تروریستهایی که پارتیزان میشوند
نازنین نظیفی|
به دنبال بازپسگیری مناطق تحت تصرف از خلافت داعش در عراق و سوریه، همواره سوالاتی از این قبیل که؛ «آیا دولت اسلامی بار دیگر خود را در کشورهایی چون افغانستان، لیبی، تونس یا غیره ایجاد خواهد شد؟» مطرح شده است. چرا که با وقوع حملات تروریستی اخیر در افغانستان و مصر، شکی نیست تا زمانی که شرایط رشد و گسترش برای این گروهها فراهم باشد، آنها به مبارزات خود حتی در سطح جهانی و فراتر از تصرف قلمروی خاص نیز ادامه میدهند.
به نظر میرسد آنچه در زنده نگاه داشتن و بقای گروههای تروریستی دارای اهمیت است، تاکید بر حفظ تفکر افراطی از طریق تحت تاثیر قرار دادن مبارزان و تمرکز بر وجه الهام بخشی برای تداوم حملات تروریستی به صورت خودساخته است. با وجود افزایش کلی در رابطه با آمار جنگجویان خارجی از آخرین گزارش گروه صوفان در دسامبر 2015، از زمانی که دولت اسلامی شروع به از دست دادن خاک خود در سوریه و عراق کرد، جریان جنگجویان خارجی، به حالتی از یک وقفه مجازی و غیرواقعی در آمد. با این حال، از سال 2015، افزایشی قابل توجه در رابطه با تعداد زنان و کودکان خارجی یا در رابطه با فرزندان متولد شده در دولت اسلامی، وجود دارد. بدینترتیب شاید بتوان گفت این امر حاکی از آن است که با وجود افول فیزیکی دولت اسلامی، جنگجویان خارجی آموزش دیده در این گروهها ناپدید نمیشوند؛ بلکه برعکس، خطری جدید از ظاهر شدن آنها به ویژه در کشورهایی ضعیف وجود خواهد داشت. بدینترتیب اکنون با پراکندگی جهادگرایان و بازگشت آنها به وطن خود؛ یافتن مسیری از جریان نفوذ و سرایت آنها دشوارتر خواهد شد؛ که نتیجه این امر، تغییر تهدید افراطیون جهادی از خطر خارجی به تهدید داخلی است.
چهار بعد از تهدیدات مرتبط با جنگجویان خارجی
با توجه به کاهش قدرت نظامی دولت اسلامی و افزایش احتمالی مبنی بر تمرکزی در حال رشد از یک استراتژی عملیاتی غیرمتمرکز میتوان گفت که تهدید ناشی از «جنگجویان خارجی» در حال تغییر است؛ بدین گونه اگرچه ممکن است برخی جنبهها در رابطه با آنها به تهدیدات کمرنگتری تبدیل شود، لیکن جنبههای دیگر نیز میتواند به تهدیدهای برجستهتری بدل گردند.
در پرتو بررسی تهدیدهای ناشی از جنگجویان خارجی برآمده از گروههای افراطگرا و تروریستی همچون داعش، چهار بعد از تهدیدات مطرح میشود: 1-سفر جنگجویان خارجی، 2-بازگشت آنها به کشور محل اقامت خود، 3- تهدید ناشی از بازیگران و هواداران مستقل که حملاتی را در خانه یا وطن خود انجام میدهند. 4- و قطببندی در حال افزایش در یک جامعه. افزایش فعالیتهای تروریستی در اروپا طی چند سال گذشته با نام «بحران جهادگرایی»، اذهان سیاستمداران در کشورهای مختلف را به خود مشغول کرده است. آنچه در همین رابطه برای اروپا رخ داد، بهطور عمده از معضل سفرهای جنگجویان خارجی آغاز شده و به آرامی به سمت جنبههای دیگری همچون؛ حملات تروریستی در خاک داخل یک کشور، قطب بندیهای سیاسی از گروهها در جامعه، احساسات ضد مهاجرتی و ضد مسلمانی، ظهور پوپولیسم و جنبشهای بومی گرایی، گسترش یافته است. استدلال اصلی مبنی بر آن است که اگرچه این چهار دسته از تهدیدات ناشی از جنگجویان خارجی از یکدیگر مجزا هستند، لیکن در نهایت به یکدیگر متصل و بخشی از یک زنجیره هستند. بنابراین تغییرات در یکی از جنبههای میتواند دارای تاثیراتی بر روی موارد دیگر نیز باشد.
