مشاورانی از کابل؛ تاجرانی از پیشاور
گروه جهان|
در چند روز گذشته مذاکرات صلح در استانبول ترکیه برگزار شده که قرار بوده به روند صلح در افغانستان کمک کند. گفته شده، این مذاکرات با میانجیگری ترکیه و میان نمایندگانی از دولت افغانستان و طالبان برگزار شده است. اما جالب اینجاست که نه دولت افغانستان حضور نمایندگانش را در این نشست میپذیرد و نه طالبان برگزاری چنین نشستی را تایید میکند. تحلیلگران و رسانههای افغانستان واکنشهای متفاوت و حتی متضادی را نسبت به برگزاری این نشست داشتهاند.
روزنامه «اطلاعات روز» نوشته، در مذاکراتی که بهنام صلح در ترکیه برگزار شد چهار نفر از طرف گروه طالبان و دو نفر به نمایندگی از دولت افغانستان پشت میز مذاکره نشستند که ادعای هر دو گروه در مورد نمایندگیشان از طرف طالبان و دولت افغانستان رد شد. دو روز پیشتر و با آغاز این مذاکرات، ذبیحالله مجاهد با انتشار اعلامیهیی تاکید کرده بود که هیچکسی به نمایندگی از این گروه برای مذاکره به ترکیه نرفته است.
سخنگوی ریاستجمهوری افغانستان نیز گفته افرادی که از کابل در مذاکرات صلح ترکیه حضور داشتند نمایندگی دولت افغانستان را نداشتهاند. این در حالی است که حاضران در این نشست به نمایندگی از دولت افغانستان عباس بصیر از افراد نزدیک به کریم خلیلی و همایون جریر داماد گلبدین حکمتیار بودند که هر دو از مشاوران اشرف غنی رییسجمهور افغانستان هستند. اما داستان به همین جا ختم نمیشود. اطلاعات به دست آمده نشان میدهند که از میان چهار فردی که به نمایندگی از گروه طالبان در این نشست شرکت کردهاند نیز هیچکدام مورد تایید طالبان تحت رهبری ملاهیبتالله آخوندزاده نیستند و بنا براین نظرات و تعهداتشان در چگونگی پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان هیچ تاثیری ندارد. اما این افراد دقیقا چه کسانی بودهاند:
1- دواجان عضو حزب اسلامی که در شهر پیشاور پاکستان موتورفروشی دارد و گاهی برای دیدار با گلبدین حکمتیار به کابل میآید.
2- مولوی عبدالرووف که در زمان رژیم طالبان مدت کوتاهی سرپرست ولایت خوست بود و تا پیش از مرگ ملاعمر به عنوان عضو دونپایه طالبان در مدارس پاکستان فعالیت میکرد. مولوی عبدالرووف پس از مرگ ملاعمر از گروه ملا اختر منصور جدا شده و به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
۳- ملا رحمتالله وردک از اعضای دونپایه طالبان است که در زمان رژیم طالبان مدتی را در «د افغانستان بانک» به عنوان کارمند کار کرده و سپس در «اطلاعات امارت اسلامی» به عنوان کارمند پایینرتبه کار کرده است. رحمتالله وردک نیز از اعضای گروه طالبان بوده که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
۴- نفر چهارم از گروهی که بهنام نمایندگان طالبان در این نشست شرکت کرده بود ملا عبدالحکیم بریس است که هیچگاه به منصب و مقامی در این گروه دست نیافته است. او یک عضو عادی گروه طالبان است که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
هرسه تن از این افراد فعلاً تحت رهبری ملا منان نیازی در گروه انشعابی ملارسول فعالیت میکنند و هیچ رابطه و تاثیری در گروه طالبان تحت رهبری ملاهیبتالله آخوندزاده که طرف اصلی جنگ علیه حکومت افغانستان است ندارند. منابع موثق میگویند که رحمتالله وردک از شهر دبی به ترکیه پرواز کرده، مولوی عبدالرووف و عبدالحکیم بریس نیز از کابل به ترکیه پرواز کردهاند. از آنجایی که طرفهای مذاکرهکننده در این نشست افراد بیتاثیر در طرفهای درگیر در افغانستان هستند، بهنظر میرسد که هدف اساسی این نشست نه صلح، بلکه امتیازگیری و پیگیری اهداف شخصی تحت عنوان صلح بوده است. برخی از منابع بدین باورند که پس از فشارهای جهانی بر پاکستان، گلبدین حکمتیار و همایون جریر با توصیهیی بهمنظور ایجاد خوشبینی در مورد تلاش این کشور برای صلح، این نشست را راهاندازی کردهاند. اگر چنین نیست، حکومت افغانستان هیچ نیازی برای مذاکره و صلح با گروه انشعابی ملارسول ندارد.
