چین در جستوجوی صلح
گروه جهان|
چین با هدف مبارزه با تروریسم سهشنبه (امروز) میزبان وزرای خارجه افغانستان و پاکستان است، دو کشوری که روابطشان این روزها تعریف چندانی ندارد. دولتمردان افغانستانی بار دیگر با متهم کردن اسلامآباد به تنشآفرینی در این کشور تاکید کردهاند برداشتن گامهای عملی برای ریشهکن کردن پناهگاههای گروههای شورشی خاک پاکستان پیششرطی بهبود روابط دو کشور است. ناظران بر این باورند آنچه چین را ترغیب کرده تا میانجیگری کابل و اسلامآباد را برعهده بگیرد منافع اقتصادیاش در افغانستان و پاکستان و احتمال ابتر ماندن طرح بزرگ اقتصادی موسوم به «یک کمربند ـ یک جاده است.»
روزنامه افغانستاندیلی نوشته: چین به عنوان سومین شریک بزرگ اقتصادی کابل که در 2015 یک میلیارد دلار تجارت دوجانبه با افغانستان داشته، نیازمند ثبات در این کشور است به ویژه اینکه دو کشور در 2016 یادداشت تفاهمی را امضا کردند که براساس طرح «یک کمربند- یک جاده» که هدفش احیای جاده ابریشم است چین متعهد شده تا 100میلیون دلار در افغانستان سرمایهگذاری کند.
این طرح همکاری در برخی پروژهها از جمله راهاندازی خطوط راهآهن در ولایتهای شمالی افغانستان و پرواز مستقیم میان ایالت ارومچی چین و افغانستان را دربرمیگیرد؛ این به آن معنی است که هرگونه جنگ و ناامنی در افغانستان تهدیدی برای سرمایهگذاری بزرگ چین در پاکستان و آسیای مرکزی به شمار میرود. تنها در یک مورد و به عنوان بخشی از طرح یک کمربند- یک جاده، پکن نزدیک به 46میلیارد دلار در دهلیز اقتصادی چین- پاکستان سرمایهگذاری کرده است. ناظران براین باورند که چین میداند که اشرف غنی رییسجمهوری افغانستان، راه تامین ثبات را صلح میان کابل و اسلامآباد میداند. پکن با در نظر گرفتن همین اصل میانجگیری دو کشور را برعهده گرفته و به خوبی میداند که برای تامین امنیت در افغانستان باید گوشه چشمی هم به ارتباط با ناتو و امریکا داشته باشد؛ به همین دلیل بعید است که بخواهد خلاف نظر امریکا و ناتو اقدام کند.
اعتماد پاکستان به چین
هشت صبح افغانستان نوشته: نشست وزرای خارجی افغانستان، پاکستان و چین در شرایطی برگزار میشود که فشارهای امریکا بر پاکستان در سالهای گذشته آنگونه که کابل انتظار داشته، ثمربخش نبوده است. پاکستان سران طالبان را برای مذاکره با مقامهای امریکایی به قطر آورد، اما با وجود درخواستهای مکرر امریکا، فشاری روی طالبان نیاورد تا با کابل وارد مذاکره شوند. ترکیه هم در این زمینه کاری از پیش نبرد. همین مساله باعث شد تا امریکا سیاست عبور تدریجی از مداراجویی با پاکستان را در دستور کار خود قرار دهد، سیاستی که سخنان اخیرا مایک پنس معاون ترامپ در افغانستان، موید آن است. اما چین همپیمان استراتژیک پاکستان است. نظام سیاسی پاکستان نه تنها سوءظنی به چین ندارد بلکه پکن را متحد قابل اعتماد خود میداند. میتوان گفت که نفوذ چین بر پاکستان با نفوذ اتحاد شوروی بر افغانستان در سالهای ۱۹۶۰ تا 1970 قابل مقایسه است. چین در هر عرصهیی در پاکستان سرمایهگذاری کرده است. ژنرالهای پاکستانی هم برای برقراری نوعی توازن قوا با هند، تلاش میکنند که به فناوری نظامی چین دست یابند. علاوه بر اینها، چین همسایه پاکستان است و این امر قابلیت نفوذگذاری چین در پاکستان را بهشدت بالا میبرد. از آنجایی که چین بر پاکستان نفوذ دارد حتما میتواند به رهبران شورای کویته طالبان هم به سادگی دسترسی داشته باشد. چین عضو ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا نبود که پس از حمله 11سپتامبر تشکیل شد و به طالبان و القاعده حمله کرد. به همین دلیل رهبران طالبان هم احتمالا از تماس با چین هراسی به دل راه نمیدهند. این واقعیتها نشان میدهد که چین ابزار فشار کافی برای اعمال نفوذ بر تصمیمگیریهای استراتژیک پاکستان را دارد.