جنگجویان خارجی چه کسانی هستند؟
به دنبال تضعیف داعش در سوریه و عراق، مهاجرانی که این کشورها را ترک میکنند، برای انتقال اعتبار، مهارتها و شبکههای خود در مناطقی جدید همچنان ادامه داده و مقاومت میکنند. این مهاجران که میتوان آنها را با عنوان «طلایه داران جنگ طلب/یا شبه نظامی» نامید، قادر به تشدید و بدتر ساختن نارضایتیهای اجتماعی به جوش آمده، یا صورت دادن اقدامات و حملات خود هستند. با توجه به اینکه جنگجویان خارجی در عراق و سوریه با مبارزه مستقیم مواجه شده و در نقش رهبری خدمت میکردند، میتواند گفت این نسل از مبارزان مهاجر تقریبا بطور قطع خطرناکتر از نسلهای پیشین خود هستند. چناچه در نوامبر 2016، مرکز مبارزه با تروریسم در وست پوینت، دریافت که 9 درصد از جنگجویان بازگشته، جایگاهها و مناصب رهبری را در گروههایی که رها میشوند، برعهده گرفتهاند. به باور نویسندگان این مرکز، به ویژه با توجه به این واقعیت که؛ جنگجویان خارجی اغلب با موانع زبانی مواجه بوده، دارای تجربه عملیاتی محدودی قبل از سفر بوده، و با ایدئولوژی گروهی نیز کمتر آشنا بودند، این تعداد قابل توجه و اهمیت است. بدینترتیب میتوان گفت با نزدیک شدن هر چه بیشتر به جنگجویان خارجی در عراق و سوریه نسبت به موج جنگجویان خارجی سابق بر آنها به ویژه «عرب افغانها»، با نرخ بالاتری از مرگ و میر مواجه میشویم.
اصطلاح جنگجویان خارجی از نظر قانونی و علمی ناقص و بحث برانگیز است. اما بطور سنتی، این اصطلاح را برای شهروندان یک کشور توصیف میکنند که جهت شرکت در یک درگیری به کشوری دیگر سفر میکنند. با این حال آنها به لحاظ بررسی عوامل هویتی و شناختی گروهی دربرگیرنده «افرادی هستند که به عمده از طریق ایدئولوژی، مذهب/ یا خویشاوندی تحریک شده و کشور مبداء یا کشور محل اقامت خود را برای پیوستن به یک جناح یا فرقهیی درگیر در یک درگیری مسلحانه ترک میکنند.» به این ترتیب، این جنگجویان خارجی از مزدورانی که انگیزههای آنها ریشه در منغعت مالی دارد، متمایز میشوند. با این حال، این تمایز مطرح شده تنها در زمینههایی مفید است که در آن یک جنگجوی خارجی به عنوان یک مبارزی مشروع شناخته شده، ملزم به قوانین بینالمللی و هنجارهای جنگی بوده، و از حمایت و حقوق مندرج در کنوانسیون ژنو برخوردار است.
لیکن با توجه به این عامل که امروزه جنگجویان خارجی بهشدت به گروههایی که به عنوان سازمانهای تروریستی طبقهبندی شده ملحق میشوند؛ حقوق بینالملل بشردوستانه دیگر چارچوبی محدود برای فهم و درک جنگجویان خارجی است. سایر تعاریف معاصر جنگجویان خارجی نیز، بر مشارکت در یک گروه مسلح غیرنظامی یا شورشی تاکید میکنند.
بدینترتیب جامعه بینالمللی، در بخشی برای هدایت محدودیتهای ابزارهای قانونی موجود جهت خطاب قرار دادن بازیگران غیردولتی و گروههای تروریستی، اصطلاح «جنگجویان تروریستی خارجی» را توسعه داد. طبق قطعنامه 2178 شورای امنیت سازمان ملل متحد (24سپتامبر 2014) جنگجویان تروریستی خارجی، افرادی هستند «که برای ارتکاب، برنامهریزی، یا آمادهسازی و مشارکت در اقدامات تروریستی، یا ارائه و دریافت آموزشهای تروریستی به کشورهای دیگر غیر از کشور محل اقامت و تابعیت خود سفر کرده یا برای آن سفر تلاش میکنند.» در نتیجه سازمان ملل از همه کشورها خواسته تا اقدامات جنگی مرتبط با حمایت از گروههای تروریستی تعیین شده مانند دولت اسلامی، جبهه النصره، و دیگر سلولها و شاخههای وابسته، گروههای انشعابی یا مشتقات القاعده را مجازات کنند. اگر چه این حرکت برخی از تمایزات قانونی را ارائه میدهد لیکن این اصطلاح، ابهامی از عدالت کیفری، و ابزارها و پارادایمهای درگیریهای بینالمللی که برای توصیف واکنش جامعه بینالمللی به این تهدید امنیتی فراملی جدی برآمدهاند را نیز نشان میدهد. چراکه جنگجویان خارجی (تنها) در صحنه درگیری و منازعه، مبارزانی قابل درک و دریافتاند، لیکن زمانی که به خانه یا موطن خود باز میگردند، به یک پویایی و معضلی تبدل میشوند که تلاشهای دولت و جامعه مدنی را برای بازسازی آنها پیچیده میکنند.
