تبعات نگاه غیرجهانی
منصور بیطرف
سردبیر
تحریمهای ایران علاوه بر آنکه یک نقطه مثبت داشت و آن این بود که فعالان اقتصادی و سیاستمداران ایرانی را به سمت «نگاه به ظرفیتهای درونی» برد، یک نقطه ضعف عمده را هم آشکار کرد و آن «جهانی نبودن» نگاه و اقتصاد ما بود. هر چند که محصولات خام ایران بازار جهانی خود را داشت و دارد اما فرآیند تحریمها هم به گونهیی هوشمندانه طراحی و اجرا شد که کمتر از یکسال عملا این بازار هم از دست رفت.
در اصل، اقتصاد هزاره سوم آنچنان طراحی شده که بیش از آنکه به مواد خام نیاز داشته باشد به دانش چگونه استفاده کردن آن نیاز دارد. این تغییر استفاده از ماده به دانش فرآیندی نه چندان طولانی داشته است. اگر در اوایل قرن بیستم بر حسب حادثهیی صدور ماده خامی مانند نفت کاهش مییافت یا قطع میشد، چرخ اقتصاد جهانی لنگ میزد و قیمت این ماده خام سر به فلک میکشید. اما در اوایل قرن بیست و یکم شاهد آن بودیم که با کم شدن حدود 3میلیون بشکه نفت از بازار جهانی نه تنها چرخ اقتصاد جهانی لنگ نشد بلکه قیمتها هم افزایش نیافت. آنچه مانع این رویداد شد، تغییر شکل یا استحاله ماده به دانش بود. این نخستین راهبرد نگاه جهانی است. در این راهبرد استفاده بهینه از ماده و سریع جایگزین کردن آن از اولویت بالایی برخوردار است. این تغییر و جابهجایی از جهانی بودن دیدگاهها برمیخیزد. توانایی در راه بردن یک استراتژی به جلو نیازمند شناخت از دیگران و اطرافیان است، اینکه آنها چه نیاز دارند، نیازشان چگونه برطرف میشود، چه راهبردهایی برای آینده دارند و... همه اینها سبب میشود که نگاه را بازتر و وسیعتر کرد و به بینشهای جدیدی دست یافت که در مراحل بالاتری قرار میگیرد.
دومین راهبرد نگاه جهانی، تبدیل دانش به سرمایه است. این شکل از تبدیل عملا به معنای استفاده از ظرفیتهای دیگران است. کافی است در این خصوص نگاهی به اکناف دنیا بیندازید. هیچ کشور توسعهیافتهیی را پیدا نمیکنید که نیازمند دانش و سرمایه کشور دیگری نباشد درست بر خلاف کشورهای کمتر توسعهیافته یا توسعهنیافته. این کشورها تقریبا نیازی به کشورهای دیگر ندارند، حتی همسایه خود. نمونه بارز آن کرهشمالی است. مجموع مبادلات تجاری آن کشور در طول سال به 4میلیارد دلار هم نمیرسد، این در حالی است که همسایه جنوبی آن یعنی کرهجنوبی سالانه به 1000میلیارد دلار میرسد. مبادلات تجاری سالانه کرهشمالی معادل تقریبا یک روز کرهجنوبی است. اگر کوچکترین اتفاقی برای یک شرکت در کرهجنوبی بیفتد، اثر آن را میتوان بر تغییر قیمت سهام آن شرکت در کشورهای دیگر دید. اما هر اتفاقی که برای اقتصاد کرهشمالی بیفتد، از قبیل تحریم، انفجار معدن و... هیچ تاثیری بر اقتصاد جهانی ندارد. این تفاوت عینی یک «نگاه جهانی» با یک «نگاه بومی» است. پارادایمی که کاملا با هم فرق دارند.
لازمه «نگاه جهانی» تغییر در رفتارهاست. این مورد را میتوان به عنوان راهبرد سوم و مهمترین راهبرد «نگاه جهانی» دانست. اگر مقامات کشور دنبال «جهانی بودن» هستند، باید بدانند که بدون این راهبرد دو راهبرد اول هم تاثیری ندارد. جهانی بودن، یعنی تساهل، تعامل و مدارا با اطرافیان و شریکان.
ایران یک دوره سخت را که میتوان آن را شبیه به دوره نوزایی دانست، گذراند. در این دوره آنچه به ما آسیب شدید وارد کرد و باعث شد که از قافله جهانی عقب بیفتیم، نگاه غیرجهانی بود که حاکم بود. با آنکه آن دوره گذشت اما امیدواریم که دولتمردان ما متوجه ضربه زدن این نگاه به کشور بوده باشند. حال که امتداد این دولت ورود به قرن پانزدهم هجری- شمسی است – 1400 – مرحله ورود به جهانی بودن را هم آغاز کند، آن هم با تغییر نگاه. اگر این کار را خودمان نکنیم بدون شک ما را مجبور خواهند کرد که بپذیریم.