ریاض در خدمت «سلطه انرژی» امریکا

۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۲۹۴۵
ریاض در خدمت «سلطه انرژی» امریکا

گروه انرژی  حمید مظفر

اوایل سال 96 بود که برای نخستین ‌بار خبرگزاری رویترز تصمیم شرکت ملی نفت عربستان سعودی برای تغییر فرمول فروش قیمت نفت خام خود به پالایشگاه‌های اروپایی را فاش کرد. آرامکو تا پیش از این در معامله با مشتریان اروپایی، نفت خام خود را بر مبنای میانگین وزنی قیمت برنت(Bwave) به فروش می‌رساند اما از ماه جولای، این شرکت قیمت تسویه نفت برنت در پایان روز (Settlement Price) را جایگزین کرد.

آرامکو در تشریح علت این تصمیم خود به درخواست پالایشگاه‌های اروپایی استناد کرد. در آن تاریخ رویترز در تشریح علت تصمیم عربستان نوشته‌ بود که سعودی‌ها به این دلیل به استفاده از قیمت تسویه روی آوردند که هجینگ «میانگین وزنی» نفت برنت برای خریداران دشوار بوده است. براساس برخی خبرها، پالایشگاه‌های اروپایی برای مدت طولانی شکایت داشتند که استفاده از میانگین وزنی برای قیمت‌گذاری، هجینگ ریسک‌های نفت برنت را دشوار کرده و آنها را وادار می‌کند که در طول روز چندین بار خرید و فروش را انجام دهند تا تغییرات در حجم معاملات را منعکس کند. در بیانیه رسمی‌ شرکت ملی نفت عربستان نیز عنوان شده بود:«با این تغییر انتظار می‌رود که منافع واقعی به وجود بیاید که شامل هجینگ بدون وقفه خرید نفت خام است».

اما نگاهی عمیق‌تر به این تصمیم عربستان سعودی نشان می‌دهد که این کشور با حرکت اخیر خود به طور مستقیم در خدمت منافع انرژی امریکا و رودررویی با روسیه در اروپا رفته است. آن ‌هم در زمانی که این دو کشور به عنوان رهبران اصلی توافق کاهش تولید نفت خام به حساب می‌آیند. تغییر مبنای قیمت‌گذاری فروش نفت به معنای جذاب‌تر شدن نفت عربستان سعودی در بازار اروپایی است. بازاری که بیش از یک‌سوم آن تحت سلطه مستقیم انرژی روسیه است.

پس از اعلام رسمی تغییر فرمول فروش نفت عربستان کیرل ویدرزهاون، استاد دانشگاه و تحلیلگر بازار نفت در یادداشتی در پایگاه اویل‌پرایس، تصمیم عربستان را آغاز جنگ قیمتی جدید «توصیف» کرد. ویدرزهاون به تلاش‌های عربستان سعودی برای بازپس‌گیری سهم خود در اروپا به عنوان یکی از بازارهای کلیدی پیشین این کشور اشاره می‌کند و قیمت‌گذاری جدید را در همین راستا می‌داند.

در روزهای اخیر نیز اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه عربستان صادرات خود به بازارهای آسیایی در ماه ژانویه 2018 را به میزان 100هزار بشکه در روز نسبت به ماه دسامبر کاهش خواهد داد اما صادرات نفت به اروپا و امریکا را ثابت نگه خواهد داشت.

 عربستان، پیاده ‌نظام سلطه انرژی امریکا

کریس کوک، کارشناس بازار نفت و رییس سابق بورس لندن از زاویه دیگری به تصمیم عربستان سعودی در تغییر فرمول فروش نفت نگاه می‌کند. وی در یادداشتی که برای «تعادل» ارسال کرده است، فاصله 48ساعته تصمیم عربستان برای تغییر فرمول فروش نفت خام و رونمایی از دکترین انرژی دولت جمهوری‌خواه امریکا را بی‌ارتباط نمی‌داند. کوک در این باره نوشته است:«عربستان از ماه جولای 2017 تصمیم گرفت که مبنای قیمت‌گذاری نفت خود را از میانگین وزنی قیمت برنت

(Brent weighted average) به قیمت تسویه برنت (ICE Brent Settlement) تغییر دهد. پس از این تصمیم عربستان، صندوق‌های پوشش ریسک با استفاده از معاملات پربسامد