تهدیدهای تحمیلی ناشی از جنگجویان خارجی چیست؟
با افول دولت اسلامی در عراق و سوریه، این سوال مطرح میشود که آنچه ممکن است جنگجویان خارجی باقی مانده از دولت اسلامی در آینده در پیش گرفته یا اتخاذ کنند چیست؟ به معنای دیگر میتوان گفت، زمانی که یک منازعه و جنگ، یا از طریق نیروی زور و اجبار یا از طریق حل و فصلی مبتنی بر مذاکره پایان مییابد، تروریستهای فراملیتی کجا میروند؟ در این زمینه چندین احتمال و فرصت برای دستههای مختلف از جنگجویان خارجی وجود دارد:
1- «مبارزان اصلی سرسخت» که احتمالا در عراق و سوریه باقی خواهند ماند و به دنبال پیوستن به رویههای بعدی از گروه انتقالدهنده ممکن هستند. بنابراین طبق این نظر، به احتمال زیاد، بقایای گروه دولت اسلامی در عراق و سوریه پنهان شده، باقی خواند ماند، تجدید تسلیحات خواهند کرد و برای سازماندهی مجدد این سازمان نیرویی دوباره خواهند گرفت. در عین حال دولت اسلامی میتواند به یک سازمان تروریستی مخفی، با حفظ توانایی برای انجام حملات پراکنده، حفظ مخفی گاههایی از سربازان، و احتمالا حملات انتحاری چشمگیر هم در منطقه و هم در خارج از منطقه تبدیل شود.
در این زمان، شبه نظامیان ممکن است تعهدات و بیعت خود را در میان گروههای مختلف از جمله دولت اسلامی، هیات تحریر شام، احرار شام، تغییر دهند و بطور فعال به دنبال مناطقی فاقد حکومت و خارج از نیروهای دولتی سوریه و عراق خواهند بود. چنانچه در این زمینه بروس هافمن کارشناس تروریسم بیان کرده است که؛ اگر بخت و اقبال دولت اسلامی همچنان رو به کاهش و نزول برود، برخی جهادیستها ممکن است روابط نزدیکی با القاعده به عنوان تنها گزینه برای ادامه مبارزه خود برقرار سازند. 2- گروه دوم از مبارزان «مزدوران یا عاملان آزاد» بالقوه هستند؛ که به خارج از کشور سفر خواهند کرد تا در منازعه جهادی بعدی؛ چه در یمن، لیبی، قفقاز، غرب آفریقا یا در افغانستان باشد، شرکت کنند. این جنگجویان، سلاله شبه نظامی و محارب از مجاهدین اصلی، یعنی جهادگرایان فراملی که صفوف القاعده را پُر کرده و در افغانستان، چچن و بالکان جنگیدهاند، هستند. میتوان انتظار داشت برخی از جنگجویان که از بازگشت آنها به کشورشان ممانعت شده است، در قالب یک گروه از جهادگرایان بیوطن شکل گیرند که عمدتا به دنبال حوزههای منازعه و درگیری تحت حاکمیتی ضعیف در مناطق بیثبات هستند. بدینترتیب همانطور که داعش در عراق و سوریه قلمرو خود را از دست میدهد، برخی از جنگجویان ممکن است جهت رسیدن به حوزههای دیگر از جهاد برای محافظت، حفظ و گسترش مرزهای خلافت اسلامی در تلاش باشند. به عبارت دیگر، آنها گزینههای بالقوه دیگری را میبینند. 3- گروه سوم از جنگجویان خارجی؛ یعنی «بازگشتگان»، زمان و انرژی زیادی را در محافل جهادی سپری کرده و اکنون سعی در بازگشت به کشور خود یا مناطقی دیگر را دارند، حال چه مناطقی در تونس و عربستان سعودی، یا در اروپا و آسیا و امریکای شمالی. لیکن آنگونه که به نظر میرسد، این گروه سوم همگن نیستند.
