تحلیلی بر حذف دلار از مبادلات بانکی
حسن حیدری
پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
اخیرا 3 بانک صادرات، شهر و ملی آمادگی خود را برای حذف دلار از مبادلات اعلام کردهاند. علاوه بر این، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز از مذاکره با دو کشور ترکیه و روسیه در زمینه حذف دلار از مبادلات فی مابین خبر داده است. بر این اساس، تلاشهایی نیز درحال انجام است تا بتوان با کشورهای چین و کره جنوبی نیز در این زمینه رایزنیهایی صورت گیرد تا بتوان زمینه را برای ایجاد امکان مبادله غیردلاری بین بانکهای ایران با این کشورها فراهم کرد. موضوع جایگزینی دلار با سایر ارزها در مبادلات ارزی کشور و نیز سبد ارزی بانک مرکزی از اواسط دهه 1380 در محافل اقتصادی و تصمیمسازی مطرح شد. با وجود سابقه حدود یک دهه در این زمینه، هنوز توفیق قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده است. در واقع موضوع از زمانی مطرح شد که روند تحریمهای اقتصادی علیه اقتصاد ایران افزایش یافت و مسوولان و سیاستگذاران اقتصادی کشور برای مقابله با این وضعیت سعی کردند، تاثیرات تحریمها را تا حد امکان خنثی کنند. با این حال پرسشهای مهمی در این زمینه مطرح است. مهمترین پرسش این است که جایگزینی دلار در مبادلات تا چه حد عملی است و این امر چه هزینههایی در بردارد؟ درخصوص امکانپذیری جایگزینی دلار باید گفت که این امر به توافقات دو جانبه بین شرکای تجاری بستگی دارد. به بیان دیگر باید دو کشوری که با هم مبادلات تجاری قابل توجهی دارند با یکدیگر به توافق برسند که در مبادلات به جای دلار از ارزهای دیگر و حتی از پول ملی خود استفاده کنند. اما این کار نیازمند پیشنیازها و اقداماتی است. در واقع در این امر یک عدم تقارن وجود دارد. یک طرف مبادله(یعنی ایران) مایل است، مبادله با ارزی غیر از دلار صورت پذیرد اما طرف دیگر حداکثر در این زمینه خنثی و بیتفاوت است. در این صورت یک بستر چانهزنی با قدرت چانهزنی نامتقارن ایجاد میشود و به دلیل اعلام درخواست از سوی ایران، طرف غیرایرانی دست بالاتر را در چانهزنی خواهد داشت. در این شرایط ممکن است، فضای جدیدی برای امتیازگیری و حتی طرح مطالبات جدیدی توسط کشورهای مخاطب انجام شود. مثلا ممکن است چین تجارت بدون دلار با ایران را بپذیرد اما در ازای آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم خواهان مطالباتی از ایران باشد. ریشه این امتیازات عدم تقارن در تمایل دو کشور به مبادله با ارزی غیر از دلار است. مساله دیگر این است که مبادله با دلار با شرکای اصلی تجاری کشور را میتوان با تمهیداتی جایگزین کرد اما مبادلات تجاری با سایر کشورها که شریک تجاری اصلی ایران نیستند را به سادگی نمیتوان با ارز دو جانبه جایگزین کرد. به بیان دیگر مبادلات اندک ایران با بسیاری از کشورها را نمیتوان به سادگی مانند مبادله با شرکای اصلی تجاری جایگزین کرد. در مجموع جایگزینی مبادلات دلاری مسیر بسیار مشکلی است و پیشنیازهای مهمی را میطلبد. با این حال در صورتی که اقتصاد کشور باثبات باشد و ارزش ریال روندی باثبات داشته باشد، حداقل میتوان انتظار داشت در کشورهای منطقه که حجم قابل توجهی از مبادلات را نیز با ایران دارند از ریال برای مبادله کالاهای ایرانی استفاده کنند. توفیق در این سازوکار مستلزم ثبات ارزش پول ملی است که خود تابعی از سیاستهای اقتصاد کلان کشور است.