است. به گفته او، آمار ۲ هزار کودک مطلقه، مربوط به کودکانی است که ازدواج آنها ثبت قانونی شده؛ یعنی ممکن است تعداد، از این هم بیشتر باشد.
سیاوشی با اشاره به وجود اقوامی در کشور که سن ازدواج را ۹ سال تعیین میکنند، گفت: «در بسیاری موارد، این امر واقعا اختیاری نبوده و حتی مادر آن خانواده هم این مساله را مطرح میکند که مایل نیست کودک در سن پایین ازدواج کند؛ اما به دلیل مسائل مختلف مثل فقر، اعتیاد یا فشارهای عشیرهیی و طایفهیی، حتی اگر به شهرهای دیگر نیز مهاجرت کرده باشند، ناچار به رضایت میشوند.»
به گفته این نماینده مجلس، طرح افزایش سن ازدواج کودکان، تحت تاثیر آمار افزایش تعداد پدیده کودک همسری و تبدیل آن به کودک بیوهها کلید خورد. او برخورد با دفترخانههایی را که بدون مجوز قانونی ازدواجهای غیرقانونی را ثبت میکنند، از راهکارهای مبارزه با این معضل میداند.
پیشینه یک قانون
قدیمیترین قانون سن ازدواج مربوط به سال 1313 است. به موجب این قانون کمترین سن ازدواج برای دختران، 15 سال تمام شمسی و برای پسران، 18 سال تمام شمسی درنظر گرفته بود. تا سالهای بعد نیز سن ازدواج بارها افزایش و کاهش یافت تا سرانجام در سال 1381 حداقل سن ازدواج برای دختران به 13 سال و برای پسران به 18 سال تبدیل شد.
بر اساس این قانون، ازدواج قبل از این سن نیز امکان پذیر است اما با رعایت سه شرط، نخست اذن ولی، دوم رعایت مصلحت کودکان و سوم تایید دادگاه صالح. یعنی به این صورت که دادگاه به موضوع رسیدگی میکند و مصلحت کودک را میسنجد.
در این قانون ذکر شده است که مصلحت کودک به مولفههایی چون وضعیت خانوادگی، اقتصادی، شرایط اجتماعی و تحصیلی و حتی الزامهای قانونی بستگی دارد. به این ترتیب قاضی باید این مصالح را در نظر بگیرد که واقعا چنین ازدواجی به نفع کودک است یا خیر.