استاد اقتصاد، معلم اخلاق
آرین آقابیگی
پژوهشگر اقتصاد
بیش از یک دهه از آشناییام با شادروان، استاد فریدون تفضلی میگذرد. زمانی که در سال 1384 در رشته اقتصاد در دانشگاه شهید بهشتی در کنکور پذیرفته شدم، تا آن زمان چیزی از علم اقتصاد نمیدانستم. این موضوع تا پایان سال اول دوره کارشناسی ادامه یافت و من همچنان در ابهام بودم تا اینکه نام استاد تفضلی و درس اقتصاد کلان وی که در آن سالها بر سر زبان دانشجویان دانشکده بود به گوش من نیز خورد. مصرانه به تحقیق درباره استاد پرداختم و حتی یکبار وقتی ایشان سر کلاس بودند از تراس کلاس مجاور به داخل کلاس ایشان نگاه کردم، آخر تا بهحال چهره ایشان را ندیده بودم. این هم دلیل داشت چون استاد همیشه قبل از ساعت 7 صبح به دانشکده میآمدند، بسیار زودتر از همه. بالاخره در ترم سوم دوره کارشناسی درس اقتصاد کلان را با ایشان گذراندم. یادش بخیر روزهای پنجشنبه هم کلاس داشتیم. جالب است که ایشان بهازای تدریس در روزهای پنجشنبه که روز تعطیل حساب میشد ریالی هم دریافت نمیکردند، چون اعتقاد داشتند هرچه بیشتر باید به ما بیاموزند.
دقت و وقتشناسی استاد مثال زدنی بود. از همان روزهای اول که در خدمت ایشان بودم ارادت و نزدیکیام به استاد بیشتر شد و از طریق وی علاقهام به رشته اقتصاد افزونتر. هر بار که به دفتر گرم و صمیمی استاد میرفتم، از ایشان مطالب جدید میآموختم. در ادامه دوره کارشناسی همواره ارتباط خود را با استاد حفظ کردم و درس تاریخ عقاید اقتصادی را نیز به صورت اختیاری با ایشان گذراندم. استاد معتقد بود همه دانشجویان باید این درس را بگذرانند. همچنین تسلط ایشان بر ترجمه و دقت و تلاش ایشان در تدریس مرا بر آن داشت تا به متون زبان اصلی اقتصادی روی آورم.
در پی ملاقاتهای منظمی که با استاد داشتم، مرا ترغیب به ادامه تحصیل در اروپا یا امریکا کردند و خود ایشان در چندین نوبت برای من توصیه نامه ارسال نمودند و درنهایت برای ادامه تحصیل عازم انگلستان شدم. خبر ادامه تحصیل من در اروپا بسیار برای استاد خوشایند بود چون ایشان همیشه دانشجویان خود را به پیشرفت در تحصیل و زندگی ترغیب مینمودند و از پیشرفت دانشجویان خود آرامشی مثالزدنی و روحی تازه در ایشان دمیده میشد.
استاد تفضلی فردی فرهیخته، منظم، وقتشناس، راستگو، مهربان و اهل مطالعه بود. آثار متعددی از وی در زمینه تاریخ عقاید اقتصادی و فسلفه علم اقتصاد به چاپ رسید که افتخار دارم که بیشتر آنها را خواندهام. خاطره خوشی که از کتابهای استاد دارم این بود که هر زمان کتاب جدیدی از ایشان چاپ میشد، فورا با من تماس میگرفتند تا به منزلشان بروم و نسخهیی به امضای خودشان به من اهدا میکردند. استاد بسیار مهماننواز و مهمان دوست بود و هر زمان نزد ایشان میرفتم خودشان از من پذیرایی میکردند و این کردار و مهماننوازی استاد مرا شرمنده میکرد و به من درسها میداد. رفتار استاد برای ما درس اخلاق و درس زندگی بود. شخصا خوشحالم که افتخار داشتم تا یکی از چندین هزار شاگرد استاد باشم. میدانم که همه ما رفتنی هستیم، اما چه بهتر است که میراثی گرانبها از خود به جای بگذاریم. استاد تفضلی زنده است، چون میراث او اخلاق است و آثاری گرانسنگ از خود برای جامعه علمی کشور بهجای گذارد. روحش شاد و آرام باد.