پاسخ به تاریخ

۱۳۹۶/۱۱/۱۷ - ۰۰:۰۵:۰۹
کد خبر: ۱۱۶۴۳۹

 بهاره مهاجری   

معاون سردبیر

 در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به‌سر می‌بریم. 39 سال پیش مردم ایران با دستان خالی، وحدت کلمه و رهبری واحد توانستند رژیم پهلوی را براندازند و جمهوری اسلامی را جایگزین کنند. برقراری رژیم جمهوری اسلامی الگویی شد که سایر کشورهای اسلامی هم به‌تبع آن گام بردارند یا لااقل زمینه‌یی فراهم کنند تا اتباع خود را نسبت به برقراری حکومت اسلامی دل‌خوش کنند. پاکستان جزو نخستین کشورهایی بود که پسوند اسلامی را به حکومت خود اضافه کرد، افغانستان که با حکومت کمونیستی دست و پنجه نرم می‌کرد، مردمانش ملجأیی جز ایران نداشتند که دست یاری به سوی او دراز کنند. ایران به‌گونه‌یی ملجأ بی‌پناهان جهان شد. اکثر مستضعفان چشم به این سو داشتند اما حمله عراق به ایران (که با اغفال و فریب صدام شروع شد و مردم آنچنان ایثارگری از خود نشان دادند که تاریخ به یاد ندارد) موضوع را تا حدی دگرگون کرد. جنگ تحمیلی هشت ساله، خسارت غیرمستقیم 1000 میلیارد دلاری وارد کرد. تاریخ از این نوع جنگ‌ها در چنته زیاد دارد اما کمتر جنگی را می‌توان یافت که ائتلافش علیه یک کشور شکست بخورد. با این حال از یک نکته نباید غافل شد و آن اینکه انحراف اقتصاد ایران عملا پس از پایان جنگ شروع شد. بیشتر کشورها پس از پایان جنگ، سیاست و تمهیداتی برای بازسازی و نوسازی اتخاذ می‌کنند و در این میان تمام توان داخلی را برای احیای اقتصاد خود به کار می‌گیرند. نمونه‌های تاریخی را می‌توان به وضوح پس از پایان جنگ جهانی دوم مشاهده کرد که برجسته‌ترین آنها ژاپن و آلمان است. ژاپن در جنگ جهانی دوم نه تنها ویران شد بلکه بسیاری از جوانانش را در این جنگ از دست داد. دو بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی شاید برای ژاپن به اندازه ویرانی‌های خود جنگ بود. 20 سال بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپن با اتکا و نگاه به درون، نه تنها توانست سرپا بایستد بلکه به چهره اقتصادی اصلی در عرصه جهانی بدل شد و 40 سال بعد از جنگ ین ژاپن، دلار امریکا را به مبارزه می‌طلبید. همین اتفاق هم برای آلمان افتاد. سال 1989 و قبل از اجرایی شدن یورو، در مجله تایم طرحی به چاپ رسید که قدرت اقتصادی این دو کشور را نشان می‌داد. طرح از دو بخش تشکیل شده بود: قسمت اول مقطع جنگ جهانی دوم را نشان می‌داد که سرباز امریکایی، سربازان آلمانی و ژاپنی را وادار به تسلیم کرده و قسمت دوم طرح، همان سال 1989 را نشان می‌داد که ارزهای ین و مارک، ‌دلار امریکا را وادار به تسلیم کرده‌اند. پیروزی اقتصادی این دو کشور مدیون دولت‌های پیروز نبود، بلکه مهم، هدایت توانمندی داخلی (فارغ از گرایش‌های سیاسی) بود. هر آن کس که می‌توانست کار کند یا ابداعی بیافریند، به وی فضای کار داده می‌شد. آلوین تافلر در کتاب موج سوم خود تجربه‌یی از این فضا را به‌خوبی نشان داده است. اکنون ژاپن که منبع کانی ندارد، جزو 5 قدرت اول اقتصادی جهان است. این کشور نان استعداد و پشتکار مردم خود را می‌خورد؛ آلمان هم همین‌طور. اما مضاف بر اینها، مدیریت صحیح و تدوین برنامه‌یی مشخص برای توسعه پس از آسیب به زیرساخت‌ها ضروری بود. کافی است به عکس‌های هوایی که بعد از جنگ جهانی دوم از برلین، مونیخ و دیگر شهرهای آلمان گرفته شده، نگاهی انداخت. در وهله اول این فکر به ذهن بیننده خطور می‌کند که چگونه این شهرها را می‌توان بازسازی کرد. ولی در سال 1980 آلمان یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان به‌شمار می‌رفت و اکنون هدایتگر اتحادیه اروپاست. سیاست این کشور «مشارکت اجتماعی» در اقتصاد بود و با اتکا بر توان داخلی توانست به پیروزی اقتصادی دست یابد.

اما ما کجای این تاریخ هستیم؟ در احیای اقتصاد پس از انقلاب بر چه توانی تکیه کردیم؟ نخبگان اقتصادی ما کجا هستند و مهم‌تر از همه سیاست اقتصادی احیای اقتصادی کشور ما چیست؟ طی 30 سال پس از جنگ و 39 سال پس از انقلاب هنوز بر یک سیاست راهبردی اتفاق‌نظر حاصل نشده است. شاید بهتر است مشکل را از همین جا بیابیم. زیرا پس از  39 سال هنوز باید این سوال را بپرسیم که «سیاست اقتصادی ما چیست؟»