مدیریت داوطلبانه مسوولان در کاهش ریسک
حمیدرضا حاجیاشرفی
کارشناس مطالعات ریسک و بیمه
طی سالهای گذشته باتوجه به تکالیف تعیین شده در موادی چند از قانون کار و نیز در مقررات ملی ساختمان درخصوص اجرای مقوله ایمنی در واقع رعایت اصول ایمنی که از توصیه و پیشنهاد محض تبدیل به تکلیف اجرایی شده، اکنون برای پیادهسازی اصول ایمنی، نیازمند آموزش و ترویج اصول ایمنی و بهداشت و نظارت دقیق سازمانهای ناظر بر رعایت این اصول برای ارتقای ضریب ایمنی در کشورمان هستیم.
اما در کنار توجه به اصول ایمنی برای کاهش حوادث فیزیکی در دایرهیی وسیعتر طی سه، چهار دهه گذشته دانشی نوین تحت عنوان مدیریت ریسک در سازمانهای پیشرو جهانی بهکار گرفته شده که به لحاظ پیشگیری و کنترل حوادث زیانبار، مدیریت مخاطرات محیط بر فعالیتهای محدود پیشگیری و ایمنی است. در واقع مدیرانی که نگرش آنها مبتنی بر پیادهسازی رویکرد استراتژیک در سازمانهاست، امروزه بر این باورند که مخاطره فقط به رخدادها و وقایع مشهود محدود نیست بلکه مخاطراتی در سازمان و جریان امور زندگی انسانها وجود دارند که خسارتهای حاصله از آنها گاهی بسیار مخربتر و زیانبخشتر از مخاطرات مشهود است.
در این سالها با وجود فعال شدن دانش HSE و حفاظت صنعتی در سازمانها، توفیقات بسیاری برای استقرار اصول ایمنی بهعمل آمده اما متاسفانه در حوزه مدیریت ریسک که حوزه فعالیت سازمانی آن بسیار فراگیرتر از پیشگیری و ایمنی است، چندان مورد توجه نبوده و پیشرفتی در این حوزه در کشورمان متاسفانه نداشتهایم. طی سالهای اخیر چند سازمان دولتی که خدمات و تولیدات آنها دارای پتانسیل حوادث بالاست یا وظیفه آنها آموزش و ترویج ایمنی و بهداشت است و چند انجمن استانی و شهرستانی، تلاشهای محدود که بیشتر مبتنی بر اقدامات تبلیغاتی و اطلاع رسانه و تمرکز بر حساسیتزایی است، داشتهاند اما متاسفانه بهعلت محدودیت اینگونه فعالیتها که فقط نشر خبرها در حد محدود در رسانهها و مشارکت تعدادی اندک از شرکتکنندگان، این تلاشها تاکنون نتیجه و ثمره چندانی نداشته و ندارد. این نشستها تاکنون نتوانسته منجر به ارتقای سطح آگاهی و اطلاعات عموم افراد جامعه و مدیران موسسات بخش دولتی و خصوصی نسبت به اهمیت پیادهسازی مدیریت ریسک در جامعه و سازمانها بهعنوان مخاطبان هدف شود.
اکنون بجاست بهجای فرافکنی و حواله کردن اجرای مدیریت ریسک به مشارکت ملی که بدیهی است عنوان چنین مطلبی که همان ضربالمثل ایرانی سنگ بزرگ نشانه نزدن است را در اذهان تداعی میکند، هر مدیر ایرانی و هر انجمن مدیریت ریسک و ایمنی در سطح کشور راسا از جایگاه خویش داوطلبانه از سازمان و انجمن متعلقه شروع کنند و با اقدامات هر چند کوچک و محدود شروع به نشر مفاهیم و دانش مقابله با انواع مخاطرات در محیط پیرامون خود و عامه مردم نمایند.
بهنظر میرسد تا مدیران ارشد سازمانها و انجمنها فقط در حضور رسانهها در همایشها -نشستها-برنامههای رادیویی و تلویزیونی در این زمینه شعار میدهند و بیشتر در حال خود بازاریابی و برندسازی من بیشتر میدانم هستند، امیدی به اجرایی شدن مدیریت ریسک در جوامع شغلی و اجتماعی کشورمان نمیتوانیم داشته باشیم.