حزبالله فقط در صورت تحقق اهداف از سوریه خارج میشود
«سیدهاشم صفیالدین» رییس شورای اجرایی حزبالله در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در گفتوگو با ایرنا به تبیین ویژگیها و پیامدهای انقلاب پرداخت و گفت که حزبالله به خود افتخار میکند که ثمره این انقلاب است.
به گزارش ایرنا، صفیالدین افزود که انقلاب اسلامی با وجود همه مشکلات و بحرانها به بسیاری از اهداف خود دست یافته و در این زمینه موفق بوده است. به گفته وی کشوری را در سراسر جهان سراغ نداریم که به اندازه جمهوری اسلامی از تایید مردمی بهرهمند باشد.
صفیالدین افزود: حضور و نفوذ ایران در منطقه ناشی از قدرت فکری و محتوای انقلاب است و تنها یک حضور فیزیکی نیست.
رییس شورای اجرایی حزبالله درباره رابطه این حزب با ایران نیز گفت که این حزب با الهام از انقلاب اسلامی شکل گرفت اما در عین ارتباط و نزدیکی با ایران، مستقل است و متقابلا ایران نیز در امورات این حزب و لبنان دخالت نمیکند.
صفیالدین از پروژه دشمنسازی جدید در منطقه سخن گفت که تلاش میکند ایران را به جای رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید اصلی در منطقه جا بزند.
وی درباره وضعیت حضور نیروهای حزبالله در سوریه نیز اشاره کرد که در صورت تحقق اهداف، حزبالله نیروهایش را از سوریه خارج خواهد کرد اما به گفته وی این زمان هنوز فرانرسیده است.
معاون اجرایی حزبالله همچنین به تحریمهای تازه امریکا علیه این حزب اشاره کرد و گفت که این تحریمها قطعا مشکلاتی را به وجود خواهد آورد اما حزبالله اقداماتی را برای مقابله با آن اتخاذ خواهد کرد.
متن کامل گفتوگوی رییس شورای اجرایی حزبالله با ایرنا میآید:
پس از گذشت 39 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عبور از بحرانهای مختلف، آیا میتوان گفت که انقلاب به اهداف خود دست یافته است؟
بله اهداف آن به شکل گسترده و خوبی محقق شده است. این انقلاب در مقایسه با حجم چالشها و دشواریهایی که از لحظه اول آن را احاطه کرد، موفقیت بسیار بزرگی به دست آورد. این انقلاب دارای ابعاد مختلف دینی، مردمی، و تغییردهنده بود. از نظر دینی اثبات کرد که میشود بر مبنای قرآن کریم، سنت و سیره اهل بیت(ع) حکومت تشکیل داد.
جمهوری اسلامی در حوزه دینی رویکردی اعتدالی داشته است. نمیخواهم بگویم که از خطا مبراست اما ثابت کرد که شایستگی دارد. در جمهوری اسلامی قانون حاکم است و دست به دست شدن قدرت وجود دارد. ایران در منطقه و اطراف خود تنها کشوری است که در آن گردش قدرت و انتخابات وجود دارد.
پس از افول هیمنه غرب بر ایران و خروج ایالات متحده امریکا، حکومتی روی کار آمد که ثابت کرد منتسب به اسلام ناب محمدی است و آنچه آن را راهبری میکند اسلام اصیل محمدی است و ولی فقیه چهرهیی از این اسلام است.
بعد دوم انقلاب ایران مردمی بودن آن است. این انقلاب بر مردم تکیه دارد و مردم همیشه حاضر هستند و به این انقلاب و برنامههایش اعتقاد دارند. کشوری را در سراسر جهان سراغ ندارم که به اندازه جمهوری اسلامی از تایید مردمی بهره مند باشد. این تایید در خلال جنگ تحمیلی خود را نشان داد. جنگی که ملت ایران بیش از 200 هزار شهید و هزاران جانباز و اسیر در آن تقدیم کرد و در آن تعداد زیادی از شهرها و تاسیسات ویران شد. در آن جنگ سلاح همه جهان در برابر ایران قرار گرفت، اما ملت استوار ایستاد. بعد از جنگ هم ایرانیان توانستند به بنای علمی، اقتصادی و معرفتی دست پیدا کنند.
