مینیمالی به نام «اقلیم»
بهتازگی متن فیلمنامه «اقلیمها»ی جیلان با ترجمه پئریکا گلیاری و پدرام رمضانی توسط نشر «شوند» به چاپ رسیده است. در این کتاب جز فیلمنامه «اقلیمها»، نقدی از رابین وود بر سینمای جیلان و مصاحبهیی با او نیز به چاپ رسیده است. «اقلیمها» چهارمین فیلم بلند جیلان است که همچون دیگر فیلمهایش با استقبال زیادی مواجه شد. 3 فیلم دیگر جیلان که قبل از «اقلیمها» ساخته شدند، «آبادی» (1997)، «ابرهای می» (1999) و «دوردست» (2002) نام دارند.
«انسان طبیعتی دارد که خودبهخود بدبختی و ناراحتی برای خودش به وجود میآورد... اما من فکر نمیکنم در مورد روستایی بودن و شهری بودن فیلم میسازم. وقتی در حال نوشتن فیلمنامه هستم این چیزی نیست که بخواهم محور و متن کارم قرارش دهم. این چیزی است که خودبهخود به وجود میآید. از آنجا که من و دوستانم رگ و ریشه روستایی داریم، شخصیتهایی را مینویسیم که ویژگی روستایی دارند و من بهخوبی از آنها باخبرم. ترکیه هم در ذات خود جایی است به مثابه روستایی در پهنه دنیای ما، بهخاطر همین هم این حس روستایی بودن در گوشت و خون ماست. چه بخواهیم و چه نخواهیم این مساله درنهایت از جایی بیرون میزند.» این جمله را نوری بیلگه جیلان در مورد فضای فیلمهای خود گفته است.
از میان فیلمهای نوری -بیلگه- جیلان فیلم «اقلیمها» چنان برجسته تفاوت رفتارهای انسانی را نشان میدهد که تماشاگر هر لحظه آماده است همدردی خود را با شخصیتهای فیلم «بهار و عیسی» تغییر دهد. این فیلم یکماه پیش به اکران عمومی درآمد. تفاوتهایی که در سبک منحصر به فرد و مینیمالیسم «نوری بیلگه جیلان» با تغییرات فصول پیوند خورده است. چهره غمگین و چشمان خیره «بهار» و پرسهزنی عیسی با یک دوربین دیجیتال در مکانی متروک در سکانس آغازین فیلم تصویری تکاندهنده از آغاز جدایی و دلزدگی است و یادآور سینمای «آنتونیونی» یعنی سینمای «جدایی» است.