تغییرات چشمگیر در طریقه مصرف طبقه ارتقا طلب

۱۳۹۶/۱۰/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۴۱۸۵
تغییرات چشمگیر در طریقه مصرف طبقه ارتقا طلب

مولف| الیزابت کاریدهکت|

مترجم| سجاد امیری|

 ایان — در سال ۱۸۹۹، تورستن وبلن اقتصاددان امریکایی می‌دید که قاشق‌های نقره و لباس‌های زنانه نشانه‌های جایگاه اجتماعی نخبگان هستند. وبلن در رساله خود نظریه طبقه تن‌آسا که حالا کتابی شناخته‌ شده است، اصطلاح «مصرف متظاهرانه» را برای نخستین بار به کار برد تا به وضعیتی اشاره کند که در آن اشیا و کالاها به‌منزله شاخص‌هایی برای جایگاه و منزلت اجتماعی به نمایش گذاشته می‌شوند. پس از گذشت بیش از صد سال، مصرف متظاهرانه همچنان بخشی از چشم‌انداز سرمایه‌داری امروزی است، هرچند در دنیای امروز، دسترسی به کالاهای لوکس نسبت‌ به دوران وبلن به ‌شکل قابل توجهی افزایش یافته است. خیل کالاهای تجملاتی و غیرضروری از کارکردهای اقتصاد مبتنی بر تولید انبوه قرن بیستم، برون‌سپاری تولید در چین و ایجاد بازارهای نوظهوری است که نیروی کار و کالا در آنها ارزان است. در همین‌ حال شاهد پیدایش بازار مصرف طبقه متوسط بوده‌ایم که نیازمند کالاهایی با قیمت‌های پایین‌تر است.

باوجود‌این، همگانی‌ شدن کالاهای مصرفی سبب شده است فایده این کالاها به عنوان ابزارهایی برای به‌رخ‌کشیدن جایگاه اجتماعی کاهش یابد. با وجود شدت‌گرفتن نابرابری اجتماعی، هم طبقه ثروتمند و هم طبقه متوسط تلویزیون‌های تجملی و کیف‌دستی‌های شیک دارند. هر دو گروه می‌توانند خودروهای شاسی‌بلند کرایه کنند، سوار هواپیما شوند و سفر تفریحی دریایی بروند. در سطح ماجرا، اشیای مصرفی نمایانی که محبوب این دو گروه‌اند دیگر به دو جهان کاملا متفاوت تعلق ندارند.

با توجه به اینکه امروزه همه توانایی خرید کیف‌دستی‌های مرغوب و ماشین‌های مدل‌بالا را دارند، ثروتمندان برای عیان‌کردن جایگاه اجتماعی خود به نمودهای تلویحی‌تری روی آورده‌اند. آری، الیگارش‌ها۳ و ابرثروتمندان هنوز هم می‌توانند با قایق‌های تفریحی شخصی و خودروهای بنتلی و عمارت‌هایی با دروازه‌های باشکوه ثروت خود را به رخ بکشند. اما تغییرات چشمگیر در طریقه مصرف ثروتمندان متاثر از نخبگان تحصیل‌کرده و مرفهی است که من آنها را «طبقه ارتقاطلب» می‌نامم. این قشر مرفه نوپا جایگاه خود را از طریق تحسین دانش و کسب سرمایه فرهنگی تثبیت می‌کند، البته در کنار عادات مصرفی‌ای که همراه آن است، مثل اولویت‌دادن به خدمات، آموزش و سرمایه‌گذاری بر روی سرمایه انسانی در برابر خرج‌کردن برای کالاهای صرفاً مادی. من این رفتارهای جدید مربوط به جایگاه و منزلت اجتماعی را «مصرف ناملموس» می‌خوانم. هیچ‌یک از انتخاب‌های مصرفی‌ای که در حیطه این اصطلاح قرار می‌گیرند، ماهیتی آشکار نداشته و اجناسی ظاهری نیستند، اما بدون شک انحصاری‌اند.

احتمالا ظهور طبقه ارتقاطلب و عادات مصرفی آن در ایالات متحده شایع‌تر از هر جای دیگری است. داده‌های برنامه پیمایش مخارج مصرف‌کننده در ایالات متحده نشان داد که از سال ۲۰۰۷، یک درصد ثروتمند جامعه (افرادی که سالانه بیش از ۳۰۰ هزار دلار درآمد دارند) به‌شکل قابل توجهی هزینه کمتری را صرف کالاهای مادی کرده‌اند، در‌حالی که همین رقم برای طبقه با درآمد متوسط (که تقریبا ۷۰ هزار دلار در سال درآمد دارند) تغییری نشان نداده است و حتی روندی صعودی داشته است. ثروتمندان با احتراز از مادی‌گرایی علنی، به‌شکل قابل توجهی، سرمایه‌گذاری خود را متوجه آموزش، بازنشستگی و سلامت کرده‌اند، که جملگی غیرمادی هستند، اما در قیاس با کیف‌های مرغوبی که مصرف‌کننده طبقه متوسط امکان خرید آن را دارد بسیار پرهزینه‌ترند. درحال‌حاضر، آن یک‌درصد ثروتمند بیشترین سهم از مخارج خود را به مصرف ناملموس اختصاص می‌دهد، که آموزش بخش مهمی از این مصرف است (تقریبا ۶ درصد از مخارج یک‌درصد ثروتمند را شامل می‌شود که، در برابر آن، رقم یک‌درصدی هزینه‌های طبقه متوسط برای این بخش قرار دارد). در واقع از سال ۱۹۹۶ سهم مخارج آموزشی گروه آن یک‌درصد ثروتمند ۵/۳ برابر افزایش یافته است، در‌حالی که هزینه‌هایی که طبقه متوسط در همین بازه زمانی به آموزش اختصاص داده ثابت بوده است.