بنای مدرن اقتصادی و صنعتی و پیشرفت علمی که خودِ جوانان و فرزندان نسل اول یا نسل دوم این انقلاب، بدان رسیدند، نتیجه ولایتمداری و فهمی است که از نسل اول و دوم به نسل سوم نیز سرایت کرد. در همه امور، مردم هستند که موضع را تعیین میکنند. همانطور که پیداست سالهاست که تلاشهایی از سوی کشورهای غربی و منطقه برای ضربه زدن به ایران انجام میشود. از پول، سلاح و ابزارهای ترور بهره میجویند و سپس تحرکهایی صورت میگیرد اما شکست آن خیلی زود مشخص میشود.
در سال 1388 رهبر که سخنرانی کرد مساله حل شد، اما در فتنه اخیر رهبر مداخلهیی نکرد و مردم خودشان موضع قاطع گرفتند. رسانهها شروع به گمراه ساختن کردند و صحبت از دهها هزار تظاهرکننده به میان آوردند. در روز دوم یکی از رسانهها به حضور 40 میلیون نفر در خیابانها اشاره داشت. اطلاعات ما حاکی از آن است که تعداد تظاهرکنندگان از سی تا چهل هزار نفر تجاوز نمیکرد؛ آن هم در کشوری که 80 میلیون نفر جمعیت دارد.
(از طرفی) تظاهرات روز قدس و روز پیروزی انقلاب وجود دارد که نسبت شرکتکنندگان در آن بسیار بالاست. همچنین مشارکت بالا در انتخابات، همه اینها نشانههای رضایت مردم از نظام است.
این به معنی نبود مشکلات و بحرانها در داخل ایران نیست. بیشتر کشورهای جهان از بحرانهای شدید مالی رنج میبرند و حکومتها مسوولند تا راهحل بیابند. چیزی که ما میتوانیم بر آن تاکید کنیم این است که همه تجربهها ثابت میکند انقلاب ایران بر مردم تکیه دارد.
بُعد سوم انقلاب تغییر دهندگی آن است. انقلاب، شعارهایی را که از روز نخست سر میداد، حفظ کرد. شعار مرگ بر امریکا و امریکا دشمن است، به وضوح نشان میدهد که ایران از زمان امام خمینی قدس سره تا زمان امام خامنهای حفظهالله پایبند به آن بوده است و در این راه حرکت میکند.
رابطه میان جمهوری اسلامی و فلسطین رابطهیی ویژه است، اما در جهان عرب نظراتی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران از مساله فلسطین برای رسیدن به منافع خود استفاده میکند. نظر شما چیست؟
ما از همه موضعگیریهایی که در زمینه دفاع از فلسطین صورت گرفته قدردانی میکنیم اما آیا کشوری عربی یا اسلامی وجود دارد که از مساله فلسطین همانند جمهوری اسلامی حمایت کرده باشد؟
ایران توانست سبک سیاسی جدیدی را در منطقه به اجرا درآورد و توانست از نظر سیاسی گسترش یابد یعنی گسترش فکری، فرهنگی و نه فیزیکی. چرا که از روز نخست شعار فلسطین و قدس را سر داد. امروز مقاومت از نظر تعداد و امکانات در منطقه رشد کرده است که نشان میدهد از برکات سیاست درست و صحیح است. گزینه مذاکرات و اسلو شکست خورده و گزینههای جمهوری اسلامی ایران پیروز شده و به پیش رفته است. همچنین موضعی که جمهوری اسلامی اتخاذ کرد، نیروهای مردمی شیعی، سنی و عربی آن را دنبال کردند و برای آن بسیج شدند که این بر صحت و درستی این موضع تاکید دارد.