حکمتیار که به همکاری و همسویی دیرینه با پاکستان مشهور است، با این ابتکار تلاش کرده است که از یکسو از پاکستان به عنوان کشوری که موافق با پیشرفت مذاکرات با طالبان است تعریف کند و از سوی دیگر از دولت افغانستان و روند صلح که در سالهای اخیر به گاو شیرده تبدیل شده امتیازات مالی و سیاسی به دست آورد.
کلاف سردرگم صلح
مهدی مدبر کارشناس مسائل افغانستان، نیز با ابراز تردید درباره هویت و نیت حاضران در این نشست در افغانستان دیلی نوشته بود: «حکومت افغانستان سالهاست که در پی دست یافتن به صلح و پایان دادن به جنگ، تلاش میکند که با مخالفان خود و بهویژه طالبان مذاکره کند اما این گروه هنوز حاضر به گفتوگو با مقامات دولت نشده و به درخواست کابل هم پاسخ منفی داده است. حالا این سئوال به وجود میآید که این افراد چگونه حاضر به گفتوگو با دولت شدهاند و با هماهنگی و زمینهسازی چه کسی برای گفتوگو به ترکیه سفر کردهاند؟ بدون تردید شهروندان خسته از جنگ افغانستان، هر روز در انتظار آوردن صلح و ثبات در کشور هستند و از تلاشها در این زمینه حمایت و پیشتیبانی میکنند. اما انتظار دارند که روند صلح در چهارچوب قوانین افغانستان به پیش رود و مردم نیز از مراحل آن آگاه شوند تا بتوانند به این روند اعتماد کنند و آن را به عنوان یک روند ملی و قانونی بپذیرند. اما هرج ومرج در گفتوگوهای صلح و برگزاری نشستهای معماگونه و رازآلود، به اعتماد مردم به این روند ملی صدمه وارد کرده و باورها به نهادی به نام شورای عالی صلح را، کاهش میدهد. همچنین هرج و مرج در گفتوگوهای صلح نشان میدهد که دولت افغانستان یک استراتژی و برنامه مدون برای تامین صلح ندارد تا بر اساس آن روند صلح و روند مذاکرات با مخالفان مسلح دولت، به پیش برود. اگر چنین استراتژی وجود میداشت، بدون تردید از نشستهای خودسرانه و معماگونه جلوگیری میشد و همچنین هیچ کسی جرات نمیکرد که بدون داشتن مقام رسمی در نهادهای رسمی صلح، با مخالفان دولت در مورد صلح گفتوگو کند و خود را نماینده دولت افغانستان تلقی کند.
بدون چنین استراتژی، تلاشها برای رسیدن به صلح به بیراهه خواهد رفت و دستاندازیها و مداخلات در روند گفتوگوهای صلح بیشتر از پیش افزایش خواهد یافت. انتظارها این است که حکومت و شورای عالی صلح برای رسیدن به صلح در کشور یک استراتژی مدون با همکاری احزاب سیاسی، نهادهای حقوق بشری و جامعه مدنی افغانستان تهیه کند و روند صلح را بر اساس آن به پیش ببرد تا این گفتوگوها ثمربخش باشد.
تجربه ناکام گفتوگوهای چهار جانبه افغانستان، پاکستان، امریکا و چین به حکومت افغانستان این امر مساله را روشن کرد که دیگران نمیتوانند صلح را در افغانستان تامین کنند و افغانستان خود باید خود مسوولیت این فرایند را به عهده گیرد.
بر این اساس دولت افغانستان، ایده گفتوگوهای بینالافغانی را مطرح و اعلام کرد که روند صلح از این به بعد بدون حضور نمایندههای کشورهای خارجی و با رهبری دولت افغانستان به پیش خواهد رفت. هرچند که حاضران نشست غیر رسمی ترکیه نیز اعلام کردهاند که این گفتوگوها بینالافغانی بوده و نماینده هیچ کشوری در آن حضور نداشته است، اما اینکه مکان گفتوگوها چگونه ترکیه انتخاب شد و معیارهای این انتخاب چه بود، نیز سئوال برانگیز است. همچنین شماری از رسانهها گزارش دادهاند که مقامات دولت ترکیه به طالبان پیشنهاد کردهاند که دفتر سیاسی خود را در شهر «انقره» باز کنند. این پیشنهاد خود نوعی رسمیت دادن به طالبان و مداخله در امور داخلی افغانستان محسوب میشود و نگرانیهای جدی را به وجود میآورد. با توجه به تجربه گشایش دفتر طالبان در قطر، اینگونه دفاتر بهجز اینکه مداخلات در روند صلح را بیشتر کند، هیچگونه تاثیری نداشته و نخواهد داشت. با وجود اینکه حکومت قبلی با گشایش دفتر طالبان در قطر موافقت کرد، اما گشایش این دفتر نیز نتوانست گره صلح را در کشور بگشاید و رهبران گروه طالبان را وادار به مذاکره کند. حال باید منتظر ماند تا شورای عالی صلح افغانستان با توجه تکذیب دولت و نیز تکذیب طالبان و جعلی خواندن این مذاکرات، چه پاسخی برای افکار عمومی ارائه خواهد کرد.