شکاف عظیم در هزینه‌های آموزش میان طبقه متوسط و طبقه یک‌درصد ثروتمند به‌ویژه به این دلیل نگران‌کننده است که در دهه‌های اخیر آموزش برخلاف کالاهای مادی هر روز گران‌تر از پیش شده است. بنابراین به منابع مالی بیشتری نیاز است تا بتوان از پس هزینه‌های آموزش برآمد. بر اساس داده‌های برنامه پیمایش مخارج مصرف‌کننده، هزینه شهریه دانشگاه‌ها بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ با افزایش ۸۰ درصدی مواجه بوده است، در‌حالی که پوشاک زنانه در همین بازه زمانی تنها ۶ درصد رشد داشته است. عدم سرمایه‌گذاری طبقه متوسط در بخش آموزش، بیش از آنکه به اولویت‌بندی آنان مربوط باشد، نشان‌دهنده این است که هزینه آموزش برای آنهایی که در دهک‌های میانی درآمدی قرار دارند آنقدر سنگین است که ارزش پس‌اندازکردن را ندارد.

هرچند که مصرف ناملموس عمدتا بهای بسیار بالایی دارد، اما به‌واسطه رفتارهایی از خرید هفته‌نامه اکونومیست گرفته تا خرید تخم‌مرغ محلی جلوه می‌یابد که کم‌هزینه‌تر اما به همان اندازه خودنمایانه است. به بیان دیگر، مصرف ناملموس به شیوه ساده و سریع‌تری برای نمایش سرمایه فرهنگی در میان نخبگان ثروت بدل شده است. اقلام موجود در صورت‌حساب پیش‌دبستانی‌های خصوصی، بیانگر این است که جعبه ناهار باید حاوی تردک کینوا۷ و میوه‌های ارگانیک باشد. ممکن است تصور کنید این رویکردهای تغذیه‌یی نمونه‌یی پیش‌پاافتاده از رفتارهای مادران عصر مدرن باشد، اما اگر از محدوده طبقه متوسط روبه‌بالا در شهرهای ساحلی خارج شویم، با بسته‌های ناهار متفاوتی مواجه خواهیم شد که شامل خوراک آماده و فرآوری‌شده است و خبری از میوه در آن نیست. به‌همین‌ترتیب، اگرچه زندگی در لس‌آنجلس، سان‌فرانسیسکو و نیویورک ممکن است این تصور را برای هر کسی ایجاد کند که همه نوزادان امریکایی در سال اول زندگی‌شان از شیر مادر تغذیه می‌کنند، اما آمار ملی حاکی از آن است که تنها ۲۷ درصد از مادران به این رهنمود آکادمی پزشکی اطفال امریکا عمل می‌کنند (در آلاباما این رقم در محدوده ۱۱ درصد در نوسان است).

آشنایی با این هنجارهای اجتماعی به‌ظاهر کم‌هزینه آیینی است برای ورود به طبقه ارتقاطلب امروزی. اما این آیین و تشریفات به‌هیچ‌عنوان کم‌هزینه نیست: اشتراک سالانه اکونومیست ممکن است تنها ۱۰۰ دلار برای شما آب بخورد، اما آگاهی از اهمیت این اشتراک و دیده‌شدن این روزنامه تاخورده در کیف شما احتمالا نتیجه حضور مکرر و صرف زمان در محافل نخبگان و موسسات آموزشی گران‌قیمتی است که این نشریه را تحسین کرده و درباره محتوایش گفت‌وگو می‌کنند. شاید مهم‌ترین مساله این باشد که این رویکرد جدید سرمایه‌گذاری در مصرف ناملموس مزایای ویژه را به‌شکلی بازتولید می‌کند که در شیوه مصرف متظاهرانه امکان آن وجود نداشت. آگاهی از اینکه در بازار کشاورزان محلی باید به کدام مقاله مجله نیویورکر ارجاع داد، یا درباره چه موضوعی گپ‌وگفت کرد، اکتساب سرمایه فرهنگی را ممکن ساخته و آن را به نمایش می‌گذارد و به راه‌یافتن به شبکه‌ها و محافل اجتماعی‌ای منجر می‌شود که به نوبه خود مسیر را برای دستیابی به مشاغل نخبگان، ارتباطات و پیوندهای اجتماعی و شغلی و ورود به موسسات علمی خصوصی هموار می‌کند. در یک کلام، مصرف ناملموس تحرک و تحول اجتماعی را برای فرد به ارمغان می‌آورد.

نگاهی عمیق‌تر به موضوع حاکی از آن است که سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت و سلامت و بازنشستگی تاثیر قابل‌توجهی بر کیفیت زندگی این دسته از مصرف‌کنندگان و همچنین فرصت‌های آتی زندگی برای نسل بعدی خواهد داشت. مصرف ناملموس امروزی، در قیاس با مصرف متظاهرانه دوران وبلن، شکل بسیار مضرتری از مصرف منطبق بر منزلت است. مصرف ناملموس چه تغذیه با شیر مادر باشد چه آموزش ابزاری برای دستیابی به کیفیت بالاتر زندگی و تغییر و تحول اجتماعی برای فرزندان است، درحالی که مصرف متظاهرانه خود هدف است: خودنمایی صرف. شیوه‌های مصرف ناملموس موجب تثبیت و تداوم جایگاه اجتماعی طبقه ارتقاطلب می‌شود، حتی اگر آنها لزوما این جایگاه را به معرض نمایش نگذارند.

منبع: ترجمان