رئالیسم و ایدهآلیسم در اقتصاد
منصور بیطرف
سردبیر
در اوضاع و احوال سیاسی کشور و در بحبوحه موضوع احتمالی خروج ایالات متحده از برجام، گزارشی در قالب «دورنمای اقتصادی» از سوی صندوق بینالمللی پول منتشر شد که در ایران به دلایل گفته شده، بازتاب گستردهیی نداشت.
صندوق بینالمللی پول طبق روال گذشته هر 6 ماه یک گزارش در قالب «دورنما» به بررسی و آنالیز تحولات اقتصادی جهان میپردازد. در این دورنما مثل همیشه نرخ رشد اقتصادی و نرخ تورم کشورها– اعم از توسعه یافته، درحال ظهور و درحال توسعه– آورده و در صورت لزوم بازنگری هم میشود. برای مثال رشد اقتصادی جهان در دورنمای فعلی نسبت به دورنمای قبلی اندکی کاهش نشان میدهد – حدود یک دهم درصد. اما آنچه در مورد ایران برای ما مهم است اعلام و برآورد رشد اقتصادی ایران تا سال 2022– یعنی سال 1400- است.
سال 1400 برای ایران از هر لحاظ یک «حس به خصوص» است. مارتین لوترکینگ در مورد این حس که قابل بیان نیست، تعریف جالبی دارد، او میگوید «حس کسی بودن»(somebodiness). برای ایران هم سال 1400 همان حس بود. برنامهریزیهایی که در این باره انجام شده بود، این ایدهآل ر ا که در سال 1400 ایران از هر جنبه رتبه اول را در منطقه دارا خواهد شد به تصویر کشیده بود. از لحاظ اقتصاد صنعتی و دانشبنیان، ایران حرف اول را در منطقه میزند، از لحاظ نیروهای تحصیلکرده درحال اشتغال ایران سرآمد کشورهای منطقه است، از لحاظ امنیت سرمایهگذاری و رقابتپذیری، کشوری جلودارتر از ایران در منطقه نیست و.... در این زمینه حتی دو برنامه هم نوشته شده بود. برنامه 25ساله که سال 1375 توسط دولت دوم هاشمیرفسنجانی و با الگو گرفتن از اقتصاد مالزی تدوین شده بود و برنامه چشمانداز 1404 که در سال 1384 نوشته شد. آن طور که گفته شده بود برای نوشتن این دو برنامه بیش از 10هزار ساعت وقت گذاشته شده بود. اما با انتخابات سال 1384 و با روی کار آمدن احمدینژاد این دو برنامه هم مانند برنامههای دیگر اقتصاد در قفسههای کتابخانه سازمان برنامه و بودجه به بایگانی سپرده شد.
حال با گذشت 20سال از نخستین برنامهیی که ایران 1400 را هدف قرار داده بود، صندوق بینالمللی پول از نخستین برآورد خود از اوضاع اقتصادی ایران در آن سال پرده برمیدارد. بنابر پیشبینی این صندوق نرخ رشد اقتصادی ایران در آن سال 4.1درصد برآورد شده است. آن طور که معلوم است از امسال تا سال 1400– یعنی 4سال آینده– نرخ رشد اقتصادی ایران در همین طیف خواهد ماند. حال این برآورد را با پیشبینی برنامهنویسان ایران برای برنامه ششم توسعه که تا سال 1401 را در برخواهد گرفت، مقایسه کنید. برنامهنویسان ما رشد اقتصادی در طول این برنامه را به طور میانگین 8 درصد در نظر گرفتهاند یعنی در واقع 2برابر برآورد صندوق بینالمللی پول.
تاکنون برآوردهای صندوق بینالمللی پول از رشد و دیگر شاخصهای اقتصاد ایران همچنین دیگر کشورها نشان داده که این برآوردها با ضریب خطای کمی محقق شده است اما این ضریب خطاها تاکنون 100درصدی نبوده است. ضریب خطای 100درصدی از نگاه برنامهنویسی یعنی فاجعه، یعنی عدم شناخت از محیط و فضایی که برنامه آن نوشته شده است. لذا آنچه مورد سوال است بیشبرآوردی برنامهنویسان ایران نیست بلکه چگونگی واقعبینی کارشناسان صندوق بینالمللی پول است که برنامهنویسان ما متاسفانه نشان دادهاند فاقد آن هستند. این بدان معنی است که کارشناسان صندوق بینالمللی پول چه زوایایی از اقتصاد ایران را میبینند که برنامهنویسان ایران یا ندیدهاند یا نتوانستهاند ببینند؟ هر چند که 6 برنامه توسعه گذشته نشان میدهد که برنامهنویسان ایرانی همواره ایدهآلهای خود را جایگزین واقعیتها کردهاند.