(High frequency trading)، در بازار تورم ایجاد کرده و قیمت‌ها را بالا بردند. (معاملات پربسامد زیرمجموعه معاملات الگوریتمی هستند و از طریق رایانه سفارش‌هایی را برای سرمایه‌گذاران بدون دخالت عامل انسانی ایجاد می‌کنند) بدین‌ترتیب با این افزایش قیمت، تامین مالی در بازار نفت خام صورت گرفت و اساسا از عواید آن برای استفاده از مقاصد ژئوپلیتیک استفاده شد. همزمان با اعلام عربستان مبنی بر تغییر فرمول قیمت‌گذاری فروش نفت خود، صندوق‌های سرمایه‌گذاری بورس لندن، خریدهای گسترده‌یی از قراردادهای آتی نفت خام برنت کردند و به سرعت قیمت را بالا بردند تا جایی که قیمت‌ها به سطح فعلی رسیده که حدود 40درصد نسبت به ماه جولای بیشتر شده است».  این کارشناس نفتی بریتانیایی در ادامه یادداشت خود بیان کرده است:«این تغییر دقیقا 48ساعت پس از آن اتفاق افتاد که دونالد ترامپ دکترین جدید بازار انرژی خود تحت عنوان «سلطه انرژی» (Energy Dominance) را اعلام کرد. این دکترین و استراتژی توسط «گری کان»(رییس شورای ملی اقتصاد ایالات متحده) طراحی شده است.‌ گری کان همان شخصی است که در سال 2000معمار پلتفرم مسلط بازار نفت در بورس لندن بود». اما استراتژی سلطه انرژی چیست؟ رووسای جمهوری ایالات‌متحده در دهه‌های اخیر همواره به دنبال عدم وابستگی و استقلال انرژی در این کشور بودند. اما اکنون دونالد ترامپ هدف متفاوت و جاه‌طلبانه‌تری را معرفی کرده و آن سلطه بر بازار جهانی انرژی است. اواخر ماه ژوئن و در رویداد «هفته انرژی» امریکا، دونالد ترامپ در یک سخنرانی از آغاز عصر طلایی در انرژی امریکا خبر داد که با افزایش صادرات گاز طبیعی، زغال‌سنگ و نفت همراه خواهد بود. البته بررسی استراتژی جدید امریکایی‌ها نشان می‌دهد که «سلطه انرژی» تفاوت چندانی با «استقلال انرژی» ندارد. ترامپ در سخنرانی خود در مورد این استراتژی جدید به افزایش صادرات ال‌ان‌جی به بازارهای آسیا و شرق اروپا خبر داد که در دوران باراک اوباما آغاز شده بود. به گزارش «تعادل» به نقل از سی‌ان‌بی‌سی، ریک پری وزیر انرژی امریکا در تشریح دکترین انرژی جدید این کشور گفته است:«یک امریکای مسلط به انرژی به معنای امریکایی خود اتکاست. بدین معنی که امریکا یک کشور ایمن و آزاد از آشفتگی‌های ژئوپلیتیکی منبعث از دیگر کشورها شود که از انرژی به عنوان یک سلاح اقتصادی استفاده کند یک امریکای مسلط بر انرژی به تمامی بازارها در نقاط مختلف جهان صادرات خواهد داشت و رهبری جهانی و تاثیرگذاری‌ ما را افزایش خواهد داد».  از این رو کریس کوک افزایش اخیر قیمت نفت خام را زمینه‌سازی برای افزایش صادرات ایالات‌متحده عنوان کرد و گفت:«از آنجا که طراحی و ظرفیت پالایشگاه‌های ایالات متحده برای استفاده از نفت سبک تولید شده از ذخایر شیل طراحی و پیکربندی نشده‌اند، این کشور صادرات نفت خام خود به مشتریان خارجی را قانونی کرده است.

در چنین شرایطی رشد قیمت نفت برنت منجر به (افزایش) صادرات نفت خام (امریکا) می‌شود. بالاتر رفتن قیمت نفت به معنای ورود حجم بیشتری از نفت خام ایالات متحده به بازار است. اثر این موضوع این است که امریکا نقش یک تولیدکننده تنظیم‌کننده (Swing Producer) را به خود می‌گیرد، قیمت جهانی نفت خام را کنترل کرده تا سقفی برای افزایش قیمت جهانی ایجاد کند.