جنگجویان خارجی پس از دولت اسلامی
از آغاز درگیریها در سوریه، 31000 تا 42000 جنگجوی خارجی جهادی به دولت اسلامی و دیگر گروههای جهادی پیوستند. بین 6500 تا 7500 نفر از آنها، از اروپا، و دیگران عمدتا از کشورهای عربی و از آسیا وارد شدند. از سال 2015، به دلیل یک سری تلفات جنگی و همچنین به دلیل بدتر شدن وضعیت در مبارزات زمینی، این جریان ناگهان کاهش یافته، و یک روند مارپیچ گونه خودتقویتکننده از تضعیف دولت اسلامی را ایجاد کرد. بدینترتیب تعداد جنگجویان پیوسته به این سازمانها در سوریه؛ هم برای دولت اسلامی و هم برای گروههای مخالف مسلح دیگر، از یک اوج 2000 نفری در هر ماه در طول دوره 2014-2015، به تعداد 50 مورد در ماه کاهش یافته است. لیکن نمیتوان این نکته را از یاد ببریم که حتی اگر تعداد افراد عازم برای سوریه، عراق و لیبی کاهش یافته باشد، این به معنای کاهش تهدید امنیتی در خاورمیانه، آفریقا و اروپا نیست چراکه در پی این وضعیت، دولت اسلامی نیز به دنبال تغییر در استراتژی خود است.
تغییر استراتژی
به نظر میرسد انحطاط و زوال دولت اسلامی، با دامنهیی از تبعات و عواقب کاملا جدیدی همراه است. بدینترتیب در حال حاضر توجهها به سمت خطراتی جلب میشوند که جنگجویان خارجی متفرق و از هم پاشیده، در سطح جهانی تحمیل خواهند کرد. به عبارت دیگر، پایان فیزیکی دولت اسلامی در عراق و سوریه، بیم خطر تروریستی در مواجه با جامعه بینالمللی را افزایش میدهد. بطور کلی، مردان و زنان افراطی و رادیکالی که به عنوان جنگجویان خارجی تروریستی خدمت کردهاند، به وطن خود بازگشته و با گروهها یا افرادی در کشورهای خود ارتباط برقرار میکنند، که این رویه وضعیتی نگرانکننده برای امنیت داخلی سایر کشورهای را موجب میشود. چنانچه برخی از جنگجویان خارجی که به کشور خود بازگشته یا به اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه حرکت خواهند کرد، خطراتی را تحمیل میکنند که به نظر میرسد بسیاری از دولتها هنوز قادر به مقابله با آنها نسیتند. بدینترتیب افراط گرایان معاصر از سوریه، عراق و لیبی – که رادیکالیزه شده، مجهز و آموزش دیده هستند- تهدیدی خطرآفرین در آیندهیی نزدیک بوده، یا به عبارتی یک نوع از «بمب هوشمند زماندار» خواهند بود. این مبارزان که مدتهاست به استخدام دولت اسلامی درآمدهاند، در معرض تجربیات مبارزات افراطی و برقراری ارتباط با افراد آموزش دیده بسیاری بودهاند. در نتیجه این تهدید تروریستی در واقع یک تبدیل و تغییر ماهیت به سمت یک مرحله جدید خطرناکتری است. به عبارت دیگر، این تهدید امنیتی بلندمدت، ممکن است ایجاد مرحلهیی جدیدی باشد که با دو سری اقدام و عمل مشخص شده است:
- یک اقدام که در آن جنگجویان خارجی انجام حملاتی در خانه به جای سفر به خارج را انتخاب خواهند کرد- که ممکن است یک فصل جدید در بُعد تهاجم دولت اسلامی به اروپا باشد-.
- و اقدامی دیگر که در آن، جنگجویان خارجی جهادی با سابقه؛ به دنبال فضاهای جدیدی برای درگیری و جنگ هستند.
6- رویکرد راهبردی جنگجویان خارجی: مخفیسازی و برنامهریزی، استخدام و آموزش، ضربه زدن و القا
این تغییر قابل توجه در استراتژی جنگجویان خارجی، از یک سو نتیجهیی عمل گرایانه، واقع بینانه و منطقی از حضور و تکامل در میدان جنگ، و از دیگر سو رویکرد جدید اعلام شده توسط ابو محمد العدنانی، است، کسی که دومین رهبر قدرتمند و سخنگوی دولت اسلامی بوده و در اوت 2016 کشته شد. چراکه وی یک تغییر در استراتژی داعش؛ مبنی بر حرکت از تثبیت ارضی دولت اسلامی به گسترش فردی و ایدئولوژیک در خارج از مرزهای دولت اسلامی را پیشنهاد داد. که این امر میتواند در سه ستون دوگانه ایجاد شود: مخفیسازی و هموار کردن (مسیر)، استخدام و آموزش، ضربه زدن و القاء. بدینترتیب در حال حاضر، بسیاری از شواهد نشاندهنده استراتژی در حال تغییر دولت اسلامی است؛ چنانچه در همین روند شاهد موراد زیر میباشیم:
- توسعه و گسترش سلولهای تروریستی در دو سال گذشته در کشورهای خارجی.
