برنامهریزی برای افزایش واردات لامپ چینی
گروه انرژی مهدی نیکوئی
سهشنبه نمایشگاه 4 روزه صنعت برق به پایان رسید؛ نمایشگاهی که در افتتاحیه آن، قائممقام وزیر نیرو با شادمانی از افزایش 30درصدی شرکتکنندگان خارجی آن سخن گفته بود. ستارمحمودی همچنین ابراز امیدواری کرده بود تا این نمایشگاه شرایط «انتقال دانش و سرمایه» به صنعت برق ایران را فراهم کند. اما نگاهی به غرفهها ذهن را با تردید روبهرو میکند که تا چه حد در انتقال دانش و سرمایه موفق خواهیم بود.
بعدازظهر یکشنبه 14 آبان بود که برای بار دوم عازم نمایشگاه صنعت برق شدم. میخواستم صحت سخنان قائممقام وزیر نیرو را بسنجم. بنابراین مستقیما سراغ سالنهایی رفتم که غرفهداران خارجی بیشتری در آنها حضور داشتند.
در سالنهای نمایشگاه که قدم میزنی، آن هم در نمایشگاهی که مربوط به صنعت برق است دو نوع دکوراسیون به چشم میخورد. یک طرف غرفههای ایرانی و طرف دیگر غرفههای چینی. به جرات میتوان گفت که بالاترین خرجی که تنها یک شرکت چینی در 3 سالن 38 کرده بود، اجاره یک پروژکتور بود که فرآیندهای تولیدی کارخانهشان را بر دیواره غرفه به نمایش درمیآورد. بقیه غرفههای چینی این 3 سالن، حتی از این هم خساست بیشتری به خرج داده بودند. هیچ یک از آنها غرفههای پیشساختهیی را که تحویلشان داده شده بود، حتی تغییر اندکی هم نداده بودند. برخی از آنها روی پارتیشنها، بنرهایی برای معرفی محصولات خود چسبانده بودند و تعدادی از آنها هم محصولات اندکشان (که عموما لامپ و وسائل روشنایی دیگر بود) را به پارتیشنها کوبیده بودند. حتی یکی از شرکتها شاهکار خود را به انتها رسانده بود و بنرهایش را به همان زبان چینی به پارتیشن چسبانده بود. خدماتی که به مشتریان عرضه میکردند، عموما فرآیندهای ترخیص کالا یا امکان واردات آنها و مجوزهای بانکی بود.
از چینیها آبی گرم نمیشود
معروف است که چینیها برای تکتک سکههایشان برنامهریزی دارند و آنها را به راحتی خرج نمیکنند. حضور چشمگیر آنها در نمایشگاه، احتمالا حاکی از آن است که فرصتهای کسب درآمد فراوانی را حس کردهاند. آماری رسمی از تعداد غرفههای چینی حاضر در نمایشگاه صنعت برق وجود ندارد ولی براساس برآوردهای شخصی از 310شرکت خارجی شرکتکننده در این نمایشگاه حدود 200شرکت چینی بودند (بیش از 60 درصد). عجیبترین نکته در مورد آنها، فارغ از حضور بسیار پررنگ و هزینه نکردن مبالغ زیاد برای غرفهسازی، محدودیتهای زبانی آنها بود. اینکه به انگلیسی تسلط نداشتند و در یک نمایشگاه بینالمللی شرکت کرده بودند، قابل درک نبود. با چند نفر از آنها سخن گفتم.