 توافق‌های اوپک، بزک کردن انتظارات

«توافق‌هایی که اعضای اوپک و تولیدکنندگان غیراوپکی به آن دست پیدا می‌کنند چیزی جز مدیریت بزک کردن انتظارات نیست.» این واکنش کریس کوک به توافق اخیر برای تمدید کاهش تولید است. این کارشناس نفتی اظهار کرد:«در واقع پرسش این نیست که آیا اعضای اوپک در اجرای این توافق تقلب کنند یا خیر بلکه مساله این است که چگونه این کار را می‌کنند؟»

کوک معتقد است که قیمت جهانی نفت از ابتدای سال 2005 متاثر از دستکاری در قیمت‌گذاری نفت مرجع برنت بوده است و این روند قیمتی نفت خام کماکان(با اقداماتی همچون تغییر فرمول قیمت‌گذاری فروش نفت عربستان) ادامه دارد و آنچه که اخیرا و برای نخستین ‌بار در 15سال اخیر اتفاق افتاده، تغییر متدی است که صورت پذیرفته است».

وی از تشدید حمایت‌های امریکا از تولید نفت در این کشور و حمایتی که عربستان سعودی از آن دارد سخن گفته و بیان کرد: «مکانیسم تامین مالی حمایت از قیمت نفت نیز تغییر پیدا کرده و درحال حاضر ایالات متحده با فراهم کردن جریان نقدی دلار مورد نیاز برای توسعه تولید نفت، مستقیما به تبدیل کردن ذخایر شیل به پول نقد ورود کرده است. در همین زمان، ذخایر نفت عربستان سعودی در خاک امریکا دست نخورده باقی مانده است. عربستان سعودی از طریق موافقت‌نامه‌های لیزینگ(فروش و خرید مجدد) در یکی از تاسیسات ذخایر استراتژیک قدیمی امریکا، ذخایر خود را در خاک این کشور نگه داشته است. حمایت عربستان تنها به ذخیره نفت خام محدود نمی‌شود و دلارهای این کشور(در قالب اوراق خزانه امریکایی) نیز نشان‌دهنده سرمایه‌یی است که احتمالا برای حمایت از بازار نفت به آن نیاز باشد».

کریس کوک معتقد است که امریکا با این استراتژی، مشتریان نفت را به دو دسته دلخواه و غیردلخواه خود تقسیم کرده و بدین‌ترتیب تنها کشورهای نزدیک به واشنگتن می‌توانند به گروه اول نفت بفروشند. وی در این باره توضیح داد:«به طور خلاصه استراتژی «سلطه انرژی» کاخ سفید یک بازار دو لایه و تحت کنترل ایالات متحده ایجاد می‌کند. جایی ‌که تولیدکنندگان بیرون از دایره منافع امریکا تنها امکان فروش به مشتریانی همچون چین و هند را پیدا خواهند کرد که در انتهای لیست قرار دارند.

وی افزود:«رشد تقاضای مالی که به صورت مصنوعی اتفاق افتاده شرایط بازار را به بک‌واردیشن(قیمت روز از قیمت قراردادهای آتی در تاریخ سررسید بیشتر بشود) تغییر داده و نگه‌داری نفت در انبارهای ذخیره‌سازی تجاری را غیرسودآور کرده است در نتیجه ذخایر نفت به سمت شرق و خریدارانی نظیر چین منتقل شده‌اند».

این کارشناس بین‌المللی نفتی رشد قیمت نفت خام از ماه جولای تا به امروز را مصنوعی و شکننده می‌داند و معتقد است، علت اصلی این رشد قیمتی از دیدگاه کارشناسان و مردم مغفول مانده است. کوک اعتقاد دارد:«از نظر بنده درحال حاضر قیمت‌ها به صورت مصنوعی افزایش پیدا کرده‌اند بنابراین شکننده‌اند اما این واقعیت با مجموعه‌یی از افسانه‌ها و دروغ‌ها پوشانده شده است. شما این پرسش ساده را از خود بکنید: اگر سعودی‌ها به این درک برسند که قیمت حتی در میان‌مدت افزایش پیدا خواهد کرد، آیا سهام خود را به فروش خواهند رساند؟ و آیا صندوق رفاه ملی نروژ سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز را کاهش خواهد داد؟»