روز تدبیر نهایی فرا رسید
منصور بیطرف
سردبیر
انتشار نامه ولیالله سیف رییس کل بانک مرکزی، به وزیر صنعت درخصوص «قطع ثبت سفارش به دلار امریکا» پرده از مهمترین دلایل افزایش قیمت ارز در ماههای اخیر برداشت. پیش از این بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی بهزعم خود دلیل اصلی بالا رفتن قیمت ارز در بازار را کاهش نرخ سود بانکی میدانستند، اما اعتراف آقای سیف به «قطع کامل شبکههای بانکی در دسترسی به دلار امریکا» آن هم به علت «... تداوم تحریمهای امریکا» نشان میدهد که اعمال سیاستهای پولی و بانکی در بالا رفتن قیمت دلار امریکا در بازار فرع ماجرا بوده است. هر چند که بانک مرکزی در کنترل قیمت دلار به ابزارهای داخلی رجوع کرد که باید هم میکرد، اما با نامه خود به شریعتمداری وزیر صنعت، آخرین تیر را از ترکش خود در آورد تا ناف ماجرای دلار و اقتصاد ایران را قطع کند.
از حدود 38 سال پیش که دولت وقت امریکا بهدنبال تسخیر سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) ایران را تحریم «U-Turn» دلاری کرد، دولتمردان باید به این موضوع فکر میکردند که بالاخره در یک دورهیی، رییسجمهوری در امریکا پیدا میشود که این تحریم را بهطور سفت و سخت اعمال میکند. در واقع در این مدت تمام روسای جمهور امریکا با اغماض به این موضوع برخورد میکردند و میگذاشتند که ریال ایران با واسطه به دلار تبدیل شود و دلار هم با واسطه به ریال تبدیل شود. اما با آمدن ترامپ و خط و نشان کشیدن او برای برجام از همان آغاز، این رفتار بیانگر این موضوع بود که او تمام تحریمهای قبل را که نادیده گرفته شده بود مانند تحریم دلاری، نافذ خواهد کرد. تحریم تمام و کمال دلار امریکا نشاندهنده سرآغاز دیگری از فصل نوین دیپلماسی اقتصادی و سیاسی ایران است. اگر گزارش هفته گذشته نیویورک تایمز درخصوص توافق در «بازنویسی دوباره برجام» بین تروییکا اروپا و امریکا درست باشد، روزهای نهچندان آرامی را برای وزیر خارجه و دیگر دیپلماتها و همچنین اقتصاد ایران پیشبینی میکنیم. نشانه این روزها و تشدید فشار امریکا بر اروپا را میتوان در «ندادن سوخت به هواپیمای وزیر امور خارجه کشورمان در سوییس» دید. نشانه این روزها را میتوان در قطع ماندن روابط بانکی ایران و اروپا دید و اینکه هیچ بانک اروپایی تمایل به بازگشایی در ایران نشان نمیدهد. اما چه باید کرد؟ آیا قطع شدن نخ واصل به دلار میتواند راه نجاتی برای اقتصاد کشور باشد؟ این راهحل شاید در کوتاهمدت بتواند اقتصاد را از بحران نجات دهد اما نمیتواند راهحلی دایمی باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، واقعیت امر آن است که دلار، ارز حاکم بر جهان است. بیش از نیمی از سیاستگذاریهای جهانی امریکا از طریق همین ارز اعمال و نافذ میشود. بنابراین راهحلهایی از قبیل تبادل تجارت با ارز کشورهای طرف تجاری نه تنها در درازمدت بلکه حتی در میانمدت هم برای ایران فایدهیی نخواهد داشت و جز ضرر و زیان چیزی نصیب ما نمیکند. در اصل این راهحل یک حکم
«لا شی» است. سیاستگذاران اقتصادی باید به یک راهحل بهتر و نافذتر فکر کنند، این وظیفه آنهاست که اقتصاد کشور را از این وضعیت بیرون آورند.