اشاره کردید که انقلاب ایران دینی بود و ریشههای آن بر گرفته از مکتب شیعه است. برخی با اشاره به همین ویژگی مسوولیت درگیری به وجود آمده شیعه و سنی در منطقه را متوجه جمهوری اسلامی میدانند و علاوه بر آن ایران را مسوول تولد اسلام افراطی و رادیکال میدانند. نظر شما چیست؟
باید امور را از نظر علل و عواقب به درستی درک کنیم. انقلاب ایران دینی است و اکثریت مردم آن مذهب شیعه دارند، اما دعوت میکنم برخی به گردش در ایران بروند و از مناطق اهل سنت بازدید کنند تا ببینند که برخورد آنها با جمهوری اسلامی چگونه است. پدیده افراطگرایی تکفیری یکی از پرچمهایی است که ضد جمهوری اسلامی برافراشته شد و یکی پس از دیگری ساقط گردید.
آیا در ابتدا از پرچم صدام به نیابت از نظامهای عربی استفاده نشد؟ سپس پرچم ناآرامیها و فتنهها در داخل ایران و پس از آن فشار و تحریمهای اقتصادی. همه این پرچمها ساقط گردید و بر قدرت ایران افزوده شد. پس از این شکست، عربستان سعودی و بعضی از کشورهای خلیجی، پرچم افراطیگری مذهبی را بلند کردند. اما در نتیجه طرفی که متضرر شد وهابیت سعودی بود که با برجا گذاشتن ویرانی و خونهای ریخته شده، مورد نفرین جهان اسلام واقع گردید.
طبیعتا با شروع اتفاقات سوریه، حالتی از آشفتگی به وجود آمد و در عراق نیز مشکلات مذهبی پدیدار شد. اما میتوانیم بگوییم که این مرحله به پایان خود نزدیک شده است و به همراه آن مرحلهیی از توطئه بزرگ تمام میشود.
شما فکر میکنید مشکل نزاع سنی و شیعه در منطقه تمام شده است؟ آیا این اغراق نیست؟
هیچ مشکلی بین سنی و شیعه وجود ندارد. از سوی علمای اهل سنت و همچنین تعداد فراوانی از ملتهای منطقه، نگاهی مثبت به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و اگر آنها را رها کنند تا با آزادی سخن بگویند، همه ما در مورد ایران صحبتهای مثبتی در جهان عرب خواهیم شنید. ملتها به سمت موضعی درست در حرکت هستند، اما برخی از حاکمان عرب فتنهانگیزی میکنند. آنها به استفاده از حربه قرار دادن عربیت در مقابل فارسها متوسل میشوند، با علم به اینکه در ایران آنکس که حکمرانی میکند اسلام است.
عربستان سعودی از پُشت به عربیت خنجر میزند و امروز بر سر کوتاه آمدن از مساله فلسطین زد و بند میکند و رهبر چنین معاملاتی است. این کوتاهی و قصور در قبال فلسطین از سوی عربستان سعودی دیگر نیازی به شواهد ندارد.
یا در نتیجه این عملکرد خطری متوجه مساله فلسطین است؟
هرگز. من معتقدم دنیای جدیدی در حال شکلگیری است و ما در مرحله گذار به سطح آگاهی و درک هستیم. ساختههای سیاسی و مصنوعی، باطل، ستم، نیرنگ، و وابستگی به اسراییل و امریکا، همه و همه یکی پس از دیگری در حال سقوط هستند. امروز آگاهی جدیدی در نزد ملتها در حال شکل گرفتن است. خیلی از حاکمان ساقط شدند. صحنه امروز سیاه نیست و راهش را به سوی سپیده دم طی میکند. من بر این باور هستم که ما در مرحله پیش از شفق (غروب) هستیم و برای موفقیت به صبر نیاز داریم.
امروز همه میدانند که ایران از سوی کسانی که از ملتهای خود احساس ترس میکنند، تحت ستم قرار گرفت و همچنان به او ظلم میشود. این مساله روز به روز بیشتر مورد تایید واقع میشود که معیار ارزیابی هر کشوری در منطقه، فلسطین و قدس است. همه فشارهایی که به ایران وارد شد به خاطر موضعش در قبال آرمان فلسطین است.
سرخوردگی اوباما به این دلیل بود که نتوانست کاری کند تا ایران به حمایت از مقاومت فلسطینی پایبند نباشد و ترامپ نیز از همین نقطه خشمگین است. همه این رفتارها نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در شعارها و روشهای خود فقط رویکرد مذهبی ندارد بلکه کشوری است قدرتمند و توانا.
شما بر چه اساسی نتیجه میگیرید که وضعیت منطقه سیر مثبتی را طی میکند؟
اگر وارد اتحادیه عرب بشویم و از حاضران بپرسیم آیا شما قانع شدهاید که ایران دشمن جهان عرب است؟ آنها پاسخ میدهند که نه. متاسفانه نوعی دشمنسازی به وجود آمده که از دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی صرف نظر شود. این بندی اساسی در «معامله قرن» است. تلاشهایی برنامهریزی شده برای انجام کارهایی در راستای عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی صورت میگیرد.
آنچه در منطقه رخ داد این بود که قدرت محور مقاومت و منطق آن، آشکار و ثابت شد و همچنین برخی از مسائل از جمله استفاده از پول علیه محور مقاومت، دیگر تاثیرگذاری خود را از دست داده است.
آیا میتوان گفت که توازن قدرت در منطقه به نفع محور مقاومت تحت رهبری ایران تغییر کرد؟
نمیتوان حقیقت توازن قدرتهای منطقه را دست کم گرفت. ایران با متحدان و محور مقاومت قدرتمند است و این قدرت بر اساس واقعیتهاست و نه خیال. ایران کشوری بزرگ است که تمدن و فرهنگ خود را دارد و از خوش شانسی آن برخی رژیمهای عربی پیرامونش فاقد دیدگاه و متانت سیاسی و فکری و سرگرم امور دیگری هستند. درحالی که جمهوری اسلامی ایران، قدرت اقتصادی و علمی بسیار بزرگی را ساخته است و این از عوامل اصلی قدرتش است.
حزبالله خود را محصول انقلاب اسلامی ایران میداند. رابطه میان حزبالله و جمهوری اسلامی ایران را چگونه تفسیر میکنید؟
حزبالله بر اساس تفکر اصیل اسلامی که امام خمینی درباره آن صحبت کرد، تاسیس شد. ما معتقدیم آن چیزی که امام آورد، نه نسخه جدیدی از اسلام، بلکه نسخهیی روشن از اسلام بود. حزبالله به این تفکر تعلق داشت و تجربه خود را در لبنان پیاده کرد و دستاوردهای بزرگی به دست آورد. تجربه حزبالله از جهت اهتمام به بنیه و ساختار فرهنگی، بسیجی و سیاسیاش در نوع خود بینظیر است. این مساله حزبالله را با اعتماد کامل به نیروی مردمی در برابر اشغالگری و طرحهای استعماری و استکباری قرار میدهد.
این امر در زمانی که بیشتر جنبشهای مقاومت و انقلابها ناکام ماندهاند، به حزبالله ویژگی بزرگی داده است. حزبالله در آن زمان به عکس جریان غالب حرکت کرد و به سبب ایستادگیاش پیروز شد و خود به جریانی تبدیل شد که در لبنان و منطقه حرکتی نو آغاز کرد و این موفقیت بیسابقه بود. ما افتخار میکنیم که از ثمرات انقلاب اسلامی هستیم.
شما در مورد وضعیت منطقه بسیار خوشبین هستید. این خوشبینی بر چه اساسی است؟
بله من خوشبین هستم. این در حالی است که تلاشهای زیادی از سوی رسانههای وابسته برای انحراف ذهنها وجود دارد. یکی از معانی استقلال و قدرت که در خلال تجربه مقاومت آن را آموختیم این است که قدرتی که به کارش ایمان دارد، از هیاهوی رسانهیی نمیهراسد. ما با امپراتوری رسانهیی طرف هستیم و صدای آن بسیار بلند است و شنیده میشود و امواج آن در خدمت اهدافی معین و در راس همه پاک کردن دستاوردهای مقاومت است. ما بر اساس واقعیت و تجربه و نه صرفا نظریه صحبت میکنیم. واقعیت و وضعیت مقاومت امروز صدها بار بهتر از سال 1982 است. آن روز گفتیم که پیروز خواهیم شد و با وجود همه بوقهای تبلیغاتی که راه افتاد و تا مرحله اسلو و بعد از اسلو ادامه پیدا کرد، ما پیروز شدیم. امروز با معامله قرن، صداهای سعودی که بر میخیزد، نشانه ضعف آنهاست چرا که موضوع فلسطین و قدس قویتر از این بوقهاست.
برخی معتقدند حزبالله از ایران پیروی میکند و در تصمیمگیری، استقلال ندارد. نظر شما چیست؟
این سخنی قدیمی است که در اثر تجربه مندرس شده است. حزبالله، حزبی لبنانی است و در تصمیمها، گزینهها، اولویتها، تجربهها و نبردهایش مستقل است. از جمهوری اسلامی ایران کمک و حمایت میآید و این را انکار نمیکنیم. این مساله برای خود جمهوری اسلامی مایه افتخار است؛ چرا که وقتی اصحاب حق را حمایت میکند، بر ثبات و هویت خود تاکید میکند. برای ما هم باعث افتخار است چرا که به کمکهایی دست مییابیم که در تحقق یافتن آرزوی ملتهای منطقه سهیم است.
اما این مساله که ایران از حمایتها استفاده کند چه عیبی دارد؟ ایران قلب محور مقاومت است؛ اگر حزبالله، سوریه، فلسطین، عراق و یمن به پیروزی برسند قلب مقاومت میتپد. پس این حق آن (ایران) است که از این حق استفاده کند و ما افتخار میکنیم که برای کسی که از ما حمایت میکند مفید هستیم.
ایران نه در مسائل داخلی لبنان و نه در هیچ یک از پروندههای ما و هیچ یک از نبردهایمان ضد دشمن صهیونیستی دخالتی نکرده است. ما از جانب جمهوری اسلامی هیچ فرمان یا تصمیمی دریافت نکردهایم. طبیعتا ما و ایران بر سر موضوعات بحث میکنیم و در عین حال تحت هدایت رهنمونهای امام خامنهای هستیم. اما حزبالله در نقش و وضعیت تماما مستقل است.
چرا تجربه حزبالله، با گروههای دیگر در منطقه ما تکرار نمیشود؟
تجربه حزبالله در حال تکامل و پیشرفت است و از سوی تعدادی از گروهها در منطقه با استقبال روبرو شده است. طبیعتا امور متفاوت است، ولی نشانههای زیادی وجود دارد که ثابت میکند قدرت محور مقاومت افزایش یافته است. مثلا در فلسطین تعداد نیروهای مقاومت به شکل زیادی افزوده شده است. حزبالله تجربهیی منحصر به فرد و متفاوت است و این به دلایل موضوعی مرتبط با حزبالله و تاریخ آن است. اما هیچ مانعی وجود ندارد که این تجربه باز هم تکرار شود و آنچه (حزبالله) به آن رسید استثناء نیست، بلکه قاعده است و این تجربه ممکن است بهتر از آنچه نزد ماست تکرار شود.
آیا حزبالله به زودی از سوریه خارج میشود؟
حزبالله زمانی که تصمیم به ورود به سوریه گرفت، اهدافش را به شکل دقیق مشخص کرد و تا زمانی که این اهداف به شکل کامل محقق نشده باشد، طبیعی است که خارج نمیشویم.