اما واقعیت دیگر این است که چین سخت تلاش میکند تا منافع پاکستان لحاظ شود. چین همیشه بحران افغانستان را از نگاه پاکستان دیده است. سیاست پاکستان در قبال افغانستان سخت هندمحور است. اسلامآباد براین باور است که اگر طالبان در افغانستان تضعیف شود هند در این کشور دست بالا را خواهد گرفت. این نگرانی چین هم هست.
مساله مهم دیگر این است که چین معیار مشخص و خط قرمزهای روشن برای تلاشهایش در افغانستان ترسیم نکرده است. بهطور مثال، امریکا میگوید که طالبان باید خشونت را کنار بگذارد، با کابل وارد مذاکره شود و با قبول قانون اساسی، بخشی از روند سیاسی مشروع افغانستان باشد. معیار امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو قانون اساسی افغانستان و سیاست دموکراتیک است. اما چنین خطوط قرمزی را نه برای طالبان و نه برای پاکستان ترسیم نکرده است. چندی پیش وزارت خارجه پاکستان اعلام کرد که اسلامآباد یک سند پیشنهادی همکاری به کابل داده که در آن ایجاد کمیسیونهای مشترک نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیکی و اقتصادی برای اعتمادسازی پیشبینی شده است. در این سند همچنان آمده که کابل برای مذاکره و مصالحه با طالبان یک برنامه ارائه دهد و پاکستان نفوذش را کار بگیرد تا رهبران طالبان پشت میز مذاکره بیایند و چین مذاکره احتمالی کابل و طالبان را میزبانی کند. تاکنون کابل به این سند پاسخ رسمی نداده اما روشن است سندی که وزارت خارجه پاکستان از آن صحبت میکند در هماهنگی کامل با چین مطرح شده است. در این سند هیچ چیزی درباره لزوم از بین بردن شبکههای حمایتی و پایگاههای شبکه حقانی و طالبان در خاک پاکستان نیامده است. این امر به وضوح نشان میدهد که چین قضیه را از پنجره پاکستان میبیند و این موضوعی است که در مذاکرات سهشنبه (امروز) مطرح خواهد شد. گفته شده، دور بعدی این نشست در سه ماه نخست ۲۰۱۸ در کابل برگزار خواهد شد.
فرصت طلایی همکاری
نشریه دیپلمات نیز با اشاره به نشست سهجانبه در پکن نوشته: امریکا نمیخواهد افغانستان را بهشت امنی برای تروریستها و حیاط خلوتی برای گروههای بنیادگرا ببیند. چین هم همواره نگران محور قدرت گرفتن گروههای افراطی در افغانستان بوده بهویژه از زمانی که جداییطلبان اویغور با طالبان و دیگر گروههای تروریستی در منطقه روابط نزدیکی برقرار کردهاند. چین همیشه موضوع بنیادگرایی را در نشستهای گروه همکاری شانگهای مطرح کرده است. در بهار گذشته، شی جینپینگ رییسجمهور چین، در حضور نمایندگان سازمان همکاری شانگهای تاکید کرد که پکن مصمم است با گروههای تروریستی در افغانستان مقابله کند. در واقع، هماهنگی امریکا و چین در افغانستان میتواند براساس این دو فرضیه باشد: «نخست، حضور بلندمدت نظامی امریکا در افغانستان مغایرت با منافع امنیت ملی چین قرار ندارد. بدینترتیب، چین باید برای امریکا این شرایط را فراهم کند که بتواند از افغانستان خارج شود. دوم اینکه، با توجه به برخی گزارشها مبنی بر ارتباط طالبان با چین، این احتمال وجود دارد که طالبان میانجیگری پکن برای گفتوگوهای صلح را بپذیرد.