نخستین کسی که با او حرف زدم، جوانی بود که به تنهایی در غرفه نشسته بود و سرگرم موبایلش بود. وارد شدم و سلام کردم. جواب داد. قصد معرفی خودم را داشتم. گفتم «خبرنگارم». متوجه نشد. گفتم «روزنامهنگارم». باز هم متوجه نشده بود. گفتم «برای روزنامه کار میکنم و اگر اجازه دهی، دوست دارم مصاحبهیی با شما داشته باشم. » اجازه نداد. عذرخواهی کرد و مسیر خروج از غرفه را نشانم داد. تجربه جالبی بود. در غرفه کناری یک غرفهدار چینی دیگر به تنهایی نشسته بود و سرش با موبایل گرم بود. او حتی رو به درب غرفه ننشسته بود، نشان از کسی نداشت که از یک خبرنگار استقبال کند. به غرفه بعدی رفتم. او هم متوجه واژه «خبرنگار» و «روزنامهنگار» نشد و به ناچار گفتم «برای روزنامه کار میکنم. » اجازه مصاحبه داد. شرکتشان برای دومین بار در ایران حضور مییافت. او هم مانند بیشتر چینیهای حاضر در نمایشگاه به دنبال مشتری برای لامپها و تجهیزات روشناییشان بود. میگفت که در ایران مشتریان خوبی دارند اما به دنبال آن هستند که روابط تجاری جدید به دست آورند. ترجیح دادم از غرفههای چینی با فناوریهای پایین عبور کنم و اوضاع را در غرفههای با فناوری بالاتر (در مقایسه با خودشان) بسنجم. به غرفهیی رسیدم که لوازم الکترونیک شبیه خازن و مقاومت و... داشت. غرفهدار از این گفت که شرکتشان برای نخستین بار است که در یک نمایشگاه ایرانی شرکت میکند. یکی از همان 30درصد شرکتهای جدید این دوره بودند. در جنوب چین، قطعات و محصولات مورد استفاده در صنایع الکترونیک میساختند و آنها را صادر میکردند. از این موضوع سخن گفت که کیفیت و کارایی محصولاتشان نسبت به سالهای پیش افزایش یافته و دستاوردهای جدیدشان را برای عرضه به ایران آوردهاند. با این حال آنها هم قصد انتقال تکنولوژی، سرمایهگذاری، همکاری با شرکای ایرانی یا ساخت کارخانه در ایران نداشتند و فقط به دنبال افزایش صادرات خود به ایران بودند. مشتریان اندکی که در ایران داشتند، برای آنها کافی نبود و سهم بیشتری از بازار 80میلیونی کشور میخواستند.
ترکیه جای امید دارد
دومین کشوری که حضور پررنگی در نمایشگاه داشت، ترکیه بود. بقیه کشورها حضور بسیار کمرنگ و پراکندهیی داشتند و بعید است تعدادشان از ترکها بیشتر بوده باشد. غرفهداران ترکیه بیش از چینیها برای غرفههای خود خرج کرده بودند اما طبیعتا گرفتار ولخرجیهای ایرانی هم نشده بودند. غرفههای آنها فضای ارزانقیمت حاشیه یکی از سالنهای نمایشگاه را به خود اختصاص داده بود و شیوه مختص پاویونسازی خود را پیاده کرده بودند. 9 شرکت ترک همه با هم و با یک دکور مشترک در نمایشگاه حاضر شده بودند و نام «ترکیه» بود که به جای نام شرکتشان بالای غرفهها بازدیدکنندگان را جلب خود میکرد.
تفاوت دیگر آنها با غرفهداران چینی آن بود که محصولات فناوری بالاتر انتقال و توزیع برق را عرضه کرده بودند؛ ضمن آنکه در ایجاد ارتباط با ایرانیها، مسیر را هموارتر کرده بودند. روی میز همه آنها پرچم ایران و ترکیه در کنار هم به چشم میخورد و تمامشان مترجمهای ایرانی آذریزبانی داشتند که به ترکی هم مسلط بودند. با نماینده یکی از شرکتها وارد صحبت شدم. شرکت او هم برای نخستین بار در نمایشگاههای ایران شرکت میکرد. شرکت آنها در زمینههای نیروگاهی، انتقال و توزیع برق و انجام پروژههای پیمانکاری فعال بود. نماینده شرکت گفت که علاوه بر دولت، آماده همکاری با بخشهای خصوصی طرف قرارداد با دولت هم هستند. بالاخره یک شرکت خارجی پیدا کرده بودم که در راستای اهداف مسوولان صنعت برق کشور حرکت میکرد.
با وجود این تعداد این دست شرکتها به اندازه کافی زیاد نبود. جا دارد در شرایطی که 95درصد تجهیزات و ملزومات صنعت برق در داخل کشور ساخته میشود و نیازی به واردات احساس نمیشود، تلاش بیشتری در جذب سرمایههای خارجی و دانش و فناوری جدید بشود.