کی این اهداف محقق میشود؟
نمیتوانیم پیش گویی کنیم. زمانی که اهداف ما محقق شد، دیگر بهانهیی برای حضور در سوریه نداریم. حزبالله در سوریه دست به مجاهدتهای بزرگی زد و خونهای بسیاری تقدیم کرد و ما امروز در مرحله پایانی جنگ سوریه هستیم. در این مرحله مسوولیت بزرگتر و سنگینتر میشود. سوریه از تهدیدهایی که آن را احاطه کرده بود خارج شد. این تهدیدها، وحدت، یکپارچگی و عرصه سیاسی و نیروهایش را هدف قرار داده بود. تهدیدها به پایان رسید و سوریه نیاز به تثبیت دستاوردها دارد و این از اهمیت خود دستاورد نمیکاهد.
در برخی از گزارشها آمده که حزبالله از تعداد نیروهایش در سوریه کاسته است. آیا این درست است؟
نمیگویم کاسته یا افزوده است. طی سالهای گذشته این تعداد براساس نیازهای جبهه کم و زیاد شده است. ماهیت کار این است که حزبالله در سوریه نقشی حیاتی و اساسی دارد و باید تا تحقق اهدافمان این نقش را به بهترین شکل ایفا کنیم.
دبیرکل حزبالله به تازگی درباره تلاشهایی برای عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی هشدار داد. چرا این موضوع را بطور خاص در چنین زمانی مطرح کردید؟
در گذشته مساله، شعارهایی بود که توسط برخی مطرح میشد که خواهان عادیسازی روابط و همزیستی با دشمن صهیونیستی بودند، اما امروز ما شاهد مرحلهیی هستیم که عادیسازی به هدف عربستان سعودی و متحدانش تبدیل شده است.
در این زمینه پولهایی پرداخت میشود و همه ابزارها برای محقق کردن هدف عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی به کار افتاده است. به نظر یکی از اهداف معامله قرن این است که عربستان سعودی منطقه عربی را به سمت روابط طبیعی با رژیم صهیونیستی بکشاند. سعودیها از ابزارهای خود در لبنان، مصر و عراق، خواستهاند تا در راستای این هدف مستقیم کار کنند چرا که بر روی آن توافق صورت گرفته است. این تحول مساله عادیسازی را وارد مسیری جدی و جدید کرده است و عربستان سعودی اجرایی کردن این هدف را عهدهدار شده است. بنابراین ما دیدیم یک نوع موج بزرگ وقیحانهیی راه افتاد تا عربستان سعودی در این ماموریت، ظاهری تنها نداشته باشد.
برداشتی وجود دارد که میگوید توازن قدرت در موضوع عادیسازی روابط به نفع مقاومت نیست.
مقابله فرهنگی نیاز به مکانیزمهای متفاوتی با اقدام نظامی دارد. همچنین (این مقابله) به ابزارهای خاص رسانهای، فرهنگی و سخنرانی تعریف شده و واضح نیاز دارد. آنچه مطلوب است بالابردن سطح هشدار است. ما در حزبالله زمانی که احساس کردیم که خطر در حال بزرگ شدن است، صدایمان را بالا بردیم. برخی اقدامات از پوشش سیاسی برخوردار میشود. پس هشدار با زبان تند و شدید و قراردادن اقدامات احتیاطی بیش از پیش الزامی است تا از ورود به حالتهای خواسته یا ناخواسته (در عادیسازی) جلوگیری شود.
این پیکار سخت است یا آسان؟
در میدانی مانند لبنان که برخی در پشت پروندههای مذهبی پنهان میشوند، پیکار آسانی نیست و کارها پیچیده به نظر میرسد، اما در جهان عرب کار سادهتر است. بسیاری از مسائل مربوط به عادیسازی انجام شده، اما رسانهها اشارهیی به آن نداشتند.
نبرد فشار بر حزبالله متوقف نشده است و آخرین فصل آن فشارهای اقتصادی است که این روزها شاهد صفحات جدیدی از آن هستیم. آیا نگران نیستید که این روند بر پایگاه مقاومت تاثیر بگذارد؟
آنچه حاصل شده تازگی ندارد و ما آمادهایم و هراسی نداریم. حزبالله از سالهای دور در ذیل فهرستهای تروریستی است و اکنون سختگیری میکنند و بر نامهای افراد، جمعیتها و موسسات موجود در این لیستها میافزایند. ما هراسی نداریم چرا که میدانیم توانایی ایستادگی و صبر را داریم و دارای فکر و عقیدهایم. از نظر سطح آمادگی، اقداماتی از طرف ما وجود دارد ولی نسبی است. امریکاییها بر وضعیت مالی و اقتصادی سیطره دارند و کشورهای بزرگی همچون روسیه و ایران را تحریم و محاصره کردهاند. پر واضح است که مقابلهیی از این نوع نه آسان است و نه از راههای مرسوم امکانپذیر است.
اما هدف این تحریمها، پایگاه مردمی مقاومت و متحدان آن است، آیا شما از ایستادگی آنها نیز اطمینان دارید؟
ما مطمئنیم که طرح سرنگونی مقاومت به پایان رسیده است. توقع نداریم که امریکا بایستد و نظارهگر باشد، اما از خوش شانسی ما اوضاع امریکا به هم ریخته است و تصمیم سیاسی در آن از انسجام برخوردار نیست، اگر نه فشارها بسیار شدیدتر بود.
حتما این فشارها شدت زیادی دارند که ما میدانیم، اما بستر مقاومت و پایگاه مردمی آن را اشخاصی تشکیل میدهند که دارای عقیده و دیدگاهی هستند که با تجربه ایستادگی شان ثابت کردهاند. همانطور متحدان ما نیز تجربه خود را پس دادهاند و کسانی نیستند که گزینههایشان به سهولت تغییر کند و از آن برگردند. مردم ما و پایگاه مردمی ما رشد کرده است و فرهنگ ما ریشه دوانده است و نمیتوان بین مقاومت و پایگاه مردمی آن جدایی قائل شد. این دو یک چیز واحد هستند. ما با تمام قوا برای کمک به آنها و دفاع از ایشان با امکاناتی که در اختیار داریم، میکوشیم.
از گفتههای شما این نتیجه گرفته میشود که انتظار شکست این فشارها را دارید؟
ایالات متحده امریکا با قدرت به بانکهای لبنانی فشار میآورد و سیاستمدارانی وجود دارند که به شکل تحقیر آمیزی مطیع آنها هستند. اما با این حال اهداف خبیثانه و بیرحمانه آنها قابل دستیابی نیست. دلیل آن نیز کمیته تحقیق امریکایی است که چند روز پیش به اینجا آمد. اصرار زیادی از سوی آنها وجود داشت تا با آنچه که نقض تحریمها از سوی حزبالله مینامیدند مقابله شود؛ موضوعی که آنها را برای پیشبرد پروندههای مالی شان ناامید کرده است.
آیا این تحریم را نقض کرده اید؟
من درباره این موضوع اظهارنظر مثبت یا منفی نخواهم کرد. چیزی که من میخواهم بگویم این است که تمرکز امریکاییها روی ایده نقض تحریمها از سوی حزبالله ثابت کرده است که آنها احساس شکست میکنند.
اخیرا ملاحظه شد که متحدان حزبالله مواضعی را بیان کردهاند که برخی آنها را مخالف مواضع حزبالله میدانند به ویژه در مورد مساله مقابله با دشمن صهیونیستی. آیا تغییری در مواضع این متحدان میبینید؟
حزبالله انتظار ندارد که متحدانش همان اعتقادات او را داشته باشند و با برخی متحدانمان بر سر موضوعی اتفاق نظر داریم و بر موضوعی دیگر اختلاف پیدا میکنیم. اما اصل مقابله با دشمن صهیونیستی و مقاومت در برابر آن هیچ جای بحثی ندارد. ما هیچ متحدی نداریم که به گزینه مقاومت و طرح آن باور نداشته باشد. برخی شبههشان درباره بعضی از واژهها است. اما این مساله به معنای آن نیست که متحد نیستند یا به مجموعه دیگر پیوستهاند.