گامی برای دغدغه شدن محیط زیست
ریحانه جاویدی
با گذشت سه سال از ایده اولیه راهاندازی مدارس طبیعت در ایران، سرانجام پای این مدارس به 22 استان کشور باز شد؛ طرحی که مسوولان و کارشناسان محیط زیست معتقدند در صورت فراگیر شدن میتواند نسل آینده را با دغدغههای محیط زیستی آشنا کرده و شهروندان مسوولیتپذیرتری را تربیت کند و از طرف دیگر روزنه امیدی برای اشغال فارغالتحصیلان محیط زیست باشد.
سالهاست کارشناسان از ضعف نظام آموزشی کشور گلایه میکنند. سیستمی که کودکان را تنها برای آزمونهای آزمایشی سخت آماده کرده و تمرکز بر ابعاد دیگر شخصیتی آنها کمتر مورد توجه است، غافل از اینکه بخش وسیعی از رفتار شهروندی باید در مدارس به کودکان آموزش داده شود تا در سنین بزرگسالی کنش طبیعی و مناسبی با محیط اطراف خود و با شهروندان دیگر در جریان زندگی اجتماعی، داشته باشند. آنچه از آن به عنوان فرهنگسازی نام برده میشود، حکایت نهادینه کردن رفتار درست در افراد است که زمان شروع آن به گفته کارشناسان آموزشی به دوران ابتدایی و حتی مهدهای کودک باز میگردد. در دورانی که به سبب صنعتی شدن، افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی، تعامل انسان با محیط زیست کم شده و در پارهیی موارد به سمت رفتار تخریبکننده طبیعت پیش میرود، جای خالی تغیر در روند تحصیل کودکان به گونهیی که با محیط زیست بیشتر عجین شوند، بیش از پیش حس میشد، تا اینکه سرانجام از سوی عبدالحسین وهاب زاده، مولف، پژوهشگر و بوم شناس برجسته ایرانی، پیشنهاد تاسیس مدارس طبیعت مطرح شد تا در سایه آن تجربه جدیدی در روند آموزش مسائل محیط زیستی به کودکان و نوجوانان ایجاد شود. مدارسی که میتواند بخشی از طبیعت یا فشای شبیهسازی از آن باشد تا کودکان با حضور در این مکان، ساعتی از روز را صرف شناخت محیط زیست کنند، با کاشت گیاهان آشنا شده و رفتار درست با طبیعت را بیاموزند. در این مدارس تسهیل گرانی که اغلب فارغالتحصیلان رشته محیط زیست یا افراد علاقهمند به این حوزه هستند، نقش راهنما و معلم را ایفا میکنند. مدارسی که تنها یک قانون اصلی دارد: کودکان نباید به خودشان، دیگران، حیوانات، درختان و سازههای مدرسه آسیب بزنند.
مشابه این مدارس در کشورهایی مانند سوئد و امریکا سالهاست راهاندازی شده و حالا از سه سال پیش ایران هم به جرگه کشورهای دارای مدرسه طبیعت پیوسته است.
ایجاد اشتغال به کمک مدارس طبیعت
مدارس طبیعت از سه سال پیش با همت بخش خصوصی شکل گرفت و اکنون آنطور که محمد درویش، مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست به تعادل میگوید، تعداد این مدارس به 55 مورد در 22 استان کشور رسیده است. او افزود: «با توجه به اینکه تمام هزینههای راهاندازی و پیشرفت این طرح از طرف بخش خصوصی تامین میشود و دولت در این میان تنها تسهیلگر طرح است، میتوان گفت یکی از طرحهای موفقی که در سالهای اخیر در حوزه محیط زیست شکل گرفت، مدارس طبیعت است، چرا که در مدتزمان اندکی، افراد بسیاری با این طرح آشنا شده و خواستار سرمایهگذاری در آن شدند. »
او با بیان اینکه مدارس طبیعت نقش مهمی در ایجاد اشتغال به خصوص برای فارغالتحصیلان محیط زیست داشته است، افزود: »تاکنون مدارس طبیعت زمینه اشتغال 800 نفر را فراهم کرده و پیش بینی میشوداین مدارس بتوانند دورنمای یک بازار اشتغال تا حد یک و نیم میلیون شغل باشند که میتواند به اهداف دولت در زمینه اشتغال بسیار کمک کند. از طرف دیگر تاکنون 45 هزار نفر از خدمات این مدارس استفاده کرده که این میزان امیدواری برای ادامه دادن را بالا میبرد.»
طرحی که کودکان را عاشق محیط زیست میکند
مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور معتقد است نتایج پژوهشها تاثیر مثبت مدارس طبیعت بر عملکرد کودکان و نوجوانان را تایید میکند. او میگوید: «پژوهشهایی که بر 500 هزار دانشآموز در سوئد و امریکا انجام شد نشان میدهد، حضور در مدارس طبیعت میزان 25 درصد در یادگریری کودکان موثر بوده و 40 درصد از بیش فعالی کودکان را کم میکند. از طرفی مهارت کار گروهی و توان حل مشکلات را در کودکان افزایش میدهد. کودکان در این مدارس یاد میگیرند که چگونه نوعی از اشتغال را ایجاد کنند که به طبیعت لطمه نزند. در واقع قرار است کودکان از این طریق عاشق سرزمینشان شوند.»درویش درباره برنامه آینده طرح مدارس طبیعت اظهار کرد: «تلاش میکنیم تا پایان برنامه پنج ساله ششم توسعه، تعداد مدارس طبیعت را به 500 مدرسه افزایش دهیم. احداث مدارس طبیعت در تمام کلانشهرهای کشور، مراکز استانی و شهرهای بزرگ اولویت سازمان حفاظت محیط زیست است. اکنون 65 درخواست جدید برای ایجاد مدارس طبیعت در کشور به سازمان محیط زیست رسیده است که در حال بررسی آنها هستیم.»
اگرچه سال گذشته برخی کارشناسان از جمله، عبدالحسین وهاب زاده، مبدع طرح مدارس طبیعت، از همکاری نکردن وزارت آموزش و پرورش با این طرح گلایه داشتند اما درویش همکاری آموزش و پرورش را در شرایط فعلی مناسب ارزیابی میکند و درباره این موضوع میگوید: «با توجه به اینکه این طرح هنوز در ابتدای راه است، همکاری آموزش و پرورش تاکنون روند مناسبی داشته است. بسیاری از مدارس و مهدهای کودک که در نزدیکی مدارس طبیعت هستند دانشآموزان خود را مرتب به این مدارس میآورند و از خدمات آموزشی استفاده میکنند. هنوز تعداد مدارس به اندازه کافی زیاد نیست و توان ما هم برای خدمات دهی بیشتر از این میزان اندک است بنابراین با توجه به امکانات فعلی مدارس طبیعت، همکاری آموزش و پرورش را میتوان در حد مناسبی ارزیابی کرد.»
کودکان محدود به چهاردیواری کلاس
عبدالحسین وهاب زاده، معتقد است نظام غلط آموزشی ما با نسل جدید کاری کرده که همه تواناییهایش گرفته شده یعنی استعدادهای حسی، حرکتی، شناختی و عاطفی کودکان در این نظام آموزشی ناقص میماند و چون حضورشان به چهار دیواری کلاس و آموزش مستقیم محدود شده نه تجربه اجتماعی به دست میآورند و نه خلاقیتی از خود نشان میدهند در حالی که مدارس طبیعت امکان حضور خلاقانه بچهها را به ویژه در سنین دبستان در محیط بیرون برای کسب تجربیات جدید فراهم میکند. مشکل نظام آموزش ما بس بزرگتر از کنکور است. مشکل از نگاه غیرواقع بینانه ما به کودک و نوجوان و تاکید بیش از حد و بیمارگونه بر آموزش مستقیم برمیخیزد. نظام تربیتی رسمی، یک نظام آموزش زده است و میپندارد باید بطور مستقیم به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود. این یک نگاه غیر علمی و بهشدت نادرست است. رشد خلاقیت نه در کلاس، بلکه در محیط طبیعی و از طریق بازی است که میسر میشود. نگاه ما به بازی میباید تغییر بنیادین کند. بازی نه یک اتلاف وقت، بلکه تمرین زندگی برای کودک است.
او نیاز کودکان تا سنین 12-11 سالگی را پرورش استعدادهای جسمی و روحی دانسته و اعتقاد دارد از این طریق کودکان از تکلیف، امتحان، مسابقه، رقابت و همه برنامههای اضطرابآوری که امروز به رنگهای مختلف آنها را میآزارد، رنجور میکند و مطبهای روانپزشکان و مشاوران روانی را از آنان آکنده، رها شوند و به آنان فرصت فراغت، بازی و شادمانی داده شود.
این پژوهشگر میگوید: «توسعه واقعی کشور در گرو نسلهای خلاق، توانا و پرانگیزه است و این مهم بدون به رسمیت شناختن یک کودکی سرشار از بازی و سرخوشی تحقق نخواهد یافت. به علاوه میدانیم که شرط علاقهمندی و تعهد نسبت به محیطزیست و طبیعت در بزرگسالی آن نیست که در کلاسها به دانشآموزان در این موارد آموزش دهیم، بلکه تعهد نسبت به طبیعت و محیط زیست از عشق آغاز میشود؛ یعنی اینکه اگر کودک در محیطهای طبیعی بازی و شادمانی کرده و طولانی مدت در آنها وقت گذرانده باشد عشق و علاقه به این محیطها در او ریشه میدواند، چیزی که امروزه فرزندان ما به کلی از آن محرومند.»