- بازگشت جنگجویان خارجی.
- افراد تحت تاثیر و الهام گرفته از این گروه (گرگهای تنها)، کسانی که به درخواست دولت اسلامی برای انجام حملات در کشور خود پاسخ میدهند.
بدینترتیب بطور کلی میتوان گفت، بسیاری از حملات تروریستی که در سال گذشته در خارج از کشور انجام شده، این نکته را برجسته میکند که بازگشت جنگجویان خارجی، تنها بخشی از استراتژی بزرگتر دولت اسلامی در پی از دست دادن کنترل قلمرو و سرزمین برای آنها خواهد بود و کشورهای اتحادیه اروپا تنها اهدافی نیستند که با این تهدید مواجه هستند؛ بلکه جنگجویان خارجی پس از رانده شدن از پناهگاههای خود در سوریه، عراق یا لیبی، احتمالا به سایر کشورهای دیگر همچون ترکیه یا کشورهای شمال آفریقا همچون مصر و به ویژه تونس؛ جایی که برای ایجاد پایگاههای خلافت فعالیت میکنند، سرازیر شوند. بدینترتیب باید توجه داشت که جنگجویان خارجی جهادی همواره نقش مهمی را در زنده نگاه داشتن و بقای سازمانهای تروریستی و شبه نظامی ایفا خواهند کرد؛ چرا که آنها:
- به عنوان الگویی برای آینده جهادگرایان خواهند بود.
- به دلیلی تفوقی ناشی از بیان روایتهای جهادی و خیال پردازانه در فعالیتهای تبلیغاتی و استخدامی خود قدرتمند ظاهر شدهاند.
- و همچنین در تسهیلات، جمعآوری کمکهای مالی، و فعالیتهای افراط گرایی موفق بوده اند
جمع بندی
به نظر میرسد روند انحلال دولت اسلامی، با طیفی از تبعات مختلف همراه باشد. طی چند روز گذشته شاهد حملاتی تروریستی همچون انفجار در غرب کابل با هدف قرار دادن ساختمان خبرگزاری صدای افغان و مرکز فرهنگی اجتماعی «تبیان» بودیم که دست کم 41 نفر کشته و 84 نفر دیگر زخمی شدند و گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) نیز مسوولیت این رویداد را به عهده گرفته است. همچنین از دیگر سو در قاهره شاهد حمله تروریستی دیگری به کلیسای مسیحیان قبطی در جنوب پایتخت مصر بودیم که آن حمله نیز دست کم 10 نفر کشته برجای داشت.
وقوع حملاتی از این دست که پیش از این نیز توسط گروههای تروریستی افراط گرا به ویژه داعش صورت گرفته است، به نظر میرسد حاکی از سیاست جدید گروه تروریستی دولت اسلامی به دنبال از دست دادن قلمرو خود در عراق و سوریه، و هشدار در رابطه با ادامه فعالیت این گروه و گسترش حملات خود با تکیه بر نیروهای جهادی خودساخته است.
گرچه در جریان بازپسگیری سرزمینهای تحت تصرف دولت اسلامی در عراق و سوریه خوشبینی ناشی از نابودی داعش وجود داشت، لیکن نباید نقش جنگجویان خارجی و مبارزان تندرویی که با الهام از این گروه درصدد اجرای حملات خودجوش در بازگشت به موطن خود یا سایر نقاط دیگر از خاورمیانه، اروپا یا آفریقا و مناطقی دیگر هستند را فراموش کرد. چرا که به نظر میرسد در حال حاضر هدف گروههایی همچون دولت اسلامی تغییر در استراتژی با توجه بر موقعیت فعلی خود، برپایه گسترش نقاط مورد هدف با تحت تاثیر قرار دادن افرادی آموزش دیده و الهام گرفته از ایدئولوژی افراط گرایی به صورت متراکم است. بدینترتیب اهمیت توجه بر آینده جنگجویان خارجی و احتمال ادامه فعالیتهای آنها به ویژه در کشورهایی با حاکمیت ضعیف و ناکارآمد را نمیتوان نایده گرفت، چرا که این کشورها میتوانند پناهگاههایی امن برای تولد گروههای افراطی جدید باشند.
منبع: شمس