جور دیگر باید دید

۱۳۹۶/۰۷/۰۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۸۱۱۹

 مجید اعزازی  

 به‌تازگی در خبری رسمی خواندیم که «دولت بنا دارد تا پایان برنامه ششم توسعه ۱۳ سال سن مدیران کشور را کاهش دهد و ۸ سال از این کاهش سن مدیران کشور تا پایان دولت دوازدهم اتفاق خواهد افتاد.» «تب جوان‌گرایی» در مدیریت کشور البته بیماری تازه‌یی نیست و طی ماه‌های اخیر و به‌وی‍ژه در پی انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا بار دیگر عود کرده است. پیش از این، شعار جوان‌گرایی در سال 84 و در دوران دولت نهم با ارائه و اجرای طرحی به نام «مشاوران جوان» کلید خورد. در آن روزها، شاید به‌دلیل خط‌مشی دولت نهم، پرسش درباره رابطه میان «سن» و «مدیریت» ضرورتی نداشت. اما در این روزها که دولت تدبیر و امید زمام امور را به دست دارد، سوال‌های متعددی درباره ضرورت صرف وقت دولت به مسائلی تا این حد حاشیه‌یی و غیراصیل و شاید پوپولیستی در ذهن بسیاری از افراد جامعه خلجان می‌کند: از نگاه «علم مدیریت» تا چه حد «سن» در «مدیریت» اهمیت دارد؟ اصلا ویژگی‌های یک مدیر خوب چیست؟ و... در پاسخ به سوالاتی از این دست، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

1- در هیچ کتاب مدیریتی یا در کلام هیچ مدیر موفق بین‌المللی مانند بیل گیتس، نه تنها روی «سن» و «جوان بودن» مدیر تاکید نشده، بلکه اساسا اشاره‌یی هم به جوان بودن در حکم یکی از وی‍ژگی‌های مدیر موفق نشده است. انگیزه، مهارت‌های ارتباطی، استقامت، تسلط بر کار، صبر و شکیبایی، ذکاوت و زیرکی، راستی و صداقت، قدرت پیش‌بینی، عملگرا بودن، پیش رو بودن و صفاتی از این دست، مهم‌ترین وی‍ژگی‌هایی است که برای مدیران موفق در متون علم مدیریت لازم دانسته شده است.

2- هم عقل و هم میراث 7 هزار ساله تمدن ایران به ما حکم می‌کند که به ریش‌سفیدان و افراد باتجربه احترام بگذاریم و از توان آنها در اموری که تخصص دارند، استفاده کنیم. بسیاری از تجربه‌ها و شهودهای شخصی از لای هیچ کتابی قابل کشف و استخراج نیستند، به‌ویژه تجربه افراد آموزش دیده و آشنا به فن و تکنولوژی. بی‌گمان، دانش، مهارت و تجربه فردی که دارای تحصیلات آکادمیک نیز هست، به‌مراتب با ارزش‌تر از دانش آکادمیک فردی بی‌تجربه است.

3- در افکار عمومی این‌طور جا افتاده است که بالا گرفتن تب جوان‌گرایی در کشور، بیش از اینکه سیاستی برای تحرک‌بخشی به چرخ‌های اقتصادی و مدیریتی کشور باشد، حربه‌یی است برای برآمدن و برآوردن آقازاده‌ها و ژن‌های خوب؛ همان‌طور که خرید خدمت سربازی در سال‌های 1378 و 1379 چنین فرصتی را برای برخی آقازاده‌ها فراهم کرد تا از خدمت سربازی سر باز زنند.

4- گروهی از اقتصاددانان کشور طی ماه‌های گذشته بارها و بارها از بحران آب، بحران محیط‌زیست، بحران صندوق‌های بازنشستگی، بحران بانکی، بودجه دولت و بحران بیکاری به‌عنوان 6 ابرچالش کشور نام برده‌اند. در همین حال، برخی ناظران و فعالان اقتصادی و سیاسی بر این باورند که «مدیریت» در کشور نیز یک چالش بزرگ و جدی است. در چنین شرایطی، چشم‌ها را باید شست و تا دیر نشده، جور دیگر باید دید. شاید نقطه عزیمت کشور به سمت توسعه همه‌جانبه و پایدار و رهایی از 6 ابرچالشی که روز به روز فربه‌تر نیز می‌شوند، تغییر در نحوه تربیت و گزینش مدیران کارآمد و با انگیزه باشد.

5- بی‌گمان، وظیفه دولت، تعیین سقف سنی و تعیین جنسیت برای مدیران کشور نیست. آنچه در زمره وظایف و ذمه دولتمردان و تمام مسوولان دولتی، خصولتی و خصوصی است، ‌ایجاد فرصت‌های برابر برای همه شهروندان ایران‌زمین است. در چنین حالتی، زمانی که شرایط رقابت سالم و سازنده برای همه فراهم باشد، هر کسی متناسب با توان و استعداد خود، در جای مناسب قرار می‌گیرد و به موتوری برای توسعه پایدار کشور تبدیل